شهر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
اصلاح املا، ابرابزار، اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام، اصلاح نویسه، اصلاح فاصلهٔ مجازی |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''[[w:شهر|شهر]]''' مکانی با تراکم بالای جمعیت و مرکزیت سیاسی، اداری و تاریخی است که در آن، فعالیت اصلی مردم، غیر کشاورزی است |
'''[[w:شهر|شهر]]''' مکانی با تراکم بالای جمعیت و مرکزیت سیاسی، اداری و تاریخی است که در آن، فعالیت اصلی مردم، غیر کشاورزی است. |
||
[[File:Sana, Yemen (4325065043).jpg|۲۲۰px|thumb| «شهری تو را از شهر دیگر بهتر نیست. بهترین شهرها آن است که پذیرای تو باشد و در آن آسوده باشی.» [[علی بن ابیطالب]]. ]] |
[[File:Sana, Yemen (4325065043).jpg|۲۲۰px|thumb| «شهری تو را از شهر دیگر بهتر نیست. بهترین شهرها آن است که پذیرای تو باشد و در آن آسوده باشی.» [[علی بن ابیطالب]]. ]] |
||
[[File:Amman City Scape.jpg|۲۲۰px|thumb| «از تو میپرسند ساکن کدام |
[[File:Amman City Scape.jpg|۲۲۰px|thumb| «از تو میپرسند ساکن کدام شهری؟ نمیپرسند کدام شهر تو را ساکن (آرام) میکند.» [[احلام مستغانمی]].]] |
||
[[File:View over the Pelourinho District - Salvador - Brazil 02.jpg|۲۲۰px|thumb| «برزیل آنگاه تغییر |
[[File:View over the Pelourinho District - Salvador - Brazil 02.jpg|۲۲۰px|thumb| «برزیل آنگاه تغییر میکند که شهرهایش تغییر کند.» [[جیمی لرنر]].]] |
||
[[File:A Last day of Hajj - all pilgrims leaving Mina, many already in Mecca for farewell circumambulation of Kaaba - Flickr - Al Jazeera English.jpg|۲۲۰px|thumb| «سوگند به ... |
[[File:A Last day of Hajj - all pilgrims leaving Mina, many already in Mecca for farewell circumambulation of Kaaba - Flickr - Al Jazeera English.jpg|۲۲۰px|thumb| «سوگند به ... این شهر امن[الْبَلَدِ الْأَمِین]» [[قرآن]].]] |
||
__NOTOC__ |
|||
[[#آ، الف|آ، الف]] - [[#ب، پ|ب، پ]] - [[#ت، ث|ت، ث]] - [[#ج، چ|ج، چ]] - [[#ح، خ|ح، خ]] - [[#د، ذ|د، ذ]] - [[#ر، ز، ژ|ر، ز، ژ]] - [[#س، ش|س، ش]] - [[#ص، ض|، ض]] - [[#ط، ظ|ط، ظ]] - [[#ع، غ|ع، غ]] - [[#ف، ق|ف، ق]] - [[#ک، گ|ک، گ]] - [[#ل|ل]] - [[#م|م]] - [[#ن|ن]] - [[#و|و]] - [[#هـ|هـ]] - [[#ی|ی]] |
|||
</div> |
|||
== گفتاوردها == |
== گفتاوردها == |
||
=== آ، الف === |
=== آ، الف === |
||
* « |
* «احساس کردم که استانبول واقعاً شهری زیباست، البته برای بزرگان نه بردگان».<ref>http://www.goodreads.com/search?page=5&q=مدينة&search_type=quotes&tab=quotes&utf8=✓</ref> |
||
** اورهان پاموک |
** [[اورهان پاموک]] |
||
⚫ | |||
⚫ | |||
⚫ | |||
⚫ | |||
=== ب، پ === |
=== ب، پ === |
||
* |
* «'''برزیل آنگاه تغییر میکند که شهرهایش تغییر کند'''.»<ref>http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/j/jaimelerne560357.html</ref> |
||
** جیمی لرنر |
** جیمی لرنر |
||
خط ۱۹: | خط ۲۳: | ||
=== ج، چ === |
=== ج، چ === |
||
* «چه کسی گفته [[تهران]] شهر است؟ آیا به صرف بودن چند خیابان و آسمانخراش و ماشین میتوانیم به جایی بگوییم شهر؟ آن هم یک شهر قرن بیستویکمی؟ چشمتان را ببندید و میدانهایی را که جوانها در آن حلقآویز شدهاند در نظر بیاورید. واقعا شما به تهران |
* «چه کسی گفته [[تهران]] شهر است؟ آیا به صرف بودن چند خیابان و آسمانخراش و ماشین میتوانیم به جایی بگوییم شهر؟ آن هم یک شهر قرن بیستویکمی؟ چشمتان را ببندید و میدانهایی را که جوانها در آن حلقآویز شدهاند در نظر بیاورید. واقعا شما به تهران میگویید شهر؟» |
||
** ''[[منیرو روانیپور]] ، مصاحبه با بیبیسی-دوم فوریه ۲۰۰۸ - ۱۳ بهمن ۱۳۸۶'' |
** ''[[منیرو روانیپور]] ، مصاحبه با بیبیسی-دوم فوریه ۲۰۰۸ - ۱۳ بهمن ۱۳۸۶'' |
||
خط ۲۵: | خط ۲۹: | ||
=== د، ذ === |
=== د، ذ === |
||
=== ر، ز، ژ === |
=== ر، ز، ژ === |
||
=== س، ش === |
=== س، ش === |
||
* « |
* «سوگند به انجیر و زیتون (۱)و طور سینا (۲)و '''این شهر امن'''[الْبَلَدِ الْأَمِین] (۳)» |
||
** '' |
** ''قرآن، سوره ۹۰: البلد'' |
||
⚫ | |||
⚫ | |||
** سیسیل بیتون |
** سیسیل بیتون |
||
* «'''شهری تو را از شهر دیگر بهتر نیست. بهترین شهرها آن است که پذیرای تو باشد و در آن آسوده باشی '''.» |
* «'''شهری تو را از شهر دیگر بهتر نیست. بهترین شهرها آن است که پذیرای تو باشد و در آن آسوده باشی '''.» |
||
** ''[[علی بن ابیطالب]]'' <small>''نهج البلاغه، کلمات قصار،۱۷''</small> |
** ''[[علی بن ابیطالب]]'' <small>''نهج البلاغه، کلمات قصار،۱۷''</small> |
||
⚫ | |||
⚫ | |||
** لوئیس مامفورد |
** لوئیس مامفورد |
||
⚫ | |||
⚫ | |||
⚫ | |||
⚫ | |||
** دانیل لیبسکیند |
** دانیل لیبسکیند |
||
⚫ | |||
⚫ | |||
** ویل اولهام |
** ویل اولهام |
||
⚫ | |||
⚫ | |||
** جفری وست |
** جفری وست |
||
خط ۶۱: | خط ۵۳: | ||
* «[[عشق]] به [[شهر]]ها غالباً عشقی نهانی است. شهرهایی چون [[پاریس]]، پراگ و حتّی فلورانس به روی خود فروبسته میشوند، و بدین ترتیب محدود به دنیای ویژه خویشاند. امّا [[الجزیره]]، و همراهِ آن پاره از مجلسهای ممتازش، چون شهرهای ساحلی به سوی آسمان گشوده میشود، همانند دهانی یا زخمی. آنچه در [[الجزیره]] میتوان دوست داشت، همان است که گذرانِ زندگی همه کس از آن است. یعنی دریا در خمِ هر کوچهای و مایهای از خورشید و زیبایی نژاد. و مانندِ همیشه، در گسترهٔ این عرصهٔ بیآزرم، و بر سر این خوان سرور، رایحهٔ مرموز دیگری هم هست. در [[پاریس]]، ممکن است انسان از نبودِ فضا و کمبود صدای بال مرغان آسمانی دلتنگ گردد. در اینجا دستِ کم آدمی غرق در چنین نعمتی است. و چون هر آروزیی برآورده میشود، انسان میتواند بسنجد که تا چه پایه توانگر است...» |
* «[[عشق]] به [[شهر]]ها غالباً عشقی نهانی است. شهرهایی چون [[پاریس]]، پراگ و حتّی فلورانس به روی خود فروبسته میشوند، و بدین ترتیب محدود به دنیای ویژه خویشاند. امّا [[الجزیره]]، و همراهِ آن پاره از مجلسهای ممتازش، چون شهرهای ساحلی به سوی آسمان گشوده میشود، همانند دهانی یا زخمی. آنچه در [[الجزیره]] میتوان دوست داشت، همان است که گذرانِ زندگی همه کس از آن است. یعنی دریا در خمِ هر کوچهای و مایهای از خورشید و زیبایی نژاد. و مانندِ همیشه، در گسترهٔ این عرصهٔ بیآزرم، و بر سر این خوان سرور، رایحهٔ مرموز دیگری هم هست. در [[پاریس]]، ممکن است انسان از نبودِ فضا و کمبود صدای بال مرغان آسمانی دلتنگ گردد. در اینجا دستِ کم آدمی غرق در چنین نعمتی است. و چون هر آروزیی برآورده میشود، انسان میتواند بسنجد که تا چه پایه توانگر است...» |
||
** ''[[آلبر کامو]]'' <small>از کتابِ «دلهرهٔ هستی» نشر نگاه، ۱۳۹۱، ۱۳۷ و ۱۳۸، از باد در جمیلا</small> |
** ''[[آلبر کامو]]'' <small>از کتابِ «دلهرهٔ هستی» نشر نگاه، ۱۳۹۱، ۱۳۷ و ۱۳۸، از باد در جمیلا</small> |
||
* <small> |
* <small>ادامهٔ سخنِ بالا</small>: «در [[الجزیره]]، برای هر کس جوان است و اهلِ زندگی، هر چیزی پناه و بهانهٔ پیروزی است: لنگرگاه، آفتاب، بازی سرخ و سفیدِ مهتابی میکدههای کنارهٔ دریا، گل و ورزشگاه و دخترانِ سیمین ساق نو رسیده. ...» |
||
** ''[[آلبر کامو]]'' <small>از کتابِ «دلهرهٔ هستی» نشر نگاه، ۱۳۹۱، ۱۳۹، از باد در جمیلا</small> |
** ''[[آلبر کامو]]'' <small>از کتابِ «دلهرهٔ هستی» نشر نگاه، ۱۳۹۱، ۱۳۹، از باد در جمیلا</small> |
||
خط ۶۸: | خط ۶۰: | ||
=== ل === |
=== ل === |
||
=== م === |
=== م === |
||
* «ما در شهرهای بزرگمان، بهترین اخلاق هایمان را نمیبینیم.» |
* «ما در شهرهای بزرگمان، بهترین اخلاق هایمان را نمیبینیم.»<ref>http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/j/janeausten148326.html</ref> |
||
** جین آستین / Jane Austen |
** جین آستین / Jane Austen |
||
⚫ | * «مثلاً از تو میپرسند کارَت چیست؟ نه اینکه چکار میخواستی بکنی. میپرسند صاحبِ چی هستی، نمیپرسند چه از دست دادهای. از تو دربارهٔ زنی که با آن ازدواج کردهای میپرسند، نه دربارهٔ آن زنی که دوست میداری. از اسمت میپرسند نه از کدام اسم که برازندهاست. میپرسند چند سالت است؟ نمیپرسند چقدر این عمر را زندگی کردهای. '''از تو میپرسند ساکن کدام شهری؟ نمیپرسند کدام شهر تو را ساکن (آرام) میکند. ''' از تو میپرسند آیا نماز میخوانی؟ نمیپرسند آیا از خدا میترسی. عادت کردهام به این سوالهای جواب سکوت بدهم. هرگاه ساکت شویم، دیگران را مجبور میکنیم که خطای خود را بفهمند و اصلاح کنند.» |
||
⚫ | * «مثلاً از تو میپرسند کارَت |
||
** ''احلام مستغانمی در «فوضی الحواس»'' |
** ''احلام مستغانمی در «فوضی الحواس»'' |
||
=== ن === |
=== ن === |
||
=== و === |
=== و === |
||
=== ه === |
=== ه === |
||
* « |
* «هیچ شهری نباید زیاد بزرگ باشد که آدمی نتواند در صبحِ آن پیادهروی کند.»<ref>http://sustainablecitiescollective.com/chuck-wolfe/32859/sharing-15-quotations-about-cities</ref> |
||
** سیریل کانلی / Cyril Connolly |
** سیریل کانلی / Cyril Connolly |
||
⚫ | |||
⚫ | |||
⚫ | |||
⚫ | |||
=== ی === |
=== ی === |
||
== منابع == |
== منابع == |
||
<references/> |
<references/> |
||
[[رده:جغرافیا]] |
[[رده:جغرافیا]] |
||
نسخهٔ ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۲۵
شهر مکانی با تراکم بالای جمعیت و مرکزیت سیاسی، اداری و تاریخی است که در آن، فعالیت اصلی مردم، غیر کشاورزی است.
آ، الف - ب، پ - ت، ث - ج، چ - ح، خ - د، ذ - ر، ز، ژ - س، ش - ، ض - ط، ظ - ع، غ - ف، ق - ک، گ - ل - م - ن - و - هـ - ی
گفتاوردها
آ، الف
- «احساس کردم که استانبول واقعاً شهری زیباست، البته برای بزرگان نه بردگان».[۱]
- «امروزه یک نوع دیوانگی در جهان-شهرها وجود دارد.»[۲]
ب، پ
- «برزیل آنگاه تغییر میکند که شهرهایش تغییر کند.»[۳]
- جیمی لرنر
ت، ث
ج، چ
- «چه کسی گفته تهران شهر است؟ آیا به صرف بودن چند خیابان و آسمانخراش و ماشین میتوانیم به جایی بگوییم شهر؟ آن هم یک شهر قرن بیستویکمی؟ چشمتان را ببندید و میدانهایی را که جوانها در آن حلقآویز شدهاند در نظر بیاورید. واقعا شما به تهران میگویید شهر؟»
- منیرو روانیپور ، مصاحبه با بیبیسی-دوم فوریه ۲۰۰۸ - ۱۳ بهمن ۱۳۸۶
ح، خ
د، ذ
ر، ز، ژ
س، ش
- «سوگند به انجیر و زیتون (۱)و طور سینا (۲)و این شهر امن[الْبَلَدِ الْأَمِین] (۳)»
- قرآن، سوره ۹۰: البلد
- «شاید اروپایی ترینِ همهٔ شهرهای آمریکا سان فرانسیسکو باشد.»[۴]
- سیسیل بیتون
- «شهری تو را از شهر دیگر بهتر نیست. بهترین شهرها آن است که پذیرای تو باشد و در آن آسوده باشی .»
- علی بن ابیطالب نهج البلاغه، کلمات قصار،۱۷
- «شهرها و عمارتهایی که مردم در رؤیا میپرورند، جاهایی هستند که در نهایت در آن زندگی خواهند کرد.»[۵]
- لوئیس مامفورد
- «شهرها، بزرگترین مخلوقاتِ بشریّت اند.»[۶]
- ترجمههای دیگر:«شهرها، بزرگترین آفریدههای انسانی هستند..»
- دانیل لیبسکیند
- «شهرها ساخته شدهاند تا دشمنان نابودشان کنند!».[۷]
- ویل اولهام
- «شهرها بوتقهٔ تمدن اند.»[۸]
- جفری وست
ص، ض
ط، ظ
ع، غ
- «عشق به شهرها غالباً عشقی نهانی است. شهرهایی چون پاریس، پراگ و حتّی فلورانس به روی خود فروبسته میشوند، و بدین ترتیب محدود به دنیای ویژه خویشاند. امّا الجزیره، و همراهِ آن پاره از مجلسهای ممتازش، چون شهرهای ساحلی به سوی آسمان گشوده میشود، همانند دهانی یا زخمی. آنچه در الجزیره میتوان دوست داشت، همان است که گذرانِ زندگی همه کس از آن است. یعنی دریا در خمِ هر کوچهای و مایهای از خورشید و زیبایی نژاد. و مانندِ همیشه، در گسترهٔ این عرصهٔ بیآزرم، و بر سر این خوان سرور، رایحهٔ مرموز دیگری هم هست. در پاریس، ممکن است انسان از نبودِ فضا و کمبود صدای بال مرغان آسمانی دلتنگ گردد. در اینجا دستِ کم آدمی غرق در چنین نعمتی است. و چون هر آروزیی برآورده میشود، انسان میتواند بسنجد که تا چه پایه توانگر است...»
- آلبر کامو از کتابِ «دلهرهٔ هستی» نشر نگاه، ۱۳۹۱، ۱۳۷ و ۱۳۸، از باد در جمیلا
- ادامهٔ سخنِ بالا: «در الجزیره، برای هر کس جوان است و اهلِ زندگی، هر چیزی پناه و بهانهٔ پیروزی است: لنگرگاه، آفتاب، بازی سرخ و سفیدِ مهتابی میکدههای کنارهٔ دریا، گل و ورزشگاه و دخترانِ سیمین ساق نو رسیده. ...»
- آلبر کامو از کتابِ «دلهرهٔ هستی» نشر نگاه، ۱۳۹۱، ۱۳۹، از باد در جمیلا
ف، ق
ک، گ
ل
م
- «ما در شهرهای بزرگمان، بهترین اخلاق هایمان را نمیبینیم.»[۹]
- جین آستین / Jane Austen
- «مثلاً از تو میپرسند کارَت چیست؟ نه اینکه چکار میخواستی بکنی. میپرسند صاحبِ چی هستی، نمیپرسند چه از دست دادهای. از تو دربارهٔ زنی که با آن ازدواج کردهای میپرسند، نه دربارهٔ آن زنی که دوست میداری. از اسمت میپرسند نه از کدام اسم که برازندهاست. میپرسند چند سالت است؟ نمیپرسند چقدر این عمر را زندگی کردهای. از تو میپرسند ساکن کدام شهری؟ نمیپرسند کدام شهر تو را ساکن (آرام) میکند. از تو میپرسند آیا نماز میخوانی؟ نمیپرسند آیا از خدا میترسی. عادت کردهام به این سوالهای جواب سکوت بدهم. هرگاه ساکت شویم، دیگران را مجبور میکنیم که خطای خود را بفهمند و اصلاح کنند.»
- احلام مستغانمی در «فوضی الحواس»
ن
و
ه
- «هیچ شهری نباید زیاد بزرگ باشد که آدمی نتواند در صبحِ آن پیادهروی کند.»[۱۰]
- سیریل کانلی / Cyril Connolly
- «هر شهری مؤنث است. برای همین میبینم که پایتختها و کلان شهرها چیزی جز روسپیان نیستند، و شهرهای کوچک؛ مادران.»
- محمد الرطیان در «ما تبقی من أوراق»
ی
منابع
- ↑ http://www.goodreads.com/search?page=5&q=مدينة&search_type=quotes&tab=quotes&utf8=✓
- ↑ http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/s/seanconner325613.html
- ↑ http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/j/jaimelerne560357.html
- ↑ http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/c/cecilbeato392178.html
- ↑ http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/l/lewismumfo385197.html
- ↑ http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/d/daniellibe341019.html
- ↑ http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/w/willoldham428704.html
- ↑ http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/g/geoffreywe559386.html
- ↑ http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/j/janeausten148326.html
- ↑ http://sustainablecitiescollective.com/chuck-wolfe/32859/sharing-15-quotations-about-cities