سگ: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ChtitBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات اصلاح: en:Dogs
خط ۳: خط ۳:
'''[[w:سگ|سگ]]''' (نام علمی: Canis Familiaris) یکی از پستانداران از راستهٔ سگ‌سانان است. سگ دست کم از ۱۴٬۰۰۰ سال پیش و بنا به شواهدی تازه از ۱۵۰٬۰۰۰ سال پیش اهلی شده‌است.
'''[[w:سگ|سگ]]''' (نام علمی: Canis Familiaris) یکی از پستانداران از راستهٔ سگ‌سانان است. سگ دست کم از ۱۴٬۰۰۰ سال پیش و بنا به شواهدی تازه از ۱۵۰٬۰۰۰ سال پیش اهلی شده‌است.


== [[ضرب‌المثل]] ==


* «آب [[دریا]] از دهان سگ نجس نمی‌شود»


* من یه سگ تریر دو ماهه خریدم اما همه میگن نجس هست خود تونم نجس شدین و خونتونم همینطور. وقتی اینجوری میگن غصم میگیره خیلیییییییییی نازه. نمیتونم ردش کنم هرکی هرچی میگه بگه. این مثل یه بچه یتیم هست اگه بدم بره توی اون دنیا این دیگرون نیستن که جوابگو میشن این منم که باید جواب بدم گفتم بخاطر اینکه ای تویی که سگ داری حواست باشهههههههههههه
* «از سگ‌جونی مثل هفت‌جوش است.»

«آب [[دریا]] از دهان سگ نجس نمی‌شود»

* «از سگ‌جونی مثل هفت‌جوش است.»


* «از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه.»
* «از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه.»

نسخهٔ ‏۲۸ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۱۷

سگ زرد برادر شغاله.

سگ (نام علمی: Canis Familiaris) یکی از پستانداران از راستهٔ سگ‌سانان است. سگ دست کم از ۱۴٬۰۰۰ سال پیش و بنا به شواهدی تازه از ۱۵۰٬۰۰۰ سال پیش اهلی شده‌است.


  • من یه سگ تریر دو ماهه خریدم اما همه میگن نجس هست خود تونم نجس شدین و خونتونم همینطور. وقتی اینجوری میگن غصم میگیره خیلیییییییییی نازه. نمیتونم ردش کنم هرکی هرچی میگه بگه. این مثل یه بچه یتیم هست اگه بدم بره توی اون دنیا این دیگرون نیستن که جوابگو میشن این منم که باید جواب بدم گفتم بخاطر اینکه ای تویی که سگ داری حواست باشهههههههههههه

«آب دریا از دهان سگ نجس نمی‌شود»

  • «از سگ‌جونی مثل هفت‌جوش است.»
  • «از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه.»
  • «استخوان، قوم و خویش سگ است و سگ، قوم وخویش استخوان.»
  • «بستن سنگ و گشودن سگ.»
  • «به بهلول گفتند: ریش تو بهتر است یا دم سگ؟ گفت: اگر از پل جستم ریش من و گرنه دم سگ.»
  • «به نفرین سگ، نان در تنور نمی‌افتد.»
  • «تازی كه پیر شد، از آهو حساب می‌برد.»
  • «حرف او و چاقوی جیب سگ یکی است»
  • «خرگوش هرمزد را سگ هرمزد گیرد.»
  • «دستی که از من بریده شد می‌خواهد سگ بخورد، می‌خواهد گربه
  • «دلم خوشه زن بگم (بیگ) اگر چه کمتر از سگم.»
  • «دیگی که واسه ما نمی‌جوشه سر سگ توش بجوشه.»
  • «زن سلیطه، سگ بی‌قلاده‌است.»
  • «سر سگ بودن بهتر از دم شیر بودن است»
  • «سگ اخته می‌کند.»
  • «سگ است آن‌که با سگ رود در جوال.»
  • «سگ استخوان سوخته را بو نمی‌کند.»
  • «سگان از ناتوانی مهربانند وگرنه سگ کجا و مهربانی.»
  • «سگ بابا نداشت سراغ حاج‌عموش را می‌گرفت.»
  • «سگ بادمش زیر پاشو جارو می‌کنه.»
  • «سگ باش، کوچک خونه نباش.»
  • «سگ باقلاده شکار نمی‌کند.»
  • «سگ بعد از شستن نجس‌تر است.»
  • «سگ پاچه صاحبش را نمی‌گیره.»
  • «سگ چیه که پشمش چی باشه.»
  • «سگ در حضور به از برادر دور.»
  • «سگ در خانهٔ صاحبش پارس می كند.»
  • «سگ در خانهٔ صاحبش شیره
  • «سگ داد و سگ توله گرفت.»
  • «سگ دستش نمیشه داد که اخته کنه.»
  • «سگ را پیش یوز ادب می‌كند»
  • «سگ را چو در تنگی بگیرند بگزد»
  • «سگ را که چاق کنند هار می‌شه.»
  • «سگ را میزند كه شیر هوای كار خود را داشته باشد.»
  • «سگ، زرد و سیاه ندارد.»
  • «سگ زنده بهتر از شیر مرده است»
  • «سگ سفید ضرر پنبه‌فروشه.»
  • «سگ، سگ را ندرد»
  • «سگ سوزن خورده.»
  • «سگ سیر دنبال کسی نمی‌ره.»
  • «سگ سیر قلیه ترش»
  • «سگش بهتر از خودشه.»
  • «سگ صاحبش را نمی‌شناسد.» (کنایه از شلوغ بودن جایی)
  • «سگ که چاق شد گوشتش خوراکی نمی‌شه.»
  • «سگ كه سیر شد سركش می‌شود»
  • «سگ گر و قلاده زر؟»
  • «سگ لاید و كاروان گذرد»
  • «سگ لاینده گیرنده نباشد.»
  • «سگ ماده در لانه، شیر است.»
  • «سگ نازی‌آباده، نه خودی می‌شناسه نه غریبه.»
  • «سگ نمک‌شناس به از آدم ناسپاس.»
  • «سگ هم سرمایه می‌خواهد.»
  • «سگی به بامی جسته، گردش به ما نشسته.»
  • «سگی که برای خودش پشم نمیکند برای دیگران کشک نخواهد کرد.»
  • «سگی که پاچه از قصاب‌خونه بدزده، نون خودش را بریده.»
  • «سگی که برای خودش پشم نمی‌کند برای دیگران کشک نخواهد کرد.»
  • «سگی که پارس کنه، نمی‌گیره.»
  • «سگی كه پارس می‌كند گاز نمی‌گیرد.»
  • «شغال بیشه مازندران را نگیرد جز سگ مازندرانی»
  • «كاه را پیش سگ و استخوان را پیش خر می‌ریزد.»
  • «کله‌پز برخاست سگ جایش نشست»
  • «مثل سگ پشیمونه.»
  • «مثل سگ هفت جان دارد»
  • «مرگ خر عروسی سگ است.»
  • «مواظب باش سگ پاچه‌ات را نگیرد.»
  • «نه خود خورد، نه كس دهد؛ گـَنده شود، به سگ دهد.»

سگ در شعر فارسی

  • «از پدر مرده ملاف ای جوان// گرنه سگی چون خوشی از استخوان»
  • «اگر برکه‌ای پر کنند از گلاب// سگی در وی افتاد کند منجلاب»
  • «با بدانديش هم نكویی كن// دهن سگ به لقمه دوخته به»
  • «بخت بد با كسی كه یار بود// سگ گزدش ار شتر سوار بود»
  • «چه خطر بود سگی را که قدم زند به جایی// که پلنگ در وی الا ز ره خطر نیاید»
  • «چه خوش گفت آن نهاوندی به طوسی// كه مرگ خر بود سگ را عروسی»
  • «زان‌همه بانگ و علا‌لای سگان// هیچ واماند ز راهی كاروان؟»
  • «سگ آن به كه خواهندهٔ نان بود// چو سیرش كنی دشمن جان بود»
  • «سگ اصحاب كهف روزی چند// پی نیكان گـرفت مردم شد»
  • «سگ بر آن آدمی شرف دارد// كه چو خر دیده بر علف دارد»
  • «سگ به دريای هفتگانه مشوی// كه چو تر شد پليد‌تر باشد»
  • «سگ گیرنده چون دندان كند باز// تو حالی استخوانی پیشش انداز»
  • «سگ هماره حمله بر مسكين كند// تا تواند زخم بر مسكين زند»
  • «شیر اگر مفلوج باشد همچنان از سگ به است»
  • «طمع کی گربه در انبان فروشد// که بخل امروز با سگ در جوال است»
  • «که خرگوش هر مرز را بی‌شگفت// سگ آن ولایت تواند گرفت»
  • «كه سگ را به خانه دلیری بود// چو بیگانه شد، بانگ او كم شود»
  • «مرد عالی‌همم نخواهد بند// سگ بود، سگ به لقمه‌ای خرسند»
  • «مر سگان را عید باشد مرگ اسب// روزی وافر بود بی جهد و كسب»
  • «مهتاب كه نور پاك دارد// از بانگ سگی چه باك دارد»
  • «مه فشاند نور و سگ عوعو كند// هركسی بر خلقت خود می‌تند»
  • «كی شود دریا به پوز سگ نجس// كی شود خورشید از پف منطمس»
  • «ملک او از طعنه دشمن کجا یابد خلل// آب دریا از دهان سگ کجا گردد پلید»
  • «مه نور می‌فشاند و سگ بانگ می‌زند// مه را چه جرم؟ خاصیت سگ چنین بود»
  • «نخورد شیر نیم خورده سگ// ور به سختی بمیرد اندر غار»
  • «نهادست این گنبد تیزتک// پی موش، گربه؛ پی گربه، سگ// مپندار صیاد کز دام جست// که صیاد را نیزِ صیاد هست»

پیوند به بیرون

DogQuotations.com

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
سگ
دارد.