طاهره قرةالعین: تفاوت میان نسخهها
Sahimrobot (بحث | مشارکتها) جز ربات:تصحيح پانويس |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
يكي از بزرگترين فتنههايي كه بهائيت شروع به طرحريزي و اجراي آن كرد فتنه قرهالعين بود. نام اصلي او فاطمه يا زرينتاج و در يك خانواده روحاني به دنيا آمده بود. پدر او ملاصالح از مجتهدين معروف قزوين و برادرش ملا محمدتقي برغاني مجتهد مشهور و قدرتمند آن موقع ايران بود. قرهالعين كه در كارنامه خود سابقه بابيگري نيز داشت پس از جذب شدن به بهائيت همسر خود ملامحمد برغاني كه پسرعمويش نيز بود و از او داراي سه فرزند بود را رها كرده و شروع به تبليغ اين فرقة ساخته استعمار كرد. وي اولين نغمههاي شوم بيحجابي زنان را سر داد و خود را به عنوان اولين زن بيحجاب در تاريخ معاصر مطرح كرد. نه تنها بيحجاب در مجامع ظاهر ميشد و براي آنها تبليغ بهائيت ميكرد بلكه بدون هيچ ترس و واهمهاي عقايد سخيف آنان در مورد مرام اشتراك جنسي را شرح و توصيف ميكرد و به حضار بشارت ميداد كه نه تنها از اين پس زنان ميتوانند آزاد و رها در اجتماع حضور يابند بلكه يك زن ميتواند با چند مرد زندگي زناشويي كند. قرهالعين اولين زني است كه در تاريخ معاصر ايران (وي معاصر با حكومت ناصرالدين شاه بود) پوشش از سر و تن برگرفت و در اجتماع مردان ظاهر گشت و با اين اقدام اولين سنگبناي بيحجابي را در جامعه اسلامي ايران بر جاي گذاشت و جرقه شروع هدفهاي استعماري را براي برافروختن جهنم توطئهها زد. |
|||
'''[[w:طاهره|زرینتاج قزوینی]]''' (فاطمه یا امالسلمه) مشهور به طاهره قُرةالعَین یا طاهره بَرَغانی (زادهٔ ۱۲۳۳ قمری برابر با ۱۸۲۳ میلادی در قزوین - درگذشتهٔ ۱۲۶۸ قمری برابر با ۱۸۵۰ میلادی) شاعر و دینشناس بانفوذ کیش بابی در ایران بود. |
|||
نسخهٔ ۱۸ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۰۹:۳۶
يكي از بزرگترين فتنههايي كه بهائيت شروع به طرحريزي و اجراي آن كرد فتنه قرهالعين بود. نام اصلي او فاطمه يا زرينتاج و در يك خانواده روحاني به دنيا آمده بود. پدر او ملاصالح از مجتهدين معروف قزوين و برادرش ملا محمدتقي برغاني مجتهد مشهور و قدرتمند آن موقع ايران بود. قرهالعين كه در كارنامه خود سابقه بابيگري نيز داشت پس از جذب شدن به بهائيت همسر خود ملامحمد برغاني كه پسرعمويش نيز بود و از او داراي سه فرزند بود را رها كرده و شروع به تبليغ اين فرقة ساخته استعمار كرد. وي اولين نغمههاي شوم بيحجابي زنان را سر داد و خود را به عنوان اولين زن بيحجاب در تاريخ معاصر مطرح كرد. نه تنها بيحجاب در مجامع ظاهر ميشد و براي آنها تبليغ بهائيت ميكرد بلكه بدون هيچ ترس و واهمهاي عقايد سخيف آنان در مورد مرام اشتراك جنسي را شرح و توصيف ميكرد و به حضار بشارت ميداد كه نه تنها از اين پس زنان ميتوانند آزاد و رها در اجتماع حضور يابند بلكه يك زن ميتواند با چند مرد زندگي زناشويي كند. قرهالعين اولين زني است كه در تاريخ معاصر ايران (وي معاصر با حكومت ناصرالدين شاه بود) پوشش از سر و تن برگرفت و در اجتماع مردان ظاهر گشت و با اين اقدام اولين سنگبناي بيحجابي را در جامعه اسلامي ايران بر جاي گذاشت و جرقه شروع هدفهاي استعماري را براي برافروختن جهنم توطئهها زد.
منسوب به طاهره قرةالعین
گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو | شرح دهم غم ترا نکته به نکته مو به مو | |
از پی دیدن رخت همچو صبا فتادهام | کوچهبهکوچه، دربهدر، خانهبهخانه، کوبهکو | |
دور دهان تنگ تو، عارض عنبرین خطت | غنچه بهغنچه، گل بهگل، لاله بهلاله، بو بهبو | |
میرود از فراق تو خون دل از دو دیدهام | دجلهبهدجله، یمبه یم، چشمهبهچشمه، جوبهجو | |
مهر ترا دل حزین بافته بر قماش جان | رشته بهرشته، نخبهنخ، تار بهتار، پوبهپو | |
در دل خویش «طاهره» گشت و نجست جز ترا | صفحه بهصفحه، لابهلا، پرده بهپرده، توبهتو[۱] |
- در پاسخ به خواستگاری ناصرالدینشاه قاجار[۱]:
تو که غافل از می و شاهدی، پی قتل عابد و زاهدی | چهکنم که کافر و جاهدی بهخلوص نیت اصفیا | |
تو و ملک وجاه سکندری، من و رسم و راه قلندری | اگر آن خوش است تو در خوری، اگر این بد است ، مرا سزا |
در ره عشقت ای صنم، شیفته بلا منم | چند مغایرت کنی با غمت آشنا منم | |
پرده بهروی بستهای، زلف بههم شکستهای | از همهخلق رستهای از همگان جدا منم | |
شیر تویی شکر تویی شاخه تویی ثمر تویی | شمس تویی قمر تویی ذره منم هبا منم | |
«طاهره» خاکپای تو، مست می لقای تو | منتظر عطای تو معترف خطا منم |
درباره طاهره قرةالعین
درباره طاهره تابه حال بالغ بر دویست اثر به رشته تحریر درآمده و یا در انجمن اندیشمندان و دانشگاهها سخنرانی گردیدهاست و علم و قضل و جمال و کمال طاهره را ستودهاند یا سرودهاند.[۲]
- طبری مینویسد: درفقه، اصول، کلام، ادبیات عرب دستی قوی داشت و درکربلا هنگام اقامت در اندرون خانه حاج کاظم رشتی ازپس پرده تدریس میکرد و به سبب شعر و نثر استادانه خویش درسراسرایران معروف است. وی پس ازدعوی باب به او پیوست و جز۱۸ تن پیروان اولیه او یا حروف حی است.[۳]
- در کتاب «شیعی گری و ترقیخواهی» چاپ سال ۱۹۹۹ درواشنگتن نوشته شدهاست:
"حضور طاهره قرة العین» در آن روزگار ظلمت گرفته به پایهای از شهرت و مقبولیت انجامید که حتی دشمنان نیز از پذیرش آن خود داری نتواستند کرد. قرة العین حواری پر دل، برجسته و با کمال بود که رفع حجاب را باقاطعیت پی گرفت و خود شخصاً آنرا رها کرد و بی پروا به نشر عقاید حود پرداخت و بر اثر همین آزادگی بود که جان خویش را از کف داد."[۴]
- اقبال لاهوری شاعر پاکستان و پارسی گوی در دیوان خود چندین جا از طاهره یاد کرده و به اشعار وی اقتداء میکرد. اقبال در یک چکامه در شان و مقام طاهره با عنوان «خاتون عجم» میسراید[۵]:
پیش خود دیدم سه روح پاکباز | آتش اندر سینه شان گیتی نواز | |
غالب و حلاج و خاتون عجم | شورها افکنده در حال حرم |
- مهدی قاسمی پژوهشگر واندیشمند ایرانی مینویسند:
«گمان من این است که در ماوراء مسائل مذهبی حق این بانوی ارجمند در قلمرو نوآوریها و ارزشهای اجتماعی وسیاسی و فرهنگی، خاصه درروزگاربسته وتیرهای که او میزیست معطل مانده وحتی پایمال شدهاست. بر پژوهشگران تاریخ و جامعه شناسی فرض است که با پرهیز از تعصبات مذهبی و حذر از شیوههای یکسونگری و یک بعدی این کاستی جبران شود»[۶]
- محمود عنایت مینویسد:
«من شرح حال قرةالعین را هر جا یافتهام با دقت و با علاقه و شوق خواندهام و هنوز هم هر جا در این باب اثری ببینم و یا بشنوم باز خواهم شنید و این کار را مکرا کردهام. قرةالعین یکی از شگفت ترین زنان تاریخ است، برای شناخت و شناساندن او بقدر کفایت کار نشده. قضاوت ما در باره «قرة العین» هر چه باشد یک نکته مسلم است و آن ثبات عقیده اوست. جامعه انسانی معمولا ثبات عقیده را قطع نظر از حقانیت یا عدم حقانیت آن میشناسد».[۷]
- مفتی بغداد در ترجمه حال او میگوید: «من دراین زن فضل و کمالی دیدم که در بسیاری از مردان ندیدهام. او دارای عقل و استحانت و حیا و صیانت بسیار بود.»
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ رادیو زمانه، چهره به چهره، رو به رو...، تاریخ روشنگری زنان در ایران
- ↑ طاهره قرةالعین
- ↑ احسان طبری. برخی بررسیها در باره جهان بینیها و بینشهای اجتماعی در ایران. ۳۸۹.
- ↑ کتاب «شیعی گری و ترقیخواهی» چاپ سال ۱۹۹۹ درواشنگتن
- ↑ دیوان اقبال لاهوری شاعر پاکستان و پارسی گوی
- ↑ مهدی قاسمی پژوهشگر واندیشمند ایرانی
- ↑ طاهره قرةالعین
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |