آژانس شیشهای: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Sahimrobot (بحث | مشارکتها) جز ربات:تصحيح ي و ک |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
{{ویکیپدیا}} |
{{ویکیپدیا}} |
||
{{ناتمام}} |
{{ناتمام}} |
||
سلحشور خطاب به حاج |
سلحشور خطاب به حاج کاظم:"دهه دههی ثباته، اون پسر تو کی باید بتونه برا آیندش برنامهریزی کنه؟" |
||
فرمانده به حاج کاظم:"مربی، اصل، حاشیه؟ نوچ" |
فرمانده به حاج کاظم:"مربی، اصل، حاشیه؟ نوچ" |
نسخهٔ ۱۴ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۰۶
آژانس شیشهای (۱۳۷۷) فیلم ایرانی به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا و با هنرمندی پرویز پرستویی و رضا کیانیان.
- یکی بود یکی نبود. یه شهری بود خوش قد و بالا. آدمهایی داشت محکم و قرص. ایام ایام جشن بود. جشن غیرت. همه تو اوج شادی بودن که یه هو یه غول حمله کرد به این جشن...
- حاج کاظم به گروگانها «من واسه صبرتون یه یا علی میخوام. همین!»
- سلحشور به حاج کاظم :«دوره ت گذشته مربی !»
- دود این موتوریها امثال من و عباس خفه میکنه.
- حاج کاظم: من خیبری ام. اهل نی، هور، آب. عباس: خیبری ساکته، دود نداره. سوز داره.
- این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم!
- کمپوت اگر بینم تو را فوراَ شکارت میکنم / هر جای دنج گیر آورم فوراَ خوراکت میکنم
- گیلاساتو من میخورم هسته هاشو چال میکنم / گیلاساتو من میخورم هسته هاشو چال میکنم
- این وسط گوشت قربونی عباسه.
- عباس: (با لهجه مشهدی) ما سر زمین بودم با تراکتور. بعد جنگ هم رفتم سر همان زمین، بی تراکتور.
- میدونی یه گردان بره خط گروهان برگرده بعنی چی؟ میدونی یه گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی؟ میدونی یه دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی؟
- جگرم سوخت،شیشه شکست. مامور اوردن، اسلحه اش چسبید به دستم.
- به روح امام میچکونم!
- شهادت می دهم به ولایت شیعه هرکس در این نظام تکلیفی به گردن داره و من هم من هیچ شکایتی از کسانی که ممکنه منو تا چند لحظه دیگه مورد هدف قرار بدن ندارم اونا به وظیفه شون عمل کردن و من هم - اگر عباس از آرمانی فرمان میگیره که فراتر از ... چرا من تو چنین شرایطی اونو تنها بذارم - امیدوارم نیت حقیر رو درک کرده باشین من قصد آزار کسی رو ندارم- - - فاطمه فاطمه خوبم تا جنگ بود من نبودم جنگ تموم شد فشار زندگی چنان فشارم داد که باز تو و بچه ها رو درک نکردم می مونه دو یادگار مشترک ابوذر و سلمان پسرانم باید رنگ و بوی تو رو داشته باشن
- معرفت اون اجنبی که ویزا داد از توی هم وطن بیشتره.
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |
سلحشور خطاب به حاج کاظم:"دهه دههی ثباته، اون پسر تو کی باید بتونه برا آیندش برنامهریزی کنه؟"
فرمانده به حاج کاظم:"مربی، اصل، حاشیه؟ نوچ"