شهر گناه (فیلم): تفاوت میان نسخه‌ها

→ تفاوت با ویرایش قدیمی‌تر تفاوت با ویرایش جدیدتر ←

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده

درخط

نسخهٔ ‏۸ دسامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۲۸

شهر گناه (به انگلیسی: Sin City) (نام کامل: Frank Miller's Sin City) محصول سال ۲۰۰۵ به کارگردانی رابرت رودریگوئر، فرانک میلر و کوئنتین تارانتینو (کارگردان مهمان)، فیلمی ساخته شده بر اساس کمیک بوک‌های شهر گناه به نوشتهٔ فرانک میلر.

فروشنده: صدا خفه کن ، صدای شلیک رو به نجوا تبدیل می کنه.
فروشنده: تا موقعی که جون بده بغلش می کنم.
فروشنده: فردا صبح چک رو نقد می کنم.

هاریتکان: سلاحش رو دور کردم... هردوشون رو
هاریتکان: پیرمرد می میره... دختر کوچولو زنده میمونه... معامله ی منصفانه.

مارو: یه جهنمی براش درست کنم که اون جهنمی که میره توش براش بهشت باشه.

گفت و گو

کشیش: تو راه که داری می ری از خودت بپرس که آیا لاشه ی اون فاحشه ارزش مردن داره؟

مارو: ارزش مردن داره...ارزش کشتن داره...ارزش رفتن به جهنم داره.

مارو{وقتی که می خوان اعدامش کنن و کشیشی داره دعا می خونه}:

-میشه بجنبین: من همه ی شب رو وقت ندارم. مامور: شنیدی چی گفت؟ بزنش. مارو: این آخرین قدرتش بود؟

این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکی‌گفتاورد کمک کنید.

@@ خط ۱: / خط ۱: @@
 شهر گناه (به انگلیسی: Sin City) (نام کامل: Frank Miller's Sin City) محصول سال ۲۰۰۵ به کارگردانی رابرت رودریگوئر، فرانک میلر و کوئنتین تارانتینو (کارگردان مهمان)، فیلمی ساخته شده بر اساس کمیک بوک‌های شهر گناه به نوشتهٔ فرانک میلر.
-*فروشنده: صدا خفه کن ، صدای شلیک رو به نجوا تبدیل می کنه.
+* فروشنده: صدا خفه کن ، صدای شلیک رو به نجوا تبدیل می کنه.
-*فروشنده: تا موقعی که جون بده بغلش می کنم.
+* فروشنده: تا موقعی که جون بده بغلش می کنم.
-*فروشنده: فردا صبح چک رو نقد می کنم.
+* فروشنده: فردا صبح چک رو نقد می کنم.
-*هاریتکان: سلاحش رو دور کردم... هردوشون رو
+* هاریتکان: سلاحش رو دور کردم... هردوشون رو
-*هاریتکان: پیرمرد می میره... دختر کوچولو زنده میمونه... معامله ی منصفانه.
+* هاریتکان: پیرمرد می میره... دختر کوچولو زنده میمونه... معامله ی منصفانه.
-*مارو: یه جهنمی براش درست کنم که اون جهنمی که میره توش براش بهشت باشه.
+* مارو: یه جهنمی براش درست کنم که اون جهنمی که میره توش براش بهشت باشه.
 '''گفت و گو'''
-*کشیش: تو راه که داری می ری از خودت بپرس که آیا لاشه ی اون فاحشه ارزش مردن داره؟
+* کشیش: تو راه که داری می ری از خودت بپرس که آیا لاشه ی اون فاحشه ارزش مردن داره؟
 مارو: ارزش مردن داره...ارزش کشتن داره...ارزش رفتن به جهنم داره.
-*مارو{وقتی که می خوان اعدامش کنن و کشیشی داره دعا می خونه}:
+* مارو{وقتی که می خوان اعدامش کنن و کشیشی داره دعا می خونه}:
 -میشه بجنبین:
 من همه ی شب رو وقت ندارم.