آهو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Sahimrobot (بحث | مشارکتها) جز ربات:تصحيح ي و ک |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
* «[[سگ|تازی]] که پیر شد، از آهو حساب میبرد.» |
* «[[سگ|تازی]] که پیر شد، از آهو حساب میبرد.» |
||
* «زهی سوار که آهوی مانده میگیرد!» |
* «زهی سوار که آهوی مانده میگیرد!» |
||
== آهو در شعر فارسی == |
|||
* «آهو از داماندرون آواز داد// پاسخ گرزه به [[دانش]] بازداد» |
|||
** ''[[رودکی]]'' |
|||
* «آهو همی گرازد، گردن همی فرازد// گه سوی کوه تازد گه سوی راغ و صحرا» |
|||
** ''[[کسایی مروزی]]'' |
|||
* «از حسرت آن دیدهٔ چون دیدهٔ آهو// این دیده نه درخواب نه بیدار چو [[خرگوش]]» |
|||
** ''[[سنایی]]'' |
|||
* «اکنون فکندهبینی از ترک تا یمن// یک چندگاه زیر پی آهوان سمن» |
|||
** ''[[دقیقی]]'' |
|||
* «ببایست بر کوه آتش گذشت// به من زار بگریست آهو به دشت» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «بپریم تا مرغ جادو شویم// بپوییم و در چاره آهو شویم» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «بخارید گوش، آهو اندر زمان// خدنگی نهاد آن زمان در کمان// سر و گوش و پایش به یکجای دوخت// بر آن آهو آزاده را دل بسوخت» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «بدان دژ درون رفت مرد دلیر// چنان چون سوی آهوان نر [[شیر]]» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «بزرگان به بازی به باغ آمدند// همه [[گوسفند|میش]] و آهو به راغ آمدند» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «بود مصاف تو ای چرخ با شکستهدلان// همیشه [[شیر]] تو آهوی لنگ می گیرد» |
|||
** ''[[صائب تبریزی]]'' |
|||
* «به آهو میکنی غوغا که بگریز// به [[سگ|تازی]] هی زنی اندر دویدن// الهی راست گویم فتنه از توست// ولیک از تـرس نتوانم جکیدن// اگـر ریگی به کفش خود نداری// چرا بایست شیطان آفریدن» |
|||
** ''[[ناصرخسرو]]'' |
|||
* «به بال و پر چو هزبری به خشم و کین چو [[پلنگ]]// به خال و خط چو تذروی به دست و پا چو غزال» |
|||
** ''[[طالب آملی]]'' |
|||
* «به پیشاندر آمدش آهو دو جفت// جوانمرد خندان به آزاده گفت// کدام آهو افکنده خواهی به تیر// که ماده جوان است و همتاش پیر// چنین گفت آزاده کای شیرمرد// به آهو نجویند مردان نبرد// وزآن پس [[اسب|هیون]] را برانگیز تیز// چو آهو ز [[جنگ]] تو گیرد گریز» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «به گوش یکی آهو اندرفکند// پسند آمدش بود جای پسند» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «چپ و راست گفتی که جادو شدهست// به آورد تازنده آهو شدهست» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «چو بستی نرگسش را پرده خواب// شدی با شمع همدم در تب و تاب// دو مست آهوی خود را تا سحرگاه// چرانیدی به باغ حسن آن ماه» |
|||
** ''[[عبدالرحمن جامی]]'' |
|||
* «چو [[فیل|پیلان]] به زور و چو مرغان به پر// چو [[ماهی]] به [[دریا]] چو آهو به بر» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «چو زان بگذری سنگلاخ است و دشت// که آهو برآن برنیارد گذشت» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «چون نهاد او پهند را نیکو// قید شد در پهند او آهو» |
|||
** ''[[رودکی]]'' |
|||
* «دگر سو سرخس و بیابان به پیش// گله گشته بر دشت آهو و [[گوسفند|میش]]» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «دلا ز شاخ آهو هرگز مدار چشم ثمر» |
|||
** ''[[قاآنی شیرازی]]'' |
|||
* «دیدی آن جانور که زاید مشک// نامش آهو و او همه [[هنر]] است؟» |
|||
** ''[[خاقانی]]'' |
|||
* «[[سگ]] تازی که آهوگیر گردد// بگیرد آهوش چون پیر گردد» |
|||
** ''[[نظامی]]'' |
|||
* «صحرای سنگروی و کُه و سنگلاخ را// از سم آهوان و [[گوزن|گوزنان]] شیار کرد» |
|||
** [[فرخی سیستانی]] |
|||
* «فرستاده گفت ای خداوند رخش// به دشت آهوی ناگرفته مبخش» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «قلاده به زر هشتصد بود [[سگ]]// که در دشت آهو گرفتی به تگ» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «کی شناسد قیمت و مقدار دُر بیمعرفت// کی شناسد قدر مشک آهوی خرخیز و ختن؟» |
|||
** ''[[سنایی]]'' |
|||
* «گشاده به رو، چربدستی و زور// کمانمهرهٔ آهو و [[شیر]] و گور» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «[[گوزن]] است اگر آهوی دلبر است// شکاری چنین درخور مهتر است» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «نوازنده[[بلبل]] به باغ اندرون// گرازنده آهو به راغ اندرون» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «نه اندر شکاری که گور افکنی// وگر آهوان را بشور افکنی» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «نیم چو آهو کز کشور دگر بچرد// نهد معطر نافه به کشور دیگر// بسان [[شاهین|بازم]] کش بداری اندر بند// شکار پیش تو آرد چو بازیابد پر» |
|||
** ''[[مسعود سعد سلمان]]'' |
|||
* «همه دشت پر خرگه و خیمه گشت// از انبوه آهو سراسیمه گشت» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «همه کوه نخجیر و آهو به دشت// چو این شهر بینی نباید گذشت» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
* «همی کرد نخجیر آهو نخست// ره [[شیر]] و [[جنگ]] [[پلنگ|پلنگان]] نجست// کنون نزد او جنگ شیر ژیان// همانست و نخجیر آهو همان» |
|||
** ''[[فردوسی]]'' |
|||
== پیوند به بیرون == |
== پیوند به بیرون == |
نسخهٔ ۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۲۱
آهو جانوری است از خانواده تهیشاخان و راسته نشخوارکنندگان.
گفتاورد
- «آهوی تیزدونده را هیچ اسبی نتواند گرفت؛ اگر بدام افتد، سبب آن است که پیوسته نگران اطراف خود است.»
- «مثل آهو خویشتن را از کمند و مانند گنجشک از دست صیاد خلاص کن.»
- انجیل عهد عتیق، امثال سلیمان - ۶، ۵
ضربالمثل
- «آهو را ماند که در کشوری چرد و در کشوری دیگر نافه نهد.»
- «آهوگردانی کردن.»
- «به آهو گوید دو، به تازی گوید گیر!»
- «به آهو میگوید بدو، به تازی میگوید بگیر»
- «تازی که پیر شد، از آهو حساب میبرد.»
- «زهی سوار که آهوی مانده میگیرد!»
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |