عبدالکریم سروش: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Wayiran (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Wayiran (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳: خط ۳:


==منبع‌دار==
==منبع‌دار==
*«در جایی که تشتت آرا و تیرگی بیشتر است، مثل علوم انسانی، آزادی ضرورت بیشتری می یابد. وقتی هنوز تکلیف مساله روشن نیست، به آرای دیگران محتاج تریم تا وقتی که مساله کمابیش روشن شده است. آزادی برای آن نیست که آدمیان سخنشان را بگویند تا دلخور نشوند. برای آن است که همه محتاج یکدیگرند و باید برای روشن شدن حق و زدودن باطل، به یکدیگر مدد برسانند. تیرگی نخستین مقدمه روشنایی واپسین است.»
*«در جایی که تشتت آرا و تیرگی بیشتر است، مثل علوم انسانی، آزادی ضرورت بیشتری می‌یابد. وقتی هنوز تکلیف مساله روشن نیست، به آرای دیگران محتاج تریم تا وقتی که مساله کمابیش روشن شده‌است. آزادی برای آن نیست که آدمیان سخنشان را بگویند تا دلخور نشوند. برای آن است که همه محتاج یکدیگرند و باید برای روشن شدن حق و زدودن باطل، به یکدیگر مدد برسانند. تیرگی نخستین مقدمه روشنایی واپسین است.»
**عبدالکریم سروش، فربه تر از ایدئولوژی، مقاله عقل و آزادی.
**عبدالکریم سروش، فربه تر از ایدئولوژی، مقاله عقل و آزادی.


*«بعلاوه نگاه تاریخی به ما می گوید در آنجایی هم که مساله امروز روشنتر شده است، برای آن است که از سابقه آزادی برخوردار بوده است، یعنی افکار از همین مجرا و از همین جاده عبور کرده اند و پس از اینکه تلاطمها را پشت سر گذاشته اند اکنون به آبهای آرام رسیده اند. چنین نبوده که همان حقایقی که ما امروز آنها را روشن و استوار می پنداریم به آسانی و منفعلانه به دست آمده باشند و از کوره صرافیها و نقادیها و مشاجرات و مضاربات عبور نکرده باشند.»
*«بعلاوه نگاه تاریخی به ما می‌گوید در آنجایی هم که مساله امروز روشنتر شده‌است، برای آن است که از سابقه آزادی برخوردار بوده‌است، یعنی افکار از همین مجرا و از همین جاده عبور کرده‌اند و پس از اینکه تلاطمها را پشت سر گذاشته‌اند اکنون به آبهای آرام رسیده‌اند. چنین نبوده که همان حقایقی که ما امروز آنها را روشن و استوار می‌پنداریم به آسانی و منفعلانه به دست آمده باشند و از کوره صرافیها و نقادیها و مشاجرات و مضاربات عبور نکرده باشند.»
**عبدالکریم سروش، فربه تر از ایدئولوژی، مقاله عقل و آزادی.
**عبدالکریم سروش، فربه تر از ایدئولوژی، مقاله عقل و آزادی.

*«این نکته را بنده همیشه عرض کرده‌ام که دورانی که ما در آن زندگی می‌کنیم دوران توجه به حقوق آدمی است. دورانی از تاریخ است که حقوق‌مداری در آن اصل شده‌است و حقوق را در مقابل تکالیف به کار می‌بریم. دوره بلندی بر انسان گذشت که بیش از آنکه به حقوق خود بیندیشد به تکالیف خود می‌اندیشید و همین که بالغ می‌شد و خود را باز می‌یافت می‌پرسید تکالیف من چیست؟ بزرگان و رهبران دینی و فکری جامعه هم همواره در پی تلقین و تقلید تکالیف بوده‌اند. خواه حاکمان و عامران و پادشاهان باشند خواه عالمان و فیلسوفان همه در مقام تعلیم مسئولیت‌ها و وظایف و تکالیف آدمیان بودند. نه اینکه از حقوق سخنی نرود بلکه حقوق در درجه دوم اهمیت قرار داشت و همواره به صورت یک امر طفیلی و تبعی و ثانوی نسبت به تکالیف مطرح می‌شد.»
**منبع: ''سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش در دانشگاه نیوجرسی آمریکا''، ۲۶ آبان ۱۳۸۸.

نسخهٔ ‏۲۱ نوامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۰:۲۲

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ

عبدالکریم سروش، اندیشمند دینی، متکلم (وی نظریات خودش را کلام جدید می‌نامد و مرام کلامی خود را نو معتزلی)، فیلسوف، شاعر و مترجم ایرانی است.

منبع‌دار

  • «در جایی که تشتت آرا و تیرگی بیشتر است، مثل علوم انسانی، آزادی ضرورت بیشتری می‌یابد. وقتی هنوز تکلیف مساله روشن نیست، به آرای دیگران محتاج تریم تا وقتی که مساله کمابیش روشن شده‌است. آزادی برای آن نیست که آدمیان سخنشان را بگویند تا دلخور نشوند. برای آن است که همه محتاج یکدیگرند و باید برای روشن شدن حق و زدودن باطل، به یکدیگر مدد برسانند. تیرگی نخستین مقدمه روشنایی واپسین است.»
    • عبدالکریم سروش، فربه تر از ایدئولوژی، مقاله عقل و آزادی.
  • «بعلاوه نگاه تاریخی به ما می‌گوید در آنجایی هم که مساله امروز روشنتر شده‌است، برای آن است که از سابقه آزادی برخوردار بوده‌است، یعنی افکار از همین مجرا و از همین جاده عبور کرده‌اند و پس از اینکه تلاطمها را پشت سر گذاشته‌اند اکنون به آبهای آرام رسیده‌اند. چنین نبوده که همان حقایقی که ما امروز آنها را روشن و استوار می‌پنداریم به آسانی و منفعلانه به دست آمده باشند و از کوره صرافیها و نقادیها و مشاجرات و مضاربات عبور نکرده باشند.»
    • عبدالکریم سروش، فربه تر از ایدئولوژی، مقاله عقل و آزادی.
  • «این نکته را بنده همیشه عرض کرده‌ام که دورانی که ما در آن زندگی می‌کنیم دوران توجه به حقوق آدمی است. دورانی از تاریخ است که حقوق‌مداری در آن اصل شده‌است و حقوق را در مقابل تکالیف به کار می‌بریم. دوره بلندی بر انسان گذشت که بیش از آنکه به حقوق خود بیندیشد به تکالیف خود می‌اندیشید و همین که بالغ می‌شد و خود را باز می‌یافت می‌پرسید تکالیف من چیست؟ بزرگان و رهبران دینی و فکری جامعه هم همواره در پی تلقین و تقلید تکالیف بوده‌اند. خواه حاکمان و عامران و پادشاهان باشند خواه عالمان و فیلسوفان همه در مقام تعلیم مسئولیت‌ها و وظایف و تکالیف آدمیان بودند. نه اینکه از حقوق سخنی نرود بلکه حقوق در درجه دوم اهمیت قرار داشت و همواره به صورت یک امر طفیلی و تبعی و ثانوی نسبت به تکالیف مطرح می‌شد.»
    • منبع: سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش در دانشگاه نیوجرسی آمریکا، ۲۶ آبان ۱۳۸۸.