طبیعت: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات افزودن: nn:Natur |
جز ربات افزودن: hy:Բնություն |
||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۷: | ||
[[hr:Priroda]] |
[[hr:Priroda]] |
||
[[hu:Természet]] |
[[hu:Természet]] |
||
[[hy:Բնություն]] |
|||
[[it:Natura]] |
[[it:Natura]] |
||
[[ja:自然]] |
[[ja:自然]] |
نسخهٔ ۲۷ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۰۸
گفتاورد
- «آنجاکه طبیعت توقف میکند، هنر آغاز میشود.»
- «آنکه انتظار دارد هر چهار فصل سال بهار باشد، نه خود را میشناسد، نه طبیعت را و نه زندگی را.»
- «آیا حضور مستمر این – به ظاهر – غم غربت روستا در شعر یك شاعر، نشانه طبیعی بودن و حقیقی بودن حضور او - در مقایسه با حضور ژورنالیستی بسیاران دیگر، حتا از معاریف - در عرصه ادبیات مدرن ایران نیست؟»
- «احساس و خیال را، آسمان صاف، ابرهای طوفانی و تاریکی جنگلها، روشنی قلهها و زندگانی، یک طبیعت ساده به من داده است.»
- «اشخاص شجاع و باجرأت بیش از همهکس میتوانند جوانمردی و فتوت داشته، بلکه اصولأ طبیعت آنها اینطور سرشته شده است.»
- «اگر هر لقمهای پاک باشد و هرنگاه و دست و قلمی پاک باشد، طبیعت نمیتواند با این دلهای پاک همراهی نکند؛ چرا که مسخر این دلهاست و برخی از حوادث با رفتار انسانها ارتباط دارد.»
- «اینها که گفتید بهخوی ما نمیخواند. ما آزاد زندگی کردهایم، طبیعت همیشه دم دستمان بوده. در کوه و کمرش که اسب راندهایم، در دشتش که اطراق کردهایم، زیر آسمانش که چادر زدهایم. نمیشود ما را در خانه زندانی کرد.»
- «این قانون طبیعت است که ما را به یاری رساندن به یکدیگر فرا میخواند.»
- «برای تحقق آرزوی تو، خواه امیر باشی خواه گدا، در برابر طبیعت فرق نمیکند و برای همه یک بها معین شدهاست و آن فداکاری و از خودگذشتگی است.»
- «برای داشتن فناوریای پیروز، واقعیت باید بر روابط عمومی تقدّم یابد. چرا که طبیعت را نمیتوان فریب داد.»
- ریچارد فاینمن، گزارش کمیسیون راجرز دربارهٔ حادثهٔ فضاپیمای چلنجر. پیوست E
- «بسیاری فرآیندهای فكری و فلسفی و هنری، مثل فرآیندهای سياسی، در كشور ما، عمدتا ژورنالیستی و وارداتی است؛ نه مخلوق و محصول حركت طبیعی و رشد جامعه و تحول فردی در رابطه با تحول جمعی.»
- «به قدری من شیفته نثرنویسی سادهٔ قدما هستم که از مرگ میترسم. برای اینکه از خواندن آنها محروم میشوم. زیرا زیباترین چیزهاست که در طبیعت، من مفتون آن هستم.»
- «به وسیله عادت، طبیعت دومی به وجود میآید.»
- «به هرطرف که اراده متمایل گردد، طبیعت نیز بدان سمت میگردد.»
- «چیزی که بیشتر مرا به این شیوه معتقد کرده است، همانا رعایت معنی و طبیعت خاص هرچیز است و هیچ حسنی برای شعر و شاعر بالاتر از این نیست که بهتر بتواند طبیعت را تشریح کند و معنی را به طور ساده جلوه دهد.»
- «خواست طبیعت اینست که کودکان پیش از رسیدن به سن بلوغ، کودک باشند.»
- «خوشبختی کالایی است که طبیعت، آن را به قیمت بسیار گران به ما میفروشد.»
- «در طبیعت و اخلاق انسان هیچ ضعف و انحرافی نیست که با تعلیم مناسب اصلاح نشود.»
- «دست طبیعت امیدهای انسان را در هیچ حدود و ثغوری محصور نساختهاست و آرزوهای بشری هرگز حدی نمیشناسند.»
- «رواقیان، فزون براین، تأکید ورزیدند که تمام فرایندهای طبیعی، مثل بیماری و مرگ، تابع قوانین بی چون و چرای طبیعتاند. انسان بنابراین باید سرنوشت خود را بپذیرد. هیچ چیز تصادفی روی نمیدهد. همه چیز از روی ضرورت است.»
- یوستین گردر، دنیای سوفی، یونانیگری
- «سپاس بر طبیعت، این نگهبان مدیر و مدبر که ضرورتهای زندگی را سهلالوصول، و آنچه را صعبالحصول است، غیرضروری آفرید.»
- «غارت جهان طبيعی به دست بشر به سوزاندن کتابخانههای اروپا در قرون وسطی، حتی پيش از آنکه کسی دردسر فهرستبرداری از محتويات آنها را به خود بدهد، تشبيه میشود.»
- «طبیعت از عقلانیت متنفر است.»
- «طبیعت، بشر را خوب و قشنگ میسازد و اجتماع او را فاسد بار میآورد.»
- «طبیعت تند، عصبانی و ناراضی همیشه از نیمهراه به استقبال غصه و تشویش میرود.»
- «طبیعت درباره همه حیوانات که به دست پرورش او سپرده شدهاند، با یک امتیاز و بدون رجحان رفتار میکند که گویی میخواهد نشان بدهد چهگونه او غیرت این حق را در خود دارد.»
- منسوب به ژان ژاک روسو
- «طبیعت هنگامی زیبا است که در ما همان تأثیر هنر را نداشته باشد، به این طریق، زیبائی چه در طبیعت و چه در هنر ممکن است به وسیله همآهنگی و شورانگیزی و مخصوصأ اتحاد درونی آن دو باهم، توصیف گردد.»
- «ما از طبیعت صحبت میداریم و فراموش میکنیم که ما خود طبیعت هستیم، بنابراین طبیعت چیزی است کاملأ غیر از آنچه ما در تلفظ نام آن احساس میکنیم.»
- «مادر شاهکار طبیعت است.»
- «من در طبیعت وحشی، احساس ارزشمند و آشنایی را درک کردهام که در خیابانها و دهکدهها هرگز به آن دست نیافتهام. در دشتهای آرام، به ویژه در مرزهای افق دوردست، انسان شاهد دلانگیزترین و باشکوهترین زیباییها که با سرشت او همگون است، میباشد.»
- رالف والدو امرسن ، Harald Kiczka زوریخ/ ۱۹۹۸، ص. ۱۷
- «من علیه این انقطاع غلط همیشه شوریدهام، یعنی به ندای طبیعت خودم جواب دادهام.»
- «میانهروی و اندازه نگاهداشتن، کمال طبیعت آدمی است.»
- «نزدیک مباش به همنشینی مردمان شرور و بداخلاق، زیرا که طبع تو از طبیعت او شر را میدزدد، درحالی که تو آگاه نباشی.»
- «هرچه بیشتر در سرشت طبیعت اندیشه کردم، از خلاقیت خالق نیز بیشتر متحیر و شگفتزده شدم.»
- «هرچیزیکه مخالف طبیعت باشد در درازمدت دوام نخواهد داشت.»
- منسوب به چارلز داروین
- «هنرمند عاشق طبیعت است و بههمین جهت، هم برده و هم ارباب آن است.»
- «یک انسان معمولی کالای تولیدی کارخانه طبیعت است.»
ضربالمثل
- «عادت، طبیعت ثانوی است.»
شعر فارسی
- «چو بد کردی مشو ایمن ز آفات// که لازم شد طبیعت را مکافات»
- «نشسته در دل و چشم ملوک هیبت او// چنانکه صولت می در طبیعت مخمور»
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |