عمرو عاص: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
{{ناتمام}} |
{{ناتمام}} |
||
[[رده:افراد]] |
[[رده:افراد]] |
||
[[رده: |
[[رده:اسلام]] |
||
[[رده:عربها]] |
[[رده:عربها]] |
||
{{ویکیپدیا}} |
{{ویکیپدیا}} |
نسخهٔ ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۳۷
در جنگ صفین
معاويه از مضمون سخنرانى علی پسر ابوطالب در ماجرای جنگ صفين آگاه شد.
- معاویه پسر ابیسفیان:اين همان شبى است كه على فرداى آن كار جنگ را يكسره خواهد كرد. اكنون چه بايد كرد؟
- عمرو پسر عاص:نه سربازان تو مانند سربازان او هستند ونه تو مانند او هستى. او به انگيزه دينى وعقيدتى نبرد مىكند، در حالى كه تو به انگيزه ديگر. تو خواهان زندگى هستى واو خواهان شهادت.سپاه عراق از پيروزى تو بر خود مىترسد، در حالى كه سپاه شام از پيروزى على هراسى ندارد.
- معاویه پسر ابیسفیان:پس چه بايد كرد؟
- عمرو پسر عاص:بايد پيشنهادى كرد كه اگر بپذيرند دچار اختلاف شوند واگر نپذيرند نيز دچار دو دستگى گردند; آنان را به كتاب خدا دعوت كن تا ميان تو وآنان حاكم باشد. در اين صورت تو به خواسته خود نائل مىآيى. اين مطلب مدتها در ذهن من بود ولى از ابراز آن خوددارى مىكردم تا وقت آن برسد.
بدون منبع
- «عدالت تنها عسلی است که آدمی به تلخی می خورد »
درباره او
در نهج البلاغه
- شگفتا از پسر نابغه!شاميان را گفته است ، من مردى لاغ 3 گويم با لعب بسيار، عبث كارم ، و كوشا در اين كار . همانا ، آنچه گفته نادرست بوده ، و به گناه دهان گشوده ،(همانا بدترين گفتار ، سخن دروغ است كه چراغ آن بيفروغ است . )امّا او مىگويد و دروغ مىگويد . وعده مىدهد و خلاف آن مىپويد . مىخواهد و مىستهد ، از او مىخواهند و زُفتى مىكند . پيمان را به سر نمىبرد و پيوند خويشان را مىبّرد .
- نهج البلاغه خطبه هشتاد و چهارم، از علی بن ابوطالب درباره ی عمرو پسر عاص
- چون سخن جنگ در ميان باشد ، دلير است و بر امر و نهى چير ، و چون تيغ از نيام برآيد و وقت كارزار درآيد ،بزرگترين نيرنگ او اين است كه عورت خويش گشايد.!
- نهج البلاغه خطبه هشتاد و چهارم، از علی بن ابوطالب درباره ی عمرو پسر عاص
- او با معاويه بيعت نكرد ، مگر بدان شرط كه او را پاداشى رساند ، و در مقابل ترك دين خويش لقمهاى بدو خوراند .
- نهج البلاغه خطبه هشتاد و چهارم، از علی بن ابوطالب درباره ی عمرو پسر عاص
- تو دينت را پيرو دنياى كسى كردى كه گمراهىاش آشكار است و زشتى او پديدار . تو سر در پى او نهادى و به طلب زيادت او ايستادى . چون سگ كه پى شير رود ، و به چنگال آن نگرد و زيادت شكار او را انتظار برد.
- نهج البلاغه نامه سی و نهم، از علی بن ابوطالب به عمرو پسر عاص
- . پس دنيا و آخرت خود را به باد دادى و اگر خواهان حق بودى بر آنچه مىخواستى دست مىنهادى . اگر خدا مرا بر تو و پسر ابو سفيان مسلط ساخت سزاى كارى را كه كرديد بدهم ، و اگر مرا عاجز كردن توانيد و خود پايدار مانيد ، آنچه پيش روى شماست براى شما بدتر است كه آن عذاب خداست .
- نهج البلاغه نامه سی و نهم، از علی بن ابوطالب به عمرو پسر عاص
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |