نیشابور: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Sahimrobot (بحث | مشارکتها) جز ربات:تصحيح ي و ک |
Sahimrobot (بحث | مشارکتها) جز ربات:تصحيح پانويس |
||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
== پانویسها == |
== پانویسها == |
||
{{پانویس}} |
|||
<references/> |
|||
نسخهٔ ۱۵ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۲۴
نیشابور یکی از شهرها و همچنین شهرستانهای مهم استان خراسان رضوی و همچنین ایران می باشد.
در دیوان شاعران
- ابشروا یا اهل نیشابور اذا جاء البشیر / کاندر آمد موکب میمون منصور وزیر
- جیش تو بادا به بلخ و جشن تو بادا به مرو/ بارگاهت در نشابور و مقام اندر هرات
- حبذا شهر نشابور که در ملک خدای /گر بهشتیست همانست و گرنه خود نیست
انوری
- کتب حیلت چون آب ز بر داری/ مفتی بلخو نیشابور و هری زانی
- شهر گرگان نماند با گرگین /ه نشابور ماند با شاپور
ناصر خسرو
- ز حد نشابور تا خاک بلخ/ کنندش به صفرای ما کام تلخ
- چو گنجینهی آن بنا برکشید / به شهر نشابور لشگر کشید
- چو زد لشگر کبک را بر تذرو/ ز ملک نشابور شد سوی مرو
نطامی گنجوی
- گفتی که منم ماه نشابور سرا/ ای ماه نشابور نشابور ترا /آن تو ترا و آن ما نیز ترا /با ما بنگویی که خصومت ز چرا
ابوسعید ابوالخیر
- مر آن را صبح چون شام صفاهان /مر این را شام چون صبح نشابور
بیدل شیرازی
- نام تو از نسیم نشابور می رود/تا غبار غم بتکاند هرات را
- تن تو عطر پراکنده یا که آورده است/نسیم صبح نشابور با خود این بو را؟
- در کوچه باغ های نشابور و باغ رود/پیچیده ماجرای من و ماجرای تو
- دو چشمش سنگ نیشابور را در یاد می آورد/تراش قامتش اسلیمی قالی کاشان را
- گر سفاهان نیمه عالـم بود // شهر نیشابور یک دنیاستی
- محمد پروانه
در دیوان عَبدالوَهّاب بَیاتی
عَبدالوَهّاب بَیاتی (زادهٔ ۱۹۲۶ در بغداد، درگذشتهٔ ۱۹۹۹) یکی از شاعران نوگرای عرب و عراقی است و معمولاً وی را در نار نازک الملائکه و بدر شاکر السیاب از اولین شاعران نوگرای شعر عربی میدانند.
ولدت قی جحیم نیسابور | قتلت نفسی مرتین،ضاع منی الخیط و العصفور | |
کل الغزا من هنا،مروا بنیسابور | العربات الفارغة،و سارقوا الاطفال و القبور | |
کان علینا ان نضی النور | فی لیل نیسابور | |
فی لیل نیسابور | و لتبذری البذور | |
ایّان شئت،فغدا تخضَر نیسابور | تعود لی من قبرها المهجور | |
اری بعین الغیب نیسابور | تحوم حول راسها النسور | |
ایّان شئت،فحقول النور | امراة تولد من اضلاع نیسابور | |
عدت الی الجحیم نیسابور | لقاعهاالمهجور |
- از دیوان البیاتی چاپ1990 بیروت جلد دوم
دارای منبع
- و در اتاق اسلحه شمشیرهای ساخت نیشابور بود که در انحنای آنها خشونت و بوی جنگ هنوز لانه داشت.
- زخم شمشیر/خورخه لوئیس بورخس
- حضور علی بن موسی در نیشابور، یک حرکت تاریخساز بوده است.ایشان درهمه جای مسیر حرکت در ایران پر تلالو بود اما در نیشابور تفاوت آشکاری با دیگر نقاط داشت؛ بطوریکه در نیشابور مدتی توقف کردند و سکنی گزیدند...در تاریخ میبینیم که نیشابور بارها و بارها توسط دشمنان مختلف چون مغول با خاک یکسان شده است ولی دست آخر دوباره سر برآورده است.[۱]
- «شهر نیشابور شهری است بزرگ که در آن وفور نعمت و همهٔ وسایل هست. زیرا این شهر جایگاهی نیکو دارد. این شهر پایتخت استان ماد است و در نزدیک آن معادن معروف فیروزه قرار دارد. این جواهرات را در سایر نقاط ایران هم میتوان یافت. اما فیروزههای این معادن از مرغوبترین آنهاست. فیروزه را در جاهای خاص از زمین و نیز در بستر رودخانهای که از کوهی در پشت شهر سرچشمه میگیرد به دست میآورند. همهٔ این شهرستان نیشابور بسیار پرجمعیت است و این محل جای بسیار خوش و مفرحی است برای زندگی. در اینجا استان ماد پایان مییابد و استان خراسان شروع میشود که استانی است بسیار بزرگ.»[۱][۲]
- کلاویخو، اسپانیایی/ ۱۴۰۴ میلادی
- «این شهر میوهها، باغها، و آبهای فراوان دارد و بسیار زیباست. چهار نهر در آن جاری است و بازارهای خوب و وسیع، و مسجد زیبایی دارد که در وسط بازار قرار گرفته و چهار مدرسه در کنار آن واقع شده که آب فراونی در آنها جاری است و گروه انبوهی از طلاب در این مدرسهها مشغول فرا گرفتن فقه و قرآن هستند. مدرسهٔ نیشابور از بهترین مدارس آن حدود است».[۳]
- ابن بطوطه، اوایل سدهٔ هشتم هجری
- «کمتر شهری در ایران میتوان یافت که به اندازهٔ نیشابور عبرتانگیز و پرخاطره باشد شهر پرشکوه و نازنینی که روزگار مانند پهلوانان تراژدی، بزرگترین عزتها و بزرگترین خواریها را بر او آزموده است.»[۴]
- «اساسا وجود شهر نیشابور تا به امروز، دلیل زندهای حاکی از روح شکستناپذیر و نیروی زندگی مردم آن است.چه این شهر مکرر در معرض محاصره و تاخت و تاز و زلزله واقع شده است.»[۵]
- «نیشابور با اینکه بارها در معرض تاخت و تاز جنگ و زمینلرزه واقع شده باز هم تا به امروز به عنوان یک شهر باقیمانده است ولی با وضع کنونی آن درک این نکته بسیار مشکل است که بگویند ناصرخسرو در قرن یازدهم میلادی از آن به عنوان تنها رقیب شهر قاهره یاد کرده است. نویسندهٔ دیگری مینویسد که جمعیت آن از جمعیت بغداد افزونتر بوده و همچنین گفته شده که نیشابور دارای چهل و چهار محله و پنجاه خیابان وسیع و یک مسجد عالی و پرشکوه و کتابخانهای بوده که شهرت جهانی داشته است.»[۶]
- «شاید بیپایه نباشد اگر بگوییم که وضع خاص طبیعی شهر نیشابور، خیام را در ادراک معنایی که در سبزه و گل میدیده، یاری کرده است»[۷]
- «به من گفته بودند که هر سحر، ستارهٔ عجیبی در آسمان نیشابور پدیدار میشود. یک شب سحر برخاستم ...دنبالهٔ نورانیاش به شکل دم طاووس بود در جانب شرق ایستاده»[۸]
- «خراسان از لحاظ فرهنگ و تمدن و تاریخ، بارورترین سرزمین ایران بوده است، و نیشابور، طی قرنها مهمترین مرکز فرهنگی این سرزمین به شمار میرفته، ... نیشابور، موقع جغرافیایی و طبیعی ممتازی دارد، ... اگر قرار باشد که روزی در برابر این هجوم تمدن صنعتی، کانون مقاومتی ایجاد شود، جایی بهتر از نیشابور به دشواری می توان یافت»[۹]
- «نیشابور در نگاه من فشردهای است از ایران بزرگ، شهری در میان ابرهای اسطوره و نیز در روشنایی تاریخ با صبحدمی که شهرهٔ آفاق است.»[۱۰]
- «شاید در دنیا نتوان شهری یافت که به اندازهٔ نیشابور ویران گشته واز نو ساخته شدهباشد، و علت آن این است که نیشابور چهارراه تاریخ و بارانداز اقوام مختلف و کلید فتح ایران آن روز بود.»[۱۱]
- «در سراسر خراسان شهری در سلامت هوا و پهناوری و پرعمارتی و تجارت و کثرت مسافر به پای نیشابور نمیرسد.»[۱۲]
- «نیشابور محل پیوند ایران و اسلام است.» [۱۵]
- نیشابور فشرده خراسان و خراسان ،اسوه فرهنگ ایران است.
- 40%ادبیات کلاسیک جهان را فرهنگ ایرانی ارائه داده است.از این چهل درصد 20%آن متعلق به نیشابور است.
- مهدی محبتی،استادیار دانشگله زنجان،عطار شناس،مراسم روز ملی عطار 25/1/1388 در دبیرستان عطارخراسان
بدون منبع
- «زمانی که در اروپا ۱۲ تن سواد خواندن و نوشتن نمیدانستند در نیشابور ۱۲۰۰۰ تن با قلمدانهای مرصع حدیثی را از زبان نوهٔ پیامبر اسلام مینوشتند.»
- «تا اواخر قرن شانزدهم می توانستید تاجری در نیشابور پیدا کنید که تا صوفیا مشتری داشت.»
پانویسها
- ↑ کلاویخو، گنزالو. «سفرنامه کلاویخو»، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب،۱۳۴۴. ص ۱۸۸-۱۹۱
- ↑ این که نویسنده نیشابور را پایتخت ماد دانستهاست، اشتباه وی بودهاست. چون نیشابور هیچگاه در بخش حکومتی مادها نبودهاست.
- ↑ طاهری، ابوالقاسم، «جغرافیای تاریخی خراسان از نظر جهانگردان» ،انتشارات شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران، ۱۳۴۸، ص۷ و ۸)
- ↑ نیشابور و استراتژی توسعه، جلد اول، صفحهٔ ۴۹
- ↑ فردریک چارلز ریچارد، کتاب A Persian Journey ،فصل «عمرخیام و نیشابور»، به نقل از وبونشت ابرشهر
- ↑ فردریک چارلز ریچارد، کتاب A Persian Journey ،فصل «عمر خیام و نیشابور»، به نقل از وبونشت ابرشهر
- ↑ محمد اسلامی ندوشن، صفیر سیمرغ، بخش نیشابور و خیام
- ↑ محمد اسلامی ندوشن، صفیر سیمرغ، بخش «بار دیگر نیشابور»
- ↑ محمد اسلامی ندوشن، صفیر سیمرغ، بخش «بار دیگر نیشابور»
- ↑ نیشابور و استراتژی توسعه، جلد اول، صفحهٔ ۴۹
- ↑ نیشابور و استراتژی توسعه، جلد اول، صفحهٔ ۴۹
- ↑ نیشابور و استراتژی توسعه، جلد اول، صفحهٔ ۴۹
- ↑ نیشابور و استراتژی توسعه، جلد اول، صفحهٔ ۵۰
- ↑ نیشابور و استراتژی توسعه، جلد اول، صفحهٔ ۵۰
- ↑ نیشابور و استراتژی توسعه، جلد اول، صفحهٔ ۵۰
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |