اهواز: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
شعر |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
[[پرونده:Ahvaz Bridge.jpg|thumb|380px|left|رودخانه کارون از چشم انداز شهر اهواز]] |
[[پرونده:Ahvaz Bridge.jpg|thumb|380px|left|رودخانه کارون از چشم انداز شهر اهواز]] |
||
== |
==شعر== |
||
*« |
*«ای ز لطف تو نسیمی به زمین تاتار/وی ز قهر تو نشانی به هوای اهواز» |
||
**''[[انوری]]'' |
**''[[انوری]]'' |
||
*«ایا بر جان ما ماهر چو بر شطرنج اهوازی/چو ما را شاه مات آید ترا سپری شود بازی» |
*«ایا بر جان ما ماهر چو بر شطرنج اهوازی/چو ما را شاه مات آید ترا سپری شود بازی» |
||
**''[[ابوسعید ابوالخیر]]'' |
**''[[ابوسعید ابوالخیر]]'' |
||
*«که باشد که پیوند سام سوار/نخواهد ز اهواز تا قندهار» |
|||
**''[[فردوسی]]'' |
|||
*«یک ایوان همه جامهٔ رود و می/بیاورده از پارس و اهواز و ری» |
|||
**''[[فردوسی]]'' |
|||
*«یکی شارستان کرد نوشاد نام/به اهواز گشتند زو شادکام» |
|||
**''[[فردوسی]]'' |
|||
*«بالتوینه در ببد روز هفت/ز روم اندر آمد به اهواز رفت» |
|||
**''[[فردوسی]]'' |
|||
*«برین گونه سرگشته آن هفت مرد/باهواز رفتند تازان چو گرد» |
|||
**''[[فردوسی]]'' |
|||
*«سیوم پارس و اهواز و مرز خزر/ز خاور ورا بود تا باختر» |
|||
**''[[فردوسی]]'' |
|||
*«همه گنجهای سلیح نبرد/به پارس و اهواز و در باز کرد» |
|||
**''[[فردوسی]]'' |
|||
*«چو صد مرد بیرون شد از رومیان/ز ایران و اهواز وز هر میان» |
|||
**''[[فردوسی]]'' |
|||
*«به بیچارگی دست ازان بازداشت/همی گوش و دل سوی اهواز داشت» |
|||
**''[[فردوسی]]'' |
|||
*«ای بلبل خوش نوا سرودی/آهنگ حجاز گیر و اهواز» |
|||
**''[[عطار]]'' |
|||
*«خزینهٔ علم فرقان است، اگر نه بر هوائی تو/که بردت پس هوازی جز هوا زی شعر اهوازی؟» |
|||
**''[[ناصرخسرو]]'' |
|||
*«نازت ز طریق علم دین باید/نازش چه کنی به شعر اهوازی؟» |
|||
**''[[ناصرخسرو]]'' |
|||
==گفتاورد== |
|||
*«اهواز شهر بزرگی است، مردمش زرتشتی و مسلمان و انبار کالاها و فرآوردههای خوزستان شکر، بافتههای پشمی، جامههای دیبا، پارچههای کنفی و دیگر محصولات را از همهٔ شهرهای ایران به اهواز میآورند و از این شهر و به وسیلهٔ کشتی از راه خلیج فارس به هندوستان و چین و از راه بصره و عراق و اصفهان به سایر کشورهای جهان حمل میکنند. بازرگانان و سوداگران و بیگانگان در این شهر سود بسیار میبرند. نام اهواز با کالاهای شکر و پارچه، در همهٔ جهان مشهور و به بزرگی موصوف بود و به همین جهت عربها این شهر را «سوقالاهواز» نامیدهاند.» |
*«اهواز شهر بزرگی است، مردمش زرتشتی و مسلمان و انبار کالاها و فرآوردههای خوزستان شکر، بافتههای پشمی، جامههای دیبا، پارچههای کنفی و دیگر محصولات را از همهٔ شهرهای ایران به اهواز میآورند و از این شهر و به وسیلهٔ کشتی از راه خلیج فارس به هندوستان و چین و از راه بصره و عراق و اصفهان به سایر کشورهای جهان حمل میکنند. بازرگانان و سوداگران و بیگانگان در این شهر سود بسیار میبرند. نام اهواز با کالاهای شکر و پارچه، در همهٔ جهان مشهور و به بزرگی موصوف بود و به همین جهت عربها این شهر را «سوقالاهواز» نامیدهاند.» |
نسخهٔ ۳۰ آوریل ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۱۰
اَهواز(نام های قدیمی سوق الاحواز،ناصری) مرکز استان خوزستان یکی از ۵ کلانشهر ایران است.
شعر
- «ای ز لطف تو نسیمی به زمین تاتار/وی ز قهر تو نشانی به هوای اهواز»
- «ایا بر جان ما ماهر چو بر شطرنج اهوازی/چو ما را شاه مات آید ترا سپری شود بازی»
- «که باشد که پیوند سام سوار/نخواهد ز اهواز تا قندهار»
- «یک ایوان همه جامهٔ رود و می/بیاورده از پارس و اهواز و ری»
- «یکی شارستان کرد نوشاد نام/به اهواز گشتند زو شادکام»
- «بالتوینه در ببد روز هفت/ز روم اندر آمد به اهواز رفت»
- «برین گونه سرگشته آن هفت مرد/باهواز رفتند تازان چو گرد»
- «سیوم پارس و اهواز و مرز خزر/ز خاور ورا بود تا باختر»
- «همه گنجهای سلیح نبرد/به پارس و اهواز و در باز کرد»
- «چو صد مرد بیرون شد از رومیان/ز ایران و اهواز وز هر میان»
- «به بیچارگی دست ازان بازداشت/همی گوش و دل سوی اهواز داشت»
- «ای بلبل خوش نوا سرودی/آهنگ حجاز گیر و اهواز»
- «خزینهٔ علم فرقان است، اگر نه بر هوائی تو/که بردت پس هوازی جز هوا زی شعر اهوازی؟»
- «نازت ز طریق علم دین باید/نازش چه کنی به شعر اهوازی؟»
گفتاورد
- «اهواز شهر بزرگی است، مردمش زرتشتی و مسلمان و انبار کالاها و فرآوردههای خوزستان شکر، بافتههای پشمی، جامههای دیبا، پارچههای کنفی و دیگر محصولات را از همهٔ شهرهای ایران به اهواز میآورند و از این شهر و به وسیلهٔ کشتی از راه خلیج فارس به هندوستان و چین و از راه بصره و عراق و اصفهان به سایر کشورهای جهان حمل میکنند. بازرگانان و سوداگران و بیگانگان در این شهر سود بسیار میبرند. نام اهواز با کالاهای شکر و پارچه، در همهٔ جهان مشهور و به بزرگی موصوف بود و به همین جهت عربها این شهر را «سوقالاهواز» نامیدهاند.»