گوزن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
Tanhabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: جراحی پلاستیک و زیباسازی
خط ۱: خط ۱:
'''[[W:گوزن|گوزن]]'''، نوعی از [[گاو]] کوهی ماده است. از [[غزال]] بزرگتر و کوچکتر از[[ آهو]] است.
'''[[W:گوزن|گوزن]]'''، نوعی از [[گاو]] کوهی ماده است. از [[غزال]] بزرگتر و کوچکتر از [[آهو]] است.


== [[گفتاورد]] ==
== [[گفتاورد]] ==


* «[[روباه]]ان را زهره نباشد از [[شیر]] خشم آلود که صید گوزنان نمایند که این در سخت بسته است.»
* «[[روباه]]ان را زهره نباشد از [[شیر]] خشم آلود که صید گوزنان نمایند که این در سخت بسته است.»
** ''[[ابوالفضل بیهقی]]''
** ''[[ابوالفضل بیهقی]]''


* «گوزن‌ها در کوه و دشت [[زندگی]] می‌کنند اما سرنوشت آنان در آشپزخانه تعیین می‌شود.»
* «گوزن‌ها در کوه و دشت [[زندگی]] می‌کنند اما سرنوشت آنان در آشپزخانه تعیین می‌شود.»
** ''[[لو بو وی]]''
** ''[[لو بو وی]]''


== [[ضرب‌المثل]] ==
== [[ضرب‌المثل]] ==


* «گوزن جوان گرچه باشد دلیر، نیارد زدن پنجه با [[شیر]] پیر»
* «گوزن جوان گرچه باشد دلیر، نیارد زدن پنجه با [[شیر]] پیر»


== گوزن در شعر فارسی ==
== گوزن در شعر فارسی ==


* «[[آهو]] و نخجیر و گوزن و تذرو// هرچه مر او را ز گیاهان چراست»
* «[[آهو]] و نخجیر و گوزن و تذرو// هرچه مر او را ز گیاهان چراست»
** ''[[ناصرخسرو]]''
** ''[[ناصرخسرو]]''


* «از این پس نه آشوب خيزد نه [[جنگ]]// به آبشخور آید گوزن و [[پلنگ]]»
* «از این پس نه آشوب خيزد نه [[جنگ]]// به آبشخور آید گوزن و [[پلنگ]]»
** ''[[فردوسی]]''
** ''[[فردوسی]]''


* «بدان ایزدی فر و جاه کیان// ز نخجیر گور و گوزن ژیان»
* «بدان ایزدی فر و جاه کیان// ز نخجیر گور و گوزن ژیان»
** ''[[فردوسی]]''
** ''[[فردوسی]]''


* «بُرده ران و بُرده سینه بُرده زانو بُرده ناف// از هیون و از هزبر و از گوزن و از [[پلنگ]]»
* «بُرده ران و بُرده سینه بُرده زانو بُرده ناف// از هیون و از هزبر و از گوزن و از [[پلنگ]]»
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
** ''[[منوچهری دامغانی]]''


* «تا گریزنده بود سال و مه از [[شیر]]، گوزن// تا جدایی طلبد روز و شب از [[شاهین|باز]]، [[کلنگ]]»
* «تا گریزنده بود سال و مه از [[شیر]]، گوزن// تا جدایی طلبد روز و شب از [[شاهین|باز]]، [[کلنگ]]»
** ''[[فرخی سیستانی]]''
** ''[[فرخی سیستانی]]''


* «تذرو تا همی اندر خرند خایه نهد// گوزن تا همی از شیر پر کند پستان»
* «تذرو تا همی اندر خرند خایه نهد// گوزن تا همی از شیر پر کند پستان»
** ''[[ابوشکور بلخی]]''
** ''[[ابوشکور بلخی]]''


* «در بیشه گوزن از پی داغ تو کند پاک// هم سال نخست از نقط بیهده‌ران را»
* «در بیشه گوزن از پی داغ تو کند پاک// هم سال نخست از نقط بیهده‌ران را»
** ''[[انوری ابیوردی]]''
** ''[[انوری ابیوردی]]''


* «[[درخت]] [[هنر]] همچو شاخ گوزن// فرومانده بی برگ و نشو و نما»
* «[[درخت]] [[هنر]] همچو شاخ گوزن// فرومانده بی برگ و نشو و نما»
** ''[[کمال‌الدین اسماعیل]]''
** ''[[کمال‌الدین اسماعیل]]''


* «در دشت و کوه و بیشه به همشیرگی چرند// [[شیر]] و [[پلنگ]] و سرحان گور و گوزن و رنگ»
* «در دشت و کوه و بیشه به همشیرگی چرند// [[شیر]] و [[پلنگ]] و سرحان گور و گوزن و رنگ»
** ''[[سوزنی سمرقندی]]''
** ''[[سوزنی سمرقندی]]''


* «دشت را و بیشه را و کوه را و آب را// چون گوزن و چون [[پلنگ]] و چون [[شترمرغ]] و نهنگ»
* «دشت را و بیشه را و کوه را و آب را// چون گوزن و چون [[پلنگ]] و چون [[شترمرغ]] و نهنگ»
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
** ''[[منوچهری دامغانی]]''


* «ز خوید سبز نگردد دگر سروی گوزن// ز لاله سرخ نگردد همی سرین غزال»
* «ز خوید سبز نگردد دگر سروی گوزن// ز لاله سرخ نگردد همی سرین غزال»
** ''[[ازرقی]]''
** ''[[ازرقی]]''


* «شب گوزن افکنده گویی شاخش اینک در هوا// خونش از نیلوفر چرخ ارغوان انگیخته»
* «شب گوزن افکنده گویی شاخش اینک در هوا// خونش از نیلوفر چرخ ارغوان انگیخته»
** ''[[خاقانی]]''
** ''[[خاقانی]]''


* «[[شیر]]، گوزن و [[گوسفند|غُرم]] را نشکرد// چونان که تو اعدات را بشکری»
* «[[شیر]]، گوزن و [[گوسفند|غُرم]] را نشکرد// چونان که تو اعدات را بشکری»
** ''[[دقیقی]]''
** ''[[دقیقی]]''
* «صحرای سنگروی و که و سنگلاخ را// از سم [[آهو]]ان و گوزنان شیار کرد»
* «صحرای سنگروی و که و سنگلاخ را// از سم [[آهو]]ان و گوزنان شیار کرد»
** ''[[فرخی سیستانی]]''
** ''[[فرخی سیستانی]]''


* «کجا تواند دیدن گوزن طلعت [[شیر]]// چگونه یارد دیدن تذرو چهره [[شاهین|باز]]؟»
* «کجا تواند دیدن گوزن طلعت [[شیر]]// چگونه یارد دیدن تذرو چهره [[شاهین|باز]]؟»
** ''[[مسعود سعد سلمان]]''
** ''[[مسعود سعد سلمان]]''


* «کرده در آن خرم فضا صید گوزنان چند جا// شاخ گوزن اندر هوا اینک نگونسار آمده»
* «کرده در آن خرم فضا صید گوزنان چند جا// شاخ گوزن اندر هوا اینک نگونسار آمده»
** ''[[خاقانی]]''
** ''[[خاقانی]]''


* «گوزن است اگر [[آهو]]ی دلبر است// شکاری چنین درخور مهتر است»
* «گوزن است اگر [[آهو]]ی دلبر است// شکاری چنین درخور مهتر است»
** ''[[فردوسی]]''
** ''[[فردوسی]]''


* «گوزن کوه اگر گردنفراز است// کمند چاره را بازو دراز است»
* «گوزن کوه اگر گردنفراز است// کمند چاره را بازو دراز است»
** ''[[نظامی]]''
** ''[[نظامی]]''


* «گوزن و [[شیر]] بازی می‌نمودند// تذرو و [[شاهین|باز]] غارت می‌ربودند»
* «گوزن و [[شیر]] بازی می‌نمودند// تذرو و [[شاهین|باز]] غارت می‌ربودند»
** ''[[نظامی]]''
** ''[[نظامی]]''


* «گوزنی بس قوی‌بنیاد باید// که بر وی [[شیر]] سیلی آزماید»
* «گوزنی بس قوی‌بنیاد باید// که بر وی [[شیر]] سیلی آزماید»
** ''[[وحشی بافقی]]''
** ''[[وحشی بافقی]]''


* «یک سر و ده شاخ چون گوزن برآرد// هرچه در این شهر شهره باشد و عیار»
* «یک سر و ده شاخ چون گوزن برآرد// هرچه در این شهر شهره باشد و عیار»
** ''[[سوزنی سمرقندی]]''
** ''[[سوزنی سمرقندی]]''


خط ۸۲: خط ۸۲:
{{ویکی‌پدیا}}
{{ویکی‌پدیا}}


{{ناتمام}}
{{ناتمام}}


[[رده:حیوانات|گوزن]]
[[رده:حیوانات|گوزن]]


[[de:Hirsch]]
[[de:Hirsch]]

نسخهٔ ‏۳ اوت ۲۰۰۹، ساعت ۰۵:۳۵

گوزن، نوعی از گاو کوهی ماده است. از غزال بزرگتر و کوچکتر از آهو است.

گفتاورد

  • «گوزن‌ها در کوه و دشت زندگی می‌کنند اما سرنوشت آنان در آشپزخانه تعیین می‌شود.»

ضرب‌المثل

  • «گوزن جوان گرچه باشد دلیر، نیارد زدن پنجه با شیر پیر»

گوزن در شعر فارسی

  • «آهو و نخجیر و گوزن و تذرو// هرچه مر او را ز گیاهان چراست»
  • «بدان ایزدی فر و جاه کیان// ز نخجیر گور و گوزن ژیان»
  • «تذرو تا همی اندر خرند خایه نهد// گوزن تا همی از شیر پر کند پستان»
  • «در بیشه گوزن از پی داغ تو کند پاک// هم سال نخست از نقط بیهده‌ران را»
  • «ز خوید سبز نگردد دگر سروی گوزن// ز لاله سرخ نگردد همی سرین غزال»
  • «شب گوزن افکنده گویی شاخش اینک در هوا// خونش از نیلوفر چرخ ارغوان انگیخته»
  • «کرده در آن خرم فضا صید گوزنان چند جا// شاخ گوزن اندر هوا اینک نگونسار آمده»
  • «گوزن است اگر آهوی دلبر است// شکاری چنین درخور مهتر است»
  • «گوزن کوه اگر گردنفراز است// کمند چاره را بازو دراز است»
  • «گوزن و شیر بازی می‌نمودند// تذرو و باز غارت می‌ربودند»
  • «یک سر و ده شاخ چون گوزن برآرد// هرچه در این شهر شهره باشد و عیار»

پیوند به بیرون

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
گوزن
دارد.