دانش: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
VolkovBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات افزودن: eo:Scio, es:Conocimiento
Tanhabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: جراحی پلاستیک و زیباسازی
خط ۸: خط ۸:


== آ ==
== آ ==
* «آنچه به‌روح آرامش می‌بخشد همانا علم است و بس.»
* «آنچه به‌روح آرامش می‌بخشد همانا علم است و بس.»
** ''[[سیدارتا گوتاما]] - [[گوتاما بودا]]''
** ''[[سیدارتا گوتاما]] - [[گوتاما بودا]]''
* «آنچه در علم بیش می‌باید// دانش ذات خویش می‌باید»
* «آنچه در علم بیش می‌باید// دانش ذات خویش می‌باید»
** ''[[اوحدی]]''
** ''[[اوحدی]]''
* «آنچه مغز و قلب را از آلایش پاک می‌کند، فقط دانش است؛ مابقی بی‌دانشی است.»
* «آنچه مغز و قلب را از آلایش پاک می‌کند، فقط دانش است؛ مابقی بی‌دانشی است.»
** ''[[کریشنا]]''
** ''[[کریشنا]]''
* «آن قدر دانش آدمی را کفایت است که راه راست از کج و سعادت را از شقاوت شناسد.»
* «آن قدر دانش آدمی را کفایت است که راه راست از کج و سعادت را از شقاوت شناسد.»
** ''[[جالینوس]]''
** ''[[جالینوس]]''


== الف ==
== الف ==


* «اثر حکمت آن‌گاه در شخص حکیم ظاهر شود که خویشتن را حقیر و ناچیز شمارد.»
* «اثر حکمت آن‌گاه در شخص حکیم ظاهر شود که خویشتن را حقیر و ناچیز شمارد.»
** ''[[سقراط]]''
** ''[[سقراط]]''


* «از این روست که از عالمان همهٔ [[مذهب|ادیان]] و متفکران و دانشمندان و [[هنر|هنر]]مندان سراسر جهان و از همهٔ نهادهای بین‌المللی و منطقه‌ای مجدّانه می‌خواهم که برای پیشبرد این مهم، در برابر امواج غیریت‌سازیی‌های مصنوعی که ابزار دست قدرت‌های خشونت‌گراست بایستند و بخصوص برای بیرون بردن حریم قدسی پیامبران و مقدسات همهٔ ادیان از عرصهٔ منازعات [[سیاست|سیاسی]] و فرهنگی به‌اقدامات مؤثر بین‌المللی و تلاش‌های جدید حقوقی بیندیشند.»
* «از این روست که از عالمان همهٔ [[مذهب|ادیان]] و متفکران و دانشمندان و [[هنر]]مندان سراسر جهان و از همهٔ نهادهای بین‌المللی و منطقه‌ای مجدّانه می‌خواهم که برای پیشبرد این مهم، در برابر امواج غیریت‌سازیی‌های مصنوعی که ابزار دست قدرت‌های خشونت‌گراست بایستند و بخصوص برای بیرون بردن حریم قدسی پیامبران و مقدسات همهٔ ادیان از عرصهٔ منازعات [[سیاست|سیاسی]] و فرهنگی به‌اقدامات مؤثر بین‌المللی و تلاش‌های جدید حقوقی بیندیشند.»
** ''[[محمد خاتمی]]''
** ''[[محمد خاتمی]]''


* «افرادی که بزرگ‌ترین خدمت را به علم و فرهنگ نموده‌اند، نویسندگان و محققانی بوده‌اند که در انزوا می‌زیسته‌اند و هرگز در مباحثات دانشگاهی شرکت نکرده و حقایق صددرصد اثبات نشده را در آکادمی‌ها ابراز نداشته‌اند.»
* «افرادی که بزرگ‌ترین خدمت را به علم و فرهنگ نموده‌اند، نویسندگان و محققانی بوده‌اند که در انزوا می‌زیسته‌اند و هرگز در مباحثات دانشگاهی شرکت نکرده و حقایق صددرصد اثبات نشده را در آکادمی‌ها ابراز نداشته‌اند.»
** ''[[ولتر]]''
** ''[[ولتر]]''


* «اگر به زبان تمامی آدمیان و فرشتگان سخن گویم.... و از [[عشق]] بی‌بهره باشم طبل میان‌تهی و سنج پرهیاهویی بیش نیستیم، اگر از کرامت غیب‌دانی و پیش‌گویی بر خوردار باشم و همه اسرار جهان را دریابم و قلمرو دانش را تمام مسخر کنم و در ایمان چنان راسخ و نیرومند باشم که کوه‌ها را به رفتار آورم و از عشق بی‌بهره باشم، کسی نیستم. اگر همه دارایی خویش به مستمندان بخشم و جسم خویش را به آتش بسپارم و از عشق بی‌بهره باشم مرا هیچ سود نخواهد بخشید.عشق بردبار و مهربان است عشق از حسد برکنار است عشق لاف خودستایی نمی‌زند عشق اطوار ناپسند ندارد عشق به اندک چیزی در خشم نمی‌آید و اندیشه شر نمی‌کند و از بی‌عدالتی خشنود نیست اما با حقیقت و راستی شاد و خرم است همه چیز را تحمل می‌کند همه چیز را باور می‌کند و به همه چیز امیدوار است و هیچگاه از پای نمی‌افتد اما پیشگوی‌ها همه شکست می‌خورند و زبان‌ها همه قطع می‌شوند و دانش‌ها در غبار زمان پنهان می‌شوند و دانش ما جزیی است و نبوت ما جزیی است و آنچه جزیی است روی در فنا دارد انچه می‌ماند ایمان و امید و عشق است و از این هر سه، عشق را برترین مقام است.»
* «اگر به زبان تمامی آدمیان و فرشتگان سخن گویم.... و از [[عشق]] بی‌بهره باشم طبل میان‌تهی و سنج پرهیاهویی بیش نیستیم، اگر از کرامت غیب‌دانی و پیش‌گویی بر خوردار باشم و همه اسرار جهان را دریابم و قلمرو دانش را تمام مسخر کنم و در ایمان چنان راسخ و نیرومند باشم که کوه‌ها را به رفتار آورم و از عشق بی‌بهره باشم، کسی نیستم. اگر همه دارایی خویش به مستمندان بخشم و جسم خویش را به آتش بسپارم و از عشق بی‌بهره باشم مرا هیچ سود نخواهد بخشید.عشق بردبار و مهربان است عشق از حسد برکنار است عشق لاف خودستایی نمی‌زند عشق اطوار ناپسند ندارد عشق به اندک چیزی در خشم نمی‌آید و اندیشه شر نمی‌کند و از بی‌عدالتی خشنود نیست اما با حقیقت و راستی شاد و خرم است همه چیز را تحمل می‌کند همه چیز را باور می‌کند و به همه چیز امیدوار است و هیچگاه از پای نمی‌افتد اما پیشگوی‌ها همه شکست می‌خورند و زبان‌ها همه قطع می‌شوند و دانش‌ها در غبار زمان پنهان می‌شوند و دانش ما جزیی است و نبوت ما جزیی است و آنچه جزیی است روی در فنا دارد انچه می‌ماند ایمان و امید و عشق است و از این هر سه، عشق را برترین مقام است.»
** ''[[پائولو کوئیلو]]/ عطیه برتر''
** ''[[پائولو کوئیلو]]/ عطیه برتر''


* «اگر دانش به روزی بر فزودی// زنادان تنگ روزی تر نبودی»
* «اگر دانش به روزی بر فزودی// زنادان تنگ روزی تر نبودی»
** ''[[سعدی]]''
** ''[[سعدی]]''


* «اگر دانش را به‌خاطر کسب درآمد فرا می‌گیرید به‌حق آن‌هائی که به‌خاطر خود، علم و دانش اندوخته‌اند تجاوز کرده‌اید.»
* «اگر دانش را به‌خاطر کسب درآمد فرا می‌گیرید به‌حق آن‌هائی که به‌خاطر خود، علم و دانش اندوخته‌اند تجاوز کرده‌اید.»
** ''[[آندره ژید]]''
** ''[[آندره ژید]]''


* «اگر شما آدمی نادان و بی‌اطلاع باشید و به‌این امر پی‌ببرید این خود یک نوع علم و اطلاع است.»
* «اگر شما آدمی نادان و بی‌اطلاع باشید و به‌این امر پی‌ببرید این خود یک نوع علم و اطلاع است.»
** ''[[کنفوسیوس]]''
** ''[[کنفوسیوس]]''


* «امروز وقتی به [[تاریخ]] می‌نگریم حکومت‌هایی را می‌بینیم که منتسب به‌ [[مذهب|دین]] هستند و نیز از تمدن اسلامی، معارف، علوم و فرهنگ ِپاگرفته در دنیای [[اسلام]]، نشان می‌بینیم. در شاخه‌ها و شعبه‌های اسلام متحقق در تاریخ، شاهد آراء، سلیقه‌ها و تجربه‌های گوناگونی هستیم که جملگی خود را اسلامی می‌دانند و بر باور خویش چنان استوارند که گاه به‌کشاکش‌ها و درگیری‌های خونین نیز تن می‌دهند.»
* «امروز وقتی به [[تاریخ]] می‌نگریم حکومت‌هایی را می‌بینیم که منتسب به‌ [[مذهب|دین]] هستند و نیز از تمدن اسلامی، معارف، علوم و فرهنگ ِپاگرفته در دنیای [[اسلام]]، نشان می‌بینیم. در شاخه‌ها و شعبه‌های اسلام متحقق در تاریخ، شاهد آراء، سلیقه‌ها و تجربه‌های گوناگونی هستیم که جملگی خود را اسلامی می‌دانند و بر باور خویش چنان استوارند که گاه به‌کشاکش‌ها و درگیری‌های خونین نیز تن می‌دهند.»
** ''[[محمد خاتمی]]''
** ''[[محمد خاتمی]]''


* «ای خواجه مکن تا بتوانی طلب علم// کاندر طلب راتب هرروزه بمانی// رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز// تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی»
* «ای خواجه مکن تا بتوانی طلب علم// کاندر طلب راتب هرروزه بمانی// رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز// تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی»
** ''[[عبید زاکانی]]''
** ''[[عبید زاکانی]]''


* «ای [[منوچهری دامغانی|منوچهری]] همی ترسم که از بیدانشی// خویشتن را هم به دست خویش بردوزی کفن»
* «ای [[منوچهری دامغانی|منوچهری]] همی ترسم که از بیدانشی// خویشتن را هم به دست خویش بردوزی کفن»
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
** ''[[منوچهری دامغانی]]''


== ب ==
== ب ==


* «باید درهای علم به روی همه باز باشد، هرجا مزرعه هست، هرجا آدم هست، آنجا [[کتاب]] هم باید باشد.»
* «باید درهای علم به روی همه باز باشد، هرجا مزرعه هست، هرجا آدم هست، آنجا [[کتاب]] هم باید باشد.»
** ''[[ویکتور هوگو]]''
** ''[[ویکتور هوگو]]''


* «باید شرم کنند، کسانی که بدون کم‌ترین تأمل و تفکر از پدیده‌های [[معجزه|معجزه‌آسای]] علم و فن بهره می‌گیرند و سفیهانه از درک مضمون هوشمندانهٔ آن عاجزند، همانند [[گاو|گاوی]] که از لذت نشخوار گیاهان برخوردار است ولی از علم ِ گیاه‌شناسی بی‌خبر است.»
* «باید شرم کنند، کسانی که بدون کم‌ترین تأمل و تفکر از پدیده‌های [[معجزه|معجزه‌آسای]] علم و فن بهره می‌گیرند و سفیهانه از درک مضمون هوشمندانهٔ آن عاجزند، همانند [[گاو|گاوی]] که از لذت نشخوار گیاهان برخوردار است ولی از علم ِ گیاه‌شناسی بی‌خبر است.»
** ''[[آلبرت اینشتین]]''
** ''[[آلبرت اینشتین]]''


* «بدو گفت موبد که دانش به‌است // که [[دانا]] به‌گیتی زهرکس مه‌است»
* «بدو گفت موبد که دانش به‌است // که [[دانا]] به‌گیتی زهرکس مه‌است»
** ''[[فردوسی]]''
** ''[[فردوسی]]''


* «برای این‌که دانش ملکه شود، تعلیم کافی نیست عمل لازم است.»
* «برای این‌که دانش ملکه شود، تعلیم کافی نیست عمل لازم است.»
** ''[[برنارد شاو]]''
** ''[[برنارد شاو]]''


* «برای شوهر دانش لازم است، برای زن نجابت.»
* «برای شوهر دانش لازم است، برای زن نجابت.»
** ''[[جورج هربرت]]''
** ''[[جورج هربرت]]''


* «بسیار افتد که ابهت و شجاعت سود ندارد و هر دانش که بدانی روزی به‌کار آید.»
* «بسیار افتد که ابهت و شجاعت سود ندارد و هر دانش که بدانی روزی به‌کار آید.»
** ''[[قابوس‌نامه]]''
** ''[[قابوس‌نامه]]''


* «بشوی اوراق اگر هـم‌درس مایی// که علم [[عشق]] در دفتر نباشد»
* «بشوی اوراق اگر هـم‌درس مایی// که علم [[عشق]] در دفتر نباشد»
** ''[[حافظ]]''
** ''[[حافظ]]''


* «بعضی چنان سرگرم میراث علمی گذشتگانند که فرصت مراجعه به‌عقل خود را ندارند و اگر فرصتی هم به‌دست بیاورند حاضر نیستند که اشتباهات و لغزش‌های آنان را اصلاح و جبران نمایند.»
* «بعضی چنان سرگرم میراث علمی گذشتگانند که فرصت مراجعه به‌عقل خود را ندارند و اگر فرصتی هم به‌دست بیاورند حاضر نیستند که اشتباهات و لغزش‌های آنان را اصلاح و جبران نمایند.»
** ''[[ابن سینا]]''
** ''[[ابن سینا]]''


* «بهتر است که انسان چیزی نداند تا بسیاری چیزها را نیمه‌تمام بداند؛ بهتر است که با عقاید خودمان یک [[مجنون|ابله]] سفیه باشیم تا آن‌که با عقاید دیگران یک مرد دانشمند به‌حساب آییم.»
* «بهتر است که انسان چیزی نداند تا بسیاری چیزها را نیمه‌تمام بداند؛ بهتر است که با عقاید خودمان یک [[مجنون|ابله]] سفیه باشیم تا آن‌که با عقاید دیگران یک مرد دانشمند به‌حساب آییم.»
** ''[[فریدریش نیچه]]''
** ''[[فریدریش نیچه]]''


* «بهترین کارها اینست که در جوانی دانش آموزی و در پیری به‌کار بری.»
* «بهترین کارها اینست که در جوانی دانش آموزی و در پیری به‌کار بری.»
** ''[[بزرگمهر]]''
** ''[[بزرگمهر]]''


* «به دانش بود نیک فرجام تو// به مینو دهد چرخ آرام تو»
* «به دانش بود نیک فرجام تو// به مینو دهد چرخ آرام تو»
** ''[[فردوسی]]''
** ''[[فردوسی]]''


* «به چشم «فخری» دانش ز بس که شیرین است//همیشه در طلبش همچو کوهکن باشد»
* «به چشم «فخری» دانش ز بس که شیرین است//همیشه در طلبش همچو کوهکن باشد»
** ''[[فخرعظمی ارغون]]''
** ''[[فخرعظمی ارغون]]''


== پ ==
== پ ==
* «پدر گفت کز بد، گمان برگسل// به اندیشه بیدار کن چشم و دل// چو دانش نداری به کاری درون// نباشد ترا چاره از رهنمون»
* «پدر گفت کز بد، گمان برگسل// به اندیشه بیدار کن چشم و دل// چو دانش نداری به کاری درون// نباشد ترا چاره از رهنمون»
** ''[[اسدی طوسی]]''
** ''[[اسدی طوسی]]''
* «پستی نسوان ایران جمله از بی‌دانشی است// مرد یا زن، برتری و رتبت از دانستن است»
* «پستی نسوان ایران جمله از بی‌دانشی است// مرد یا زن، برتری و رتبت از دانستن است»
** ''[[پروین اعتصامی]]''
** ''[[پروین اعتصامی]]''


== ت ==
== ت ==


* «تا به‌جائی رسید دانش من// که بدانم همی که [[نادان|نادانم]]»
* «تا به‌جائی رسید دانش من// که بدانم همی که [[نادان|نادانم]]»
** ''[[ابن سینا]]''
** ''[[ابن سینا]]''


* «تا جهان بود از سر آدم فـراز// کـس نبود از راه دانش بی‌نیاز// مردمان ِ بخرد، اندر هرزمان//راه دانش را به‌هرگونه زبان// گـرد کردند و گرامـی داشتنـد// تا به‌سنــگ‌اندر همی‌بنگاشتند// دانش اندر دل چراغ روشن است// وزهمه بد برتن تو جوشن است»
* «تا جهان بود از سر آدم فـراز// کـس نبود از راه دانش بی‌نیاز// مردمان ِ بخرد، اندر هرزمان//راه دانش را به‌هرگونه زبان// گـرد کردند و گرامـی داشتنـد// تا به‌سنــگ‌اندر همی‌بنگاشتند// دانش اندر دل چراغ روشن است// وزهمه بد برتن تو جوشن است»
** ''[[رودکی]]''
** ''[[رودکی]]''


* «تا در کسب دانش و [[هنر]] هم‌چشمی و رقابت نورزید، بزرگ و باارزش نمی‌شوید.»
* «تا در کسب دانش و [[هنر]] هم‌چشمی و رقابت نورزید، بزرگ و باارزش نمی‌شوید.»
** ''[[ناشناس]]''
** ''[[ناشناس]]''


* «تخیل مهمتر از دانش است.علم محدود است اما تخیل دنیا را دربر می‌گیرد.»
* «تخیل مهمتر از دانش است.علم محدود است اما تخیل دنیا را دربر می‌گیرد.»
** ''[[آلبرت اینشتین]]''
** ''[[آلبرت اینشتین]]''


* «تعصب در علم و فلسفه مانند هر تعصب دیگر نشانه خامی و بی‌مایگی است و همیشه به‌زیان حقیقت تمام می‌شود.»
* «تعصب در علم و فلسفه مانند هر تعصب دیگر نشانه خامی و بی‌مایگی است و همیشه به‌زیان حقیقت تمام می‌شود.»
** ''[[ابن سینا]]''
** ''[[ابن سینا]]''


* «تکیه بر حسن مکن، در طلب علم برآی// این درختیست که هر فصل دهد بر تو ثمر»
* «تکیه بر حسن مکن، در طلب علم برآی// این درختیست که هر فصل دهد بر تو ثمر»
** ''[[ایرج‌میرزا]]''
** ''[[ایرج‌میرزا]]''


* «تمام [[سرمایه‌داری|سرمایه]] فکری و دانش آدمی باید تسلیم یک عظمت اخلاقی و روحی گردد وگرنه دانش مانند رودی خواهد بود که نتوانسته مسیر خود را بپیماید و به [[‌دریا]] منتهی شود و با وضعی اسف‌آور در ریگ‌زارها فرو رود.»
* «تمام [[سرمایه‌داری|سرمایه]] فکری و دانش آدمی باید تسلیم یک عظمت اخلاقی و روحی گردد وگرنه دانش مانند رودی خواهد بود که نتوانسته مسیر خود را بپیماید و به [[‌دریا]] منتهی شود و با وضعی اسف‌آور در ریگ‌زارها فرو رود.»
** ''[[مترلینگ]]''
** ''[[مترلینگ]]''


* «تنها کسانی که دل‌داده دانشند بزرگند، نه آنان که سوداگر دانشند.»
* «تنها کسانی که دل‌داده دانشند بزرگند، نه آنان که سوداگر دانشند.»
** ''[[سعید نفیسی]]''
** ''[[سعید نفیسی]]''


* «توان شناخت به یک روز در شمایل مرد// که تا کجاش رسیده‌است پایگاه علوم// ولی ز باطنش ایمن مباش و غره مشو// که خبث نفس نگردد به سالها معلوم»
* «توان شناخت به یک روز در شمایل مرد// که تا کجاش رسیده‌است پایگاه علوم// ولی ز باطنش ایمن مباش و غره مشو// که خبث نفس نگردد به سالها معلوم»
** ''[[سعدی]]''
** ''[[سعدی]]''


* «توانا بود هرکه دانا بود// به دانش دل پیر برنا بود»
* «توانا بود هرکه دانا بود// به دانش دل پیر برنا بود»
** ''[[فردوسی]]''
** ''[[فردوسی]]''


* «تورا گرچه در مال افزایش است// به اندازه دانشت ارزش است»
* «تورا گرچه در مال افزایش است// به اندازه دانشت ارزش است»
** ''[[ادیب پیشاوری]]''
** ''[[ادیب پیشاوری]]''


* «تو نفس علم شو از نقش علم دست بشوی// که نفس علم قدیم است و نقش او فانی»
* «تو نفس علم شو از نقش علم دست بشوی// که نفس علم قدیم است و نقش او فانی»
** ''[[قاآنی شیرازی]]''
** ''[[قاآنی شیرازی]]''


* «تیغ دادن در کف زنگی مست// به که آید علم، ناکس را بدست»
* «تیغ دادن در کف زنگی مست// به که آید علم، ناکس را بدست»
** ''[[مولوی]]''
** ''[[مولوی]]''


== ث ==
== ث ==
* «ثروت، در داشتن خزاین و دفاین نیست، در دانستن علم و طرز استعمال آن است.»
* «ثروت، در داشتن خزاین و دفاین نیست، در دانستن علم و طرز استعمال آن است.»
** ''[[ناشناس]]''
** ''[[ناشناس]]''


== ج ==
== ج ==
* «جهل من و علم تو، فلک را چه تفاوت// آنجا که بصر نیست، چه خوبی و چه زشتی»
* «جهل من و علم تو، فلک را چه تفاوت// آنجا که بصر نیست، چه خوبی و چه زشتی»
** ''[[حافظ]]''
** ''[[حافظ]]''


== چ ==
== چ ==
* «چنان چون‌که تن زنده گردد به جان// به دانش فروزند جان و روان»
* «چنان چون‌که تن زنده گردد به جان// به دانش فروزند جان و روان»
** ''[[ادیب پیشاوری]]''
** ''[[ادیب پیشاوری]]''
* «چنین گفت پیغمبر راستگوی// زگهواره تا گور دانش بجوی»
* «چنین گفت پیغمبر راستگوی// زگهواره تا گور دانش بجوی»
** ''[[فردوسی]]''
** ''[[فردوسی]]''


== ح ==
== ح ==


* «حاصل من فقط از فضل این شد که بر جهل خود [[دانا]] شدم.»
* «حاصل من فقط از فضل این شد که بر جهل خود [[دانا]] شدم.»
** ''[[بقراط]]''
** ''[[بقراط]]''


* «حکمت [[درخت|درختی]] است که در دل روئیده و میوه از زبان دهد.»
* «حکمت [[درخت|درختی]] است که در دل روئیده و میوه از زبان دهد.»
** ''[[بطلمیوس]]''
** ''[[بطلمیوس]]''


== خ ==
== خ ==


* «خدایا! اگر مرا ببخشی بهترین بخشنده هستی و اگر عذاب دهی ستمگر نیستی. دانشمند از میوه وجود خود سیر می‌شود »
* «خدایا! اگر مرا ببخشی بهترین بخشنده هستی و اگر عذاب دهی ستمگر نیستی. دانشمند از میوه وجود خود سیر می‌شود »
** ''[[یحیی‌بن معاذ رازی]]''
** ''[[یحیی‌بن معاذ رازی]]''


== د ==
== د ==


* «دامن [[مادر]] نخست آموزگار [[کودک]] است// طفل دانشور کجا پرورده [[مجنون|نادان]] مادری»
* «دامن [[مادر]] نخست آموزگار [[کودک]] است// طفل دانشور کجا پرورده [[مجنون|نادان]] مادری»
** ''[[پروین اعتصامی]]''
** ''[[پروین اعتصامی]]''


* «دانش طلب و بزرگی آموز// تا، به نگرند روزت از روز»
* «دانش طلب و بزرگی آموز// تا، به نگرند روزت از روز»
** ''[[نظامی]]''
** ''[[نظامی]]''


* «داشتن علم بهتر از داشتن ثروت است ولی نداشتن ثروت بدتر از نداشتن علم است»
* «داشتن علم بهتر از داشتن ثروت است ولی نداشتن ثروت بدتر از نداشتن علم است»
** ''[[ویلیام شکسپیر]]''
** ''[[ویلیام شکسپیر]]''


* «دانش ِ بی‌اندیشه، دام است و اندیشه ِ بی‌دانش، بلا.»
* «دانش ِ بی‌اندیشه، دام است و اندیشه ِ بی‌دانش، بلا.»
** ''[[ضرب‌المثل‌های هندی|ضرب‌المثل هندی]]''
** ''[[ضرب‌المثل‌های هندی|ضرب‌المثل هندی]]''


* «دانش ِ کم خطرناک است، یا باید آب ِ چشمه را تا قطره آخر بنوشید یا اصلأ لب نزنید.»
* «دانش ِ کم خطرناک است، یا باید آب ِ چشمه را تا قطره آخر بنوشید یا اصلأ لب نزنید.»
** ''[[الکساندر پوپ]]''
** ''[[الکساندر پوپ]]''


* «دانشمندان، علماء و بزرگان هرکدام نردبانی برای ترقی دارند، لیکن [[شعر|شاعران]] و [[هنر|هنرمندان]]، این مدارج را پروازکنان می‌پیمایند.»
* «دانشمندان، علماء و بزرگان هرکدام نردبانی برای ترقی دارند، لیکن [[شعر|شاعران]] و [[هنر|هنرمندان]]، این مدارج را پروازکنان می‌پیمایند.»
** ''[[ویکتور هوگو]]''
** ''[[ویکتور هوگو]]''


* «دانشمند کسی است که بکوشد تا درد و رنج خود را بکاهد.»
* «دانشمند کسی است که بکوشد تا درد و رنج خود را بکاهد.»
** ''[[ویکتور هوگو]]''
** ''[[ویکتور هوگو]]''


* «دانش و [[هنر]] از هر اقلیمی برخیزد و متعلق به‌هر قومی که باشد از آن ِ همهٔ جهانیان است.»
* «دانش و [[هنر]] از هر اقلیمی برخیزد و متعلق به‌هر قومی که باشد از آن ِ همهٔ جهانیان است.»
** ''[[پوشکین]]''
** ''[[پوشکین]]''


* «دانش کلی مانند خلیجی است که من و همکارانم فقط چنددانه ریگ جالب از پهنای وسیع آن برداشته‌ایم.»
* «دانش کلی مانند خلیجی است که من و همکارانم فقط چنددانه ریگ جالب از پهنای وسیع آن برداشته‌ایم.»
** ''[[نیوتن]]''
** ''[[نیوتن]]''


* «در این کهکشان، دانش فنی نیز بزرگترین عامل بروز گرفتاری‌های دست و پاگیر برای بشریت است.»
* «در این کهکشان، دانش فنی نیز بزرگترین عامل بروز گرفتاری‌های دست و پاگیر برای بشریت است.»
** ''[[هربرت مارکوزه]]''
** ''[[هربرت مارکوزه]]''


* «در ترویج دانش و [[هنر]] اهتمام نمائید تا مردم صاحب استعداد ضایع نشوند.»
* «در ترویج دانش و [[هنر]] اهتمام نمائید تا مردم صاحب استعداد ضایع نشوند.»
** ''[[ناشناس]]''
** ''[[ناشناس]]''


* «[[درخت]] تو گر بار دانش بگیرد// به‌زیر آوری چرخ نیلوفری را»
* «[[درخت]] تو گر بار دانش بگیرد// به‌زیر آوری چرخ نیلوفری را»
**''[[ناصرخسرو]]''
**''[[ناصرخسرو]]''


* «در روزگار ِ گذشته مردم به‌تحصیل علم همت می‌گماشتند تا خود را به‌درجه کمال برسانند، امروز علم را برای این فرا می‌گیرند که دیگران را مجذوب و مسخر کنند.»
* «در روزگار ِ گذشته مردم به‌تحصیل علم همت می‌گماشتند تا خود را به‌درجه کمال برسانند، امروز علم را برای این فرا می‌گیرند که دیگران را مجذوب و مسخر کنند.»
** ''[[کنفوسیوس]]''
** ''[[کنفوسیوس]]''


* «دو کس دشمن ملک و دین‌اند، پادشاه بی‌حلم و [[زاهد]] بی‌علم.»
* «دو کس دشمن ملک و دین‌اند، پادشاه بی‌حلم و [[زاهد]] بی‌علم.»
** ''[[سعدی]]''
** ''[[سعدی]]''


* «[[مذهب|دین]] بدون علم کور است و علم بدون دین لنگ است.»
* «[[مذهب|دین]] بدون علم کور است و علم بدون دین لنگ است.»
** ''[[آلبرت اینشتین]]''
** ''[[آلبرت اینشتین]]''


== ر ==
== ر ==
* «[[روشنفکر]] پشت گوشش بنویسد! : فقط دوراه وجود دارد که روشنفکر به رهبری حزب طبقه کارگر انتخاب شود، اول به شرط این‌که از علم جامعه‌شناسی شناخت داشته باشد. شرط دوم این است که در راه آرمان و احقاق منافع طبقه کارگر از خودگذشتگی [[سیاست|سیاسی]] داشته و فداکاری کند یا قربانی داده باشد.»
* «[[روشنفکر]] پشت گوشش بنویسد! : فقط دوراه وجود دارد که روشنفکر به رهبری حزب طبقه کارگر انتخاب شود، اول به شرط این‌که از علم جامعه‌شناسی شناخت داشته باشد. شرط دوم این است که در راه آرمان و احقاق منافع طبقه کارگر از خودگذشتگی [[سیاست|سیاسی]] داشته و فداکاری کند یا قربانی داده باشد.»
** ''[[کورت توخلسکی]]''
** ''[[کورت توخلسکی]]''


== ز ==
== ز ==
* «ز خورشید دانش چو پرتو گرفت// هیولای جان صورت نو گرفت»
* «ز خورشید دانش چو پرتو گرفت// هیولای جان صورت نو گرفت»
** ''[[ادیب پیشاوری]]''
** ''[[ادیب پیشاوری]]''
* «ز دانش چو جان تو را مايه نيست// به از خامُشی هيچ پيرايه نيست»
* «ز دانش چو جان تو را مايه نيست// به از خامُشی هيچ پيرايه نيست»
** ''[[فردوسی]]''
** ''[[فردوسی]]''
* «زینت انسان سه‌چیز است: علم، [[دوستی|محبت]]، [[آزادی]].»
* «زینت انسان سه‌چیز است: علم، [[دوستی|محبت]]، [[آزادی]].»
** ''[[افلاطون]]''
** ''[[افلاطون]]''


== س ==
== س ==
* «سرعت رشد علوم در قرن‌های اولیه اسلام هر محققی را شگفت‌زده می‌کند. بدون تردید این رشد سریع متأثر از تعالیم [[قرآن]] کریم و روایات فراوانی است که در باب علم و عالم بیان شده‌است.»
* «سرعت رشد علوم در قرن‌های اولیه اسلام هر محققی را شگفت‌زده می‌کند. بدون تردید این رشد سریع متأثر از تعالیم [[قرآن]] کریم و روایات فراوانی است که در باب علم و عالم بیان شده‌است.»
** ''[[محمد خاتمی]]''
** ''[[محمد خاتمی]]''


== ش ==
== ش ==


* «[[شعر]] است لطیفه الهی// مضمون سپیدی و سیاهی// شعر ابروی دانش است و الهام// لیکن نشود سپید از ایام»
* «[[شعر]] است لطیفه الهی// مضمون سپیدی و سیاهی// شعر ابروی دانش است و الهام// لیکن نشود سپید از ایام»
** ''[[مکتبی شیرازی]]''
** ''[[مکتبی شیرازی]]''


* «[[شعر]] دانی چیست؟ مرواریدی از [[دریا|دریای]] عقل// هست شاعر آن‌کسی کین طرفه مروارید سفت// صنعت و سجع قوافی هست علم و، شعر نیست// ای‌ بسا ناظم که نظمش نیست، الا حرف مفت»
* «[[شعر]] دانی چیست؟ مرواریدی از [[دریا|دریای]] عقل// هست شاعر آن‌کسی کین طرفه مروارید سفت// صنعت و سجع قوافی هست علم و، شعر نیست// ای‌ بسا ناظم که نظمش نیست، الا حرف مفت»
** ''[[محمدتقی بهار]]''
** ''[[محمدتقی بهار]]''


* «[[شتر|شتران]] مست شدستند، ببین [[رقص]] جمل// ز اشتر مست که جوید ادب و علم و [[هنر]]»
* «[[شتر|شتران]] مست شدستند، ببین [[رقص]] جمل// ز اشتر مست که جوید ادب و علم و [[هنر]]»
** ''[[مولوی]]''
** ''[[مولوی]]''


== ص ==
== ص ==
* «صوفیان [[عشق]] را علاج همه دردها و کیمیای وجود تعریف کرده‌اند. عشق فقر را به ثروت تبدیل می‌کند، گدا را به شاهزاده، [[جنگ]] را به صلح، جهل را به دانش و جهنم را به بهشت مبدل می‌سازد.»
* «صوفیان [[عشق]] را علاج همه دردها و کیمیای وجود تعریف کرده‌اند. عشق فقر را به ثروت تبدیل می‌کند، گدا را به شاهزاده، [[جنگ]] را به صلح، جهل را به دانش و جهنم را به بهشت مبدل می‌سازد.»
** ''[[حسین الهی قمشه‌ای]]''
** ''[[حسین الهی قمشه‌ای]]''


== ع ==
== ع ==
* «[[عشق]] اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست // هرچه گفت و گوی خلق آن ره، ره عشاق نیست»
* «[[عشق]] اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست // هرچه گفت و گوی خلق آن ره، ره عشاق نیست»
** ''[[مولوی]]''
** ''[[مولوی]]''


* «علم اگر خواهی با مردم عالم بنشین// گِل چو گُل گردد خوش‌بو، چو به گل شد هم‌بر»
* «علم اگر خواهی با مردم عالم بنشین// گِل چو گُل گردد خوش‌بو، چو به گل شد هم‌بر»
** ''[[ایرج‌میرزا]]''
** ''[[ایرج‌میرزا]]''


* «علم را دو پر، گمان را يك پر است// ناقص آمد، ظن به پرواز ابتر است»
* «علم را دو پر، گمان را يك پر است// ناقص آمد، ظن به پرواز ابتر است»
** ''[[مولوی]]''
** ''[[مولوی]]''


* «علم زیباست وقتی هزینهٔ گذران زندگی از آن تامین نشود.»
* «علم زیباست وقتی هزینهٔ گذران زندگی از آن تامین نشود.»
** ''[[آلبرت اینشتین]]''
** ''[[آلبرت اینشتین]]''


* «علم کـز اعمال نشانیش نیست // کالبدی دارد و جانیش نیست»
* «علم کـز اعمال نشانیش نیست // کالبدی دارد و جانیش نیست»
** ''[[امیر خسرو دهلوی]]''
** ''[[امیر خسرو دهلوی]]''


* «علم مخوف‌ترین بلای جان آدمی است... مصیبت آن از طاعون و قحطی و جنگ بیشتر است.»
* «علم مخوف‌ترین بلای جان آدمی است... مصیبت آن از طاعون و قحطی و جنگ بیشتر است.»
** ''[[داستایوسکی]]''
** ''[[داستایوسکی]]''


* «علم و دانش کلیدی است که تمام درها باآن باز می‌شود.»
* «علم و دانش کلیدی است که تمام درها باآن باز می‌شود.»
** ''[[آناتول فرانس]]''
** ''[[آناتول فرانس]]''


* «علوم ِ پاک، در دل‌های ناپاک قرار نگیرد.»
* «علوم ِ پاک، در دل‌های ناپاک قرار نگیرد.»
** ''[[سقراط]]''
** ''[[سقراط]]''


== ف ==
== ف ==
* «فصاحت، فرزند دانش است؛ دماغی که پر است مانند رودخانه‌ای صاف و شفاف است.»
* «فصاحت، فرزند دانش است؛ دماغی که پر است مانند رودخانه‌ای صاف و شفاف است.»
** ''[[بنیامین دیسرائیلی]] ''
** ''[[بنیامین دیسرائیلی]] ''
* «فلک به مردم نادان دهد زمام امور// تو اهل فضلي و دانش ، همین گناهت بس»
* «فلک به مردم نادان دهد زمام امور// تو اهل فضلي و دانش ، همین گناهت بس»
** ''[[حافظ]]''
** ''[[حافظ]]''


== ق ==
== ق ==
* «قدرت در روزگار ما بی‌مقصد، بی‌مسؤولیت و حتی بی‌خواست و [[آرزو]] است. قدرت چیزی جز خود را نمی‌خواهد و قدرتی که در پی دستیابی به‌قدرت است، مصداق بارز «نهیلیسم» است و این است فاجعه بزرگ روزگار ما که در [[جنگ|جنگ‌]]ها، اشغال‌ها، آوارگی انسان‌ها، پایمال کردنِ حق و حقوق ملت‌ها و ترور و خشونت تجلی می‌کند و این است راز و رمز مصیبتی که در اثر استخدام علم، [[هنر]] و [[مذهب|دین]] توسط قدرت و اشتهای سیری‌ناپذیر قدرت‌های ریز و درشت روزگار ما برای استیلا برآنچه آن را «غیرخودی» و «دیگری» می‌دانند نصیب ما شده‌است و جهان ما را ناامن و از نعمت محبت و همدلی محروم کرده‌است.»
* «قدرت در روزگار ما بی‌مقصد، بی‌مسؤولیت و حتی بی‌خواست و [[آرزو]] است. قدرت چیزی جز خود را نمی‌خواهد و قدرتی که در پی دستیابی به‌قدرت است، مصداق بارز «نهیلیسم» است و این است فاجعه بزرگ روزگار ما که در [[جنگ|جنگ‌]]ها، اشغال‌ها، آوارگی انسان‌ها، پایمال کردنِ حق و حقوق ملت‌ها و ترور و خشونت تجلی می‌کند و این است راز و رمز مصیبتی که در اثر استخدام علم، [[هنر]] و [[مذهب|دین]] توسط قدرت و اشتهای سیری‌ناپذیر قدرت‌های ریز و درشت روزگار ما برای استیلا برآنچه آن را «غیرخودی» و «دیگری» می‌دانند نصیب ما شده‌است و جهان ما را ناامن و از نعمت محبت و همدلی محروم کرده‌است.»
** ''[[محمد خاتمی]]''
** ''[[محمد خاتمی]]''
* «قرون تاریک بازخواهد گشت، عصر حجر بربال‌های درخشان دانش بازخواهد گشت، چه‌بسا امروز برکت‌های بی‌شمار به‌بشر ارزانی داشته تا یک‌روز مایهٔ نابودی وی شود، زنهار فرصت از دست نرود.»
* «قرون تاریک بازخواهد گشت، عصر حجر بربال‌های درخشان دانش بازخواهد گشت، چه‌بسا امروز برکت‌های بی‌شمار به‌بشر ارزانی داشته تا یک‌روز مایهٔ نابودی وی شود، زنهار فرصت از دست نرود.»
** ''[[وینستون چرچیل]]''
** ''[[وینستون چرچیل]]''


== ک ==
== ک ==


* «کسب دانش و تقدس، عفاف و پاکدامنی و شکوه پیروزی، هیچکدام به منزله فتح قله رفیع برای انسان نیست. بلکه چیز دیگری است، چیزی حماسی‌تر، چیزی مأیوس‌کننده: حرمت مقدس!»
* «کسب دانش و تقدس، عفاف و پاکدامنی و شکوه پیروزی، هیچکدام به منزله فتح قله رفیع برای انسان نیست. بلکه چیز دیگری است، چیزی حماسی‌تر، چیزی مأیوس‌کننده: حرمت مقدس!»
** ''[[نیکوس کازانتزاکیس]]''
** ''[[نیکوس کازانتزاکیس]]''


* «کشوری که افراد آن از علم و دانش بهره‌مند باشند دیگر طعم گرسنگی را نچشیده، زندگی راحت و آسوده‌ای خواهند داشت.»
* «کشوری که افراد آن از علم و دانش بهره‌مند باشند دیگر طعم گرسنگی را نچشیده، زندگی راحت و آسوده‌ای خواهند داشت.»
** ''[[کنفوسیوس]]''
** ''[[کنفوسیوس]]''


* «[[کودک]]، علم به چوب آموزد نه به شفقت.»
* «[[کودک]]، علم به چوب آموزد نه به شفقت.»
** ''[[قابوس‌نامه]]''
** ''[[قابوس‌نامه]]''


* «کوشش برای کسب دانش، نخستین و یگانه پایه فضیلت است.»
* «کوشش برای کسب دانش، نخستین و یگانه پایه فضیلت است.»
** ''[[اسپینوزا]]''
** ''[[اسپینوزا]]''


== ل ==
== ل ==
* «لذتی که از علم حاصل می‌شود بی‌آلایش است.»
* «لذتی که از علم حاصل می‌شود بی‌آلایش است.»
** ''[[افلاطون]]''
** ''[[افلاطون]]''
* «لذتی که از علم و دانش حاصل می‌شود بالاترین لذت‌ها است.»
* «لذتی که از علم و دانش حاصل می‌شود بالاترین لذت‌ها است.»
** ''[[اسمایلز]]''
** ''[[اسمایلز]]''


== م ==
== م ==
* «مغز ابلهان، علم را به‌ اوهام، فلسفه را به ‌بلاهت و [[هنر]] را به‌فضل‌فروشی مبدل می‌کند.»
* «مغز ابلهان، علم را به‌ اوهام، فلسفه را به ‌بلاهت و [[هنر]] را به‌فضل‌فروشی مبدل می‌کند.»
** ''[[برنارد شاو]]''
** ''[[برنارد شاو]]''
* «من این‌را بسی کرده‌ام آزمون// که دانش، شود ز آزمایش فزون»
* «من این‌را بسی کرده‌ام آزمون// که دانش، شود ز آزمایش فزون»
** ''[[ادیب پیشاوری]]''
** ''[[ادیب پیشاوری]]''
* «من به ‌تو جز علم نگویم سخن// علم چو آید به ‌تو گوید چه‌کن»
* «من به ‌تو جز علم نگویم سخن// علم چو آید به ‌تو گوید چه‌کن»
** ''[[نظامی]]''
** ''[[نظامی]]''
* «میاسای زآموختن یک زمان// زدانش میفکن دل اندر گمان»
* «میاسای زآموختن یک زمان// زدانش میفکن دل اندر گمان»
** ''[[فردوسی]]''
** ''[[فردوسی]]''
* «می‌کوش به ‌هر ورق که خوانی// کان دانش را تمام دانی»
* «می‌کوش به ‌هر ورق که خوانی// کان دانش را تمام دانی»
** ''[[نظامی]]''
** ''[[نظامی]]''


== ن ==
== ن ==
* «نه‌تنها کسب دانش، بلکه «تکرار» نیز، [[مادر]] [[آموزش و پرورش|تعلیم و تربیت]] است.»
* «نه‌تنها کسب دانش، بلکه «تکرار» نیز، [[مادر]] [[آموزش و پرورش|تعلیم و تربیت]] است.»
** ''[[ژان پل]]''
** ''[[ژان پل]]''
* «نه‌محقق بود نه‌ دانشمند// چارپایی براو [[کتاب|کتابی]] چند// آن تهی‌مغز را چه علم و خبر// که براو هیزم است یا دفتر»
* «نه‌محقق بود نه‌ دانشمند// چارپایی براو [[کتاب|کتابی]] چند// آن تهی‌مغز را چه علم و خبر// که براو هیزم است یا دفتر»
** ''[[سعدی]]''
** ''[[سعدی]]''


== و ==
== و ==
* «وقتی ضعف و انکسار ملت خود را دیدم، دانستم که ما ناگزیریم با سلاح وقت مسلح شویم و آن آموختن تمام علوم امروزی بود، وگرنه ما را جزو ملل وحشی می‌شمردند و برما آقائی را روا می‌دیدند، و آموختن آن اگر به‌زبان خارجی بود البته میسر نمی‌شد[...] پس بایستی آن علوم و فنون را ما ترجمه کنیم و در دسترس مکاتب بگذاریم و این میسر نمی‌شود جز بدین‌که اول لغات خود را بدانیم و این کار نوشتن لغت‌نامه‌ای شامل و کافل ِ تمام لغات را، لازم داشت. این بود که به‌فکر تدوین لغت‌نامه افتادم.»
* «وقتی ضعف و انکسار ملت خود را دیدم، دانستم که ما ناگزیریم با سلاح وقت مسلح شویم و آن آموختن تمام علوم امروزی بود، وگرنه ما را جزو ملل وحشی می‌شمردند و برما آقائی را روا می‌دیدند، و آموختن آن اگر به‌زبان خارجی بود البته میسر نمی‌شد[...] پس بایستی آن علوم و فنون را ما ترجمه کنیم و در دسترس مکاتب بگذاریم و این میسر نمی‌شود جز بدین‌که اول لغات خود را بدانیم و این کار نوشتن لغت‌نامه‌ای شامل و کافل ِ تمام لغات را، لازم داشت. این بود که به‌فکر تدوین لغت‌نامه افتادم.»
** ''[[دهخدا]]''
** ''[[دهخدا]]''


== هـ ==
== هـ ==
* «هرچه که به ذهنت می‌آید تخیل و هر چه انجام می‌دهی علم است. تمام [[تاریخ]] بشر چیزی جز داستانی علمی-تخیلی نیست.»
* «هرچه که به ذهنت می‌آید تخیل و هر چه انجام می‌دهی علم است. تمام [[تاریخ]] بشر چیزی جز داستانی علمی-تخیلی نیست.»
** ''[[ری بردبری]]''
** ''[[ری بردبری]]''
* «هرکس بردانش خود افزاید، براندوه خود می‌افزاید.»
* «هرکس بردانش خود افزاید، براندوه خود می‌افزاید.»
** ''[[ضرب‌المثل‌ها|ضرب‌المثل عبری]]''
** ''[[ضرب‌المثل‌ها|ضرب‌المثل عبری]]''
* «هرگاه دانشمندی برجسته، اما سالخورده بگوید چیزی ممکن است، به احتمال قریب به یقین درست گفته است. اما آنگاه که بگوید چیزی غیر ممکن است، به احتمال زیاد اشتباه می‌کند.»
* «هرگاه دانشمندی برجسته، اما سالخورده بگوید چیزی ممکن است، به احتمال قریب به یقین درست گفته است. اما آنگاه که بگوید چیزی غیر ممکن است، به احتمال زیاد اشتباه می‌کند.»
** ''[[آرتور چارلز کلارک]]''
** ''[[آرتور چارلز کلارک]]''
* «هرگز دل من زعلم محروم نشد// کم ماند زاسرار که معلوم نشد// هفتاد و دوسال فکر کردم شب و روز// مـعلومـم شد که هیچ معلوم نشد»
* «هرگز دل من زعلم محروم نشد// کم ماند زاسرار که معلوم نشد// هفتاد و دوسال فکر کردم شب و روز// مـعلومـم شد که هیچ معلوم نشد»
** ''[[خیام]]''
** ''[[خیام]]''
* «هم‌زمان با گسترش دایرهٔ دانش ما، تاریکی‌ای که این دایره را احاطه می‌کند نیز گسترده می‌شود.»
* «هم‌زمان با گسترش دایرهٔ دانش ما، تاریکی‌ای که این دایره را احاطه می‌کند نیز گسترده می‌شود.»
** ''[[آلبرت اینشتین]]''
** ''[[آلبرت اینشتین]]''
* «همه‌چیز چون بسیار شود خوار و ارزان گردد مگر علم و دانش که هرچه بیشتر شود عزیزتر باشد.»
* «همه‌چیز چون بسیار شود خوار و ارزان گردد مگر علم و دانش که هرچه بیشتر شود عزیزتر باشد.»
** ''[[ضرب‌المثل‌های چینی|ضرب‌المثل چینی]]''
** ''[[ضرب‌المثل‌های چینی|ضرب‌المثل چینی]]''
* «[[هنر]] و دانش، برگزیده‌ترین و بزرگوارترین انسان‌ها را به‌هم مربوط می‌سازد.»
* «[[هنر]] و دانش، برگزیده‌ترین و بزرگوارترین انسان‌ها را به‌هم مربوط می‌سازد.»
** ''[[بتهوفن]]''
** ''[[بتهوفن]]''



نسخهٔ ‏۳ اوت ۲۰۰۹، ساعت ۰۰:۳۰

دانش


آ - الف - ب - پ - ت - ث - ج - چ - ح - خ - د - ذ - ر - ز - ژ - س - ش - ص - ض - ط - ظ - ع - غ - ف - ق - ک - گ - ل - م - ن - و - هـ - ی


آ

  • «آنچه به‌روح آرامش می‌بخشد همانا علم است و بس.»
  • «آنچه در علم بیش می‌باید// دانش ذات خویش می‌باید»
  • «آنچه مغز و قلب را از آلایش پاک می‌کند، فقط دانش است؛ مابقی بی‌دانشی است.»
  • «آن قدر دانش آدمی را کفایت است که راه راست از کج و سعادت را از شقاوت شناسد.»

الف

  • «اثر حکمت آن‌گاه در شخص حکیم ظاهر شود که خویشتن را حقیر و ناچیز شمارد.»
  • «از این روست که از عالمان همهٔ ادیان و متفکران و دانشمندان و هنرمندان سراسر جهان و از همهٔ نهادهای بین‌المللی و منطقه‌ای مجدّانه می‌خواهم که برای پیشبرد این مهم، در برابر امواج غیریت‌سازیی‌های مصنوعی که ابزار دست قدرت‌های خشونت‌گراست بایستند و بخصوص برای بیرون بردن حریم قدسی پیامبران و مقدسات همهٔ ادیان از عرصهٔ منازعات سیاسی و فرهنگی به‌اقدامات مؤثر بین‌المللی و تلاش‌های جدید حقوقی بیندیشند.»
  • «افرادی که بزرگ‌ترین خدمت را به علم و فرهنگ نموده‌اند، نویسندگان و محققانی بوده‌اند که در انزوا می‌زیسته‌اند و هرگز در مباحثات دانشگاهی شرکت نکرده و حقایق صددرصد اثبات نشده را در آکادمی‌ها ابراز نداشته‌اند.»
  • «اگر به زبان تمامی آدمیان و فرشتگان سخن گویم.... و از عشق بی‌بهره باشم طبل میان‌تهی و سنج پرهیاهویی بیش نیستیم، اگر از کرامت غیب‌دانی و پیش‌گویی بر خوردار باشم و همه اسرار جهان را دریابم و قلمرو دانش را تمام مسخر کنم و در ایمان چنان راسخ و نیرومند باشم که کوه‌ها را به رفتار آورم و از عشق بی‌بهره باشم، کسی نیستم. اگر همه دارایی خویش به مستمندان بخشم و جسم خویش را به آتش بسپارم و از عشق بی‌بهره باشم مرا هیچ سود نخواهد بخشید.عشق بردبار و مهربان است عشق از حسد برکنار است عشق لاف خودستایی نمی‌زند عشق اطوار ناپسند ندارد عشق به اندک چیزی در خشم نمی‌آید و اندیشه شر نمی‌کند و از بی‌عدالتی خشنود نیست اما با حقیقت و راستی شاد و خرم است همه چیز را تحمل می‌کند همه چیز را باور می‌کند و به همه چیز امیدوار است و هیچگاه از پای نمی‌افتد اما پیشگوی‌ها همه شکست می‌خورند و زبان‌ها همه قطع می‌شوند و دانش‌ها در غبار زمان پنهان می‌شوند و دانش ما جزیی است و نبوت ما جزیی است و آنچه جزیی است روی در فنا دارد انچه می‌ماند ایمان و امید و عشق است و از این هر سه، عشق را برترین مقام است.»
  • «اگر دانش به روزی بر فزودی// زنادان تنگ روزی تر نبودی»
  • «اگر دانش را به‌خاطر کسب درآمد فرا می‌گیرید به‌حق آن‌هائی که به‌خاطر خود، علم و دانش اندوخته‌اند تجاوز کرده‌اید.»
  • «اگر شما آدمی نادان و بی‌اطلاع باشید و به‌این امر پی‌ببرید این خود یک نوع علم و اطلاع است.»
  • «امروز وقتی به تاریخ می‌نگریم حکومت‌هایی را می‌بینیم که منتسب به‌ دین هستند و نیز از تمدن اسلامی، معارف، علوم و فرهنگ ِپاگرفته در دنیای اسلام، نشان می‌بینیم. در شاخه‌ها و شعبه‌های اسلام متحقق در تاریخ، شاهد آراء، سلیقه‌ها و تجربه‌های گوناگونی هستیم که جملگی خود را اسلامی می‌دانند و بر باور خویش چنان استوارند که گاه به‌کشاکش‌ها و درگیری‌های خونین نیز تن می‌دهند.»
  • «ای خواجه مکن تا بتوانی طلب علم// کاندر طلب راتب هرروزه بمانی// رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز// تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی»

ب

  • «باید درهای علم به روی همه باز باشد، هرجا مزرعه هست، هرجا آدم هست، آنجا کتاب هم باید باشد.»
  • «باید شرم کنند، کسانی که بدون کم‌ترین تأمل و تفکر از پدیده‌های معجزه‌آسای علم و فن بهره می‌گیرند و سفیهانه از درک مضمون هوشمندانهٔ آن عاجزند، همانند گاوی که از لذت نشخوار گیاهان برخوردار است ولی از علم ِ گیاه‌شناسی بی‌خبر است.»
  • «بدو گفت موبد که دانش به‌است // که دانا به‌گیتی زهرکس مه‌است»
  • «برای این‌که دانش ملکه شود، تعلیم کافی نیست عمل لازم است.»
  • «بسیار افتد که ابهت و شجاعت سود ندارد و هر دانش که بدانی روزی به‌کار آید.»
  • «بشوی اوراق اگر هـم‌درس مایی// که علم عشق در دفتر نباشد»
  • «بعضی چنان سرگرم میراث علمی گذشتگانند که فرصت مراجعه به‌عقل خود را ندارند و اگر فرصتی هم به‌دست بیاورند حاضر نیستند که اشتباهات و لغزش‌های آنان را اصلاح و جبران نمایند.»
  • «بهتر است که انسان چیزی نداند تا بسیاری چیزها را نیمه‌تمام بداند؛ بهتر است که با عقاید خودمان یک ابله سفیه باشیم تا آن‌که با عقاید دیگران یک مرد دانشمند به‌حساب آییم.»
  • «بهترین کارها اینست که در جوانی دانش آموزی و در پیری به‌کار بری.»
  • «به دانش بود نیک فرجام تو// به مینو دهد چرخ آرام تو»
  • «به چشم «فخری» دانش ز بس که شیرین است//همیشه در طلبش همچو کوهکن باشد»

پ

  • «پدر گفت کز بد، گمان برگسل// به اندیشه بیدار کن چشم و دل// چو دانش نداری به کاری درون// نباشد ترا چاره از رهنمون»
  • «پستی نسوان ایران جمله از بی‌دانشی است// مرد یا زن، برتری و رتبت از دانستن است»

ت

  • «تا جهان بود از سر آدم فـراز// کـس نبود از راه دانش بی‌نیاز// مردمان ِ بخرد، اندر هرزمان//راه دانش را به‌هرگونه زبان// گـرد کردند و گرامـی داشتنـد// تا به‌سنــگ‌اندر همی‌بنگاشتند// دانش اندر دل چراغ روشن است// وزهمه بد برتن تو جوشن است»
  • «تا در کسب دانش و هنر هم‌چشمی و رقابت نورزید، بزرگ و باارزش نمی‌شوید.»
  • «تخیل مهمتر از دانش است.علم محدود است اما تخیل دنیا را دربر می‌گیرد.»
  • «تعصب در علم و فلسفه مانند هر تعصب دیگر نشانه خامی و بی‌مایگی است و همیشه به‌زیان حقیقت تمام می‌شود.»
  • «تکیه بر حسن مکن، در طلب علم برآی// این درختیست که هر فصل دهد بر تو ثمر»
  • «تمام سرمایه فکری و دانش آدمی باید تسلیم یک عظمت اخلاقی و روحی گردد وگرنه دانش مانند رودی خواهد بود که نتوانسته مسیر خود را بپیماید و به ‌دریا منتهی شود و با وضعی اسف‌آور در ریگ‌زارها فرو رود.»
  • «تنها کسانی که دل‌داده دانشند بزرگند، نه آنان که سوداگر دانشند.»
  • «توان شناخت به یک روز در شمایل مرد// که تا کجاش رسیده‌است پایگاه علوم// ولی ز باطنش ایمن مباش و غره مشو// که خبث نفس نگردد به سالها معلوم»
  • «توانا بود هرکه دانا بود// به دانش دل پیر برنا بود»
  • «تورا گرچه در مال افزایش است// به اندازه دانشت ارزش است»
  • «تو نفس علم شو از نقش علم دست بشوی// که نفس علم قدیم است و نقش او فانی»
  • «تیغ دادن در کف زنگی مست// به که آید علم، ناکس را بدست»

ث

  • «ثروت، در داشتن خزاین و دفاین نیست، در دانستن علم و طرز استعمال آن است.»

ج

  • «جهل من و علم تو، فلک را چه تفاوت// آنجا که بصر نیست، چه خوبی و چه زشتی»

چ

  • «چنان چون‌که تن زنده گردد به جان// به دانش فروزند جان و روان»
  • «چنین گفت پیغمبر راستگوی// زگهواره تا گور دانش بجوی»

ح

  • «حاصل من فقط از فضل این شد که بر جهل خود دانا شدم.»

خ

  • «خدایا! اگر مرا ببخشی بهترین بخشنده هستی و اگر عذاب دهی ستمگر نیستی. دانشمند از میوه وجود خود سیر می‌شود »

د

  • «دانش طلب و بزرگی آموز// تا، به نگرند روزت از روز»
  • «داشتن علم بهتر از داشتن ثروت است ولی نداشتن ثروت بدتر از نداشتن علم است»
  • «دانش ِ کم خطرناک است، یا باید آب ِ چشمه را تا قطره آخر بنوشید یا اصلأ لب نزنید.»
  • «دانشمند کسی است که بکوشد تا درد و رنج خود را بکاهد.»
  • «دانش و هنر از هر اقلیمی برخیزد و متعلق به‌هر قومی که باشد از آن ِ همهٔ جهانیان است.»
  • «دانش کلی مانند خلیجی است که من و همکارانم فقط چنددانه ریگ جالب از پهنای وسیع آن برداشته‌ایم.»
  • «در این کهکشان، دانش فنی نیز بزرگترین عامل بروز گرفتاری‌های دست و پاگیر برای بشریت است.»
  • «در ترویج دانش و هنر اهتمام نمائید تا مردم صاحب استعداد ضایع نشوند.»
  • «در روزگار ِ گذشته مردم به‌تحصیل علم همت می‌گماشتند تا خود را به‌درجه کمال برسانند، امروز علم را برای این فرا می‌گیرند که دیگران را مجذوب و مسخر کنند.»
  • «دو کس دشمن ملک و دین‌اند، پادشاه بی‌حلم و زاهد بی‌علم.»

ر

  • «روشنفکر پشت گوشش بنویسد! : فقط دوراه وجود دارد که روشنفکر به رهبری حزب طبقه کارگر انتخاب شود، اول به شرط این‌که از علم جامعه‌شناسی شناخت داشته باشد. شرط دوم این است که در راه آرمان و احقاق منافع طبقه کارگر از خودگذشتگی سیاسی داشته و فداکاری کند یا قربانی داده باشد.»

ز

  • «ز خورشید دانش چو پرتو گرفت// هیولای جان صورت نو گرفت»
  • «ز دانش چو جان تو را مايه نيست// به از خامُشی هيچ پيرايه نيست»
  • «زینت انسان سه‌چیز است: علم، محبت، آزادی

س

  • «سرعت رشد علوم در قرن‌های اولیه اسلام هر محققی را شگفت‌زده می‌کند. بدون تردید این رشد سریع متأثر از تعالیم قرآن کریم و روایات فراوانی است که در باب علم و عالم بیان شده‌است.»

ش

  • «شعر است لطیفه الهی// مضمون سپیدی و سیاهی// شعر ابروی دانش است و الهام// لیکن نشود سپید از ایام»
  • «شعر دانی چیست؟ مرواریدی از دریای عقل// هست شاعر آن‌کسی کین طرفه مروارید سفت// صنعت و سجع قوافی هست علم و، شعر نیست// ای‌ بسا ناظم که نظمش نیست، الا حرف مفت»

ص

  • «صوفیان عشق را علاج همه دردها و کیمیای وجود تعریف کرده‌اند. عشق فقر را به ثروت تبدیل می‌کند، گدا را به شاهزاده، جنگ را به صلح، جهل را به دانش و جهنم را به بهشت مبدل می‌سازد.»

ع

  • «عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست // هرچه گفت و گوی خلق آن ره، ره عشاق نیست»
  • «علم اگر خواهی با مردم عالم بنشین// گِل چو گُل گردد خوش‌بو، چو به گل شد هم‌بر»
  • «علم را دو پر، گمان را يك پر است// ناقص آمد، ظن به پرواز ابتر است»
  • «علم مخوف‌ترین بلای جان آدمی است... مصیبت آن از طاعون و قحطی و جنگ بیشتر است.»
  • «علم و دانش کلیدی است که تمام درها باآن باز می‌شود.»
  • «علوم ِ پاک، در دل‌های ناپاک قرار نگیرد.»

ف

  • «فصاحت، فرزند دانش است؛ دماغی که پر است مانند رودخانه‌ای صاف و شفاف است.»
  • «فلک به مردم نادان دهد زمام امور// تو اهل فضلي و دانش ، همین گناهت بس»

ق

  • «قدرت در روزگار ما بی‌مقصد، بی‌مسؤولیت و حتی بی‌خواست و آرزو است. قدرت چیزی جز خود را نمی‌خواهد و قدرتی که در پی دستیابی به‌قدرت است، مصداق بارز «نهیلیسم» است و این است فاجعه بزرگ روزگار ما که در جنگ‌ها، اشغال‌ها، آوارگی انسان‌ها، پایمال کردنِ حق و حقوق ملت‌ها و ترور و خشونت تجلی می‌کند و این است راز و رمز مصیبتی که در اثر استخدام علم، هنر و دین توسط قدرت و اشتهای سیری‌ناپذیر قدرت‌های ریز و درشت روزگار ما برای استیلا برآنچه آن را «غیرخودی» و «دیگری» می‌دانند نصیب ما شده‌است و جهان ما را ناامن و از نعمت محبت و همدلی محروم کرده‌است.»
  • «قرون تاریک بازخواهد گشت، عصر حجر بربال‌های درخشان دانش بازخواهد گشت، چه‌بسا امروز برکت‌های بی‌شمار به‌بشر ارزانی داشته تا یک‌روز مایهٔ نابودی وی شود، زنهار فرصت از دست نرود.»

ک

  • «کسب دانش و تقدس، عفاف و پاکدامنی و شکوه پیروزی، هیچکدام به منزله فتح قله رفیع برای انسان نیست. بلکه چیز دیگری است، چیزی حماسی‌تر، چیزی مأیوس‌کننده: حرمت مقدس!»
  • «کشوری که افراد آن از علم و دانش بهره‌مند باشند دیگر طعم گرسنگی را نچشیده، زندگی راحت و آسوده‌ای خواهند داشت.»
  • «کوشش برای کسب دانش، نخستین و یگانه پایه فضیلت است.»

ل

  • «لذتی که از علم حاصل می‌شود بی‌آلایش است.»
  • «لذتی که از علم و دانش حاصل می‌شود بالاترین لذت‌ها است.»

م

  • «مغز ابلهان، علم را به‌ اوهام، فلسفه را به ‌بلاهت و هنر را به‌فضل‌فروشی مبدل می‌کند.»
  • «من این‌را بسی کرده‌ام آزمون// که دانش، شود ز آزمایش فزون»
  • «من به ‌تو جز علم نگویم سخن// علم چو آید به ‌تو گوید چه‌کن»
  • «میاسای زآموختن یک زمان// زدانش میفکن دل اندر گمان»
  • «می‌کوش به ‌هر ورق که خوانی// کان دانش را تمام دانی»

ن

  • «نه‌تنها کسب دانش، بلکه «تکرار» نیز، مادر تعلیم و تربیت است.»
  • «نه‌محقق بود نه‌ دانشمند// چارپایی براو کتابی چند// آن تهی‌مغز را چه علم و خبر// که براو هیزم است یا دفتر»

و

  • «وقتی ضعف و انکسار ملت خود را دیدم، دانستم که ما ناگزیریم با سلاح وقت مسلح شویم و آن آموختن تمام علوم امروزی بود، وگرنه ما را جزو ملل وحشی می‌شمردند و برما آقائی را روا می‌دیدند، و آموختن آن اگر به‌زبان خارجی بود البته میسر نمی‌شد[...] پس بایستی آن علوم و فنون را ما ترجمه کنیم و در دسترس مکاتب بگذاریم و این میسر نمی‌شود جز بدین‌که اول لغات خود را بدانیم و این کار نوشتن لغت‌نامه‌ای شامل و کافل ِ تمام لغات را، لازم داشت. این بود که به‌فکر تدوین لغت‌نامه افتادم.»

هـ

  • «هرچه که به ذهنت می‌آید تخیل و هر چه انجام می‌دهی علم است. تمام تاریخ بشر چیزی جز داستانی علمی-تخیلی نیست.»
  • «هرکس بردانش خود افزاید، براندوه خود می‌افزاید.»
  • «هرگاه دانشمندی برجسته، اما سالخورده بگوید چیزی ممکن است، به احتمال قریب به یقین درست گفته است. اما آنگاه که بگوید چیزی غیر ممکن است، به احتمال زیاد اشتباه می‌کند.»
  • «هرگز دل من زعلم محروم نشد// کم ماند زاسرار که معلوم نشد// هفتاد و دوسال فکر کردم شب و روز// مـعلومـم شد که هیچ معلوم نشد»
  • «هم‌زمان با گسترش دایرهٔ دانش ما، تاریکی‌ای که این دایره را احاطه می‌کند نیز گسترده می‌شود.»
  • «همه‌چیز چون بسیار شود خوار و ارزان گردد مگر علم و دانش که هرچه بیشتر شود عزیزتر باشد.»
  • «هنر و دانش، برگزیده‌ترین و بزرگوارترین انسان‌ها را به‌هم مربوط می‌سازد.»

پیوند به بیرون

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
دانش
دارد.
معنای واژهٔ
دانش
را در ویکی‌واژه ببینید.