ژان-پل سارتر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
» |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
* «یک موجود هرگز نمیتواند وجود موجودی دیگر را توجیه کند.» |
* «یک موجود هرگز نمیتواند وجود موجودی دیگر را توجیه کند.» |
||
** ''تهوع، ص.۳۰۸'' |
** ''تهوع، ص.۳۰۸'' |
||
==از کلمات== |
|||
*«من و [[سینما]] سن ذهنی یکسانی داشتیم.هفت ساله بودم و خواندن میدانستم.سینما دوازده ساله بود و حرف زدن نمیدانست.میگفتند اول کارش است و پیشرفت خواهد کرد.» |
|||
**''کلمات ،ص.۱۰۹'' |
|||
==بدون منبع== |
==بدون منبع== |
||
* «[[انسان]] محکوم به [[آزادی]] است.» |
* «[[انسان]] محکوم به [[آزادی]] است.» |
نسخهٔ ۴ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۱۵
ژان پل سارتر (۱۹۰۵ - ۱۹۸۰) فیلسوف، اگزيستانسياليست و رماننویس فرانسوی
از تهوع
- «آنها در پانسیونهایی که سفرهخانهٔ خودشان مینامند هول هولکی ناهار میخورند و، چون به کمی تجمل نیاز دارند، بعد از غذا میآیند اینجا قهوه میخورند و پوکر آس بازی میکنند؛ … آنها نیز برای وجود داشتن ناچارند گرد هم بیایند.»
- تهوع، ص.۷۲
- «افسوس میخورم که همراهش نرفتم ولی دلش نمیخواست؛ او بود که از من درخواست کرد تنهایش بگذارم: او داشت کارآموزی تنهایی را شروع میکرد.»
- تهوع، ص.۲۸۵
- «پس آیا آدم میتواند وجودش را توجیه کند؟»
- تهوع، ص.۳۰۸
- «دیگر مسئول دفاع از اندیشههای مقدس و ارزشمندی که از پدرانشان گرفتهاند نیستند، یک مرد مفرغی خودش را نگهبان آن اندیشهها کرده است.»
- تهوع، ص.۱۰۱
- «همه این آدمها وقتشان را سر این میگذارند که ما فی الضمیرشان را توضیح دهند، و با خوشحالی تصدیق کنند که آرا و عقایدشان یکی است.»
- تهوع، ص.۷۵
- «یک موجود هرگز نمیتواند وجود موجودی دیگر را توجیه کند.»
- تهوع، ص.۳۰۸
از کلمات
- «من و سینما سن ذهنی یکسانی داشتیم.هفت ساله بودم و خواندن میدانستم.سینما دوازده ساله بود و حرف زدن نمیدانست.میگفتند اول کارش است و پیشرفت خواهد کرد.»
- کلمات ،ص.۱۰۹
بدون منبع
- «انسان محکوم به آزادی است.»
- «از همه اندوهگینتر شخصی است که از همه بیشتر میخندد.»
- «بشر، پیش از هر چیزی «طرحی» است که در درونگرایی خود میزید.»
- «جهنم، بقیه مردماند.»
- «من دین ندارم. ولی اگر میخواستم دینی را انتخاب کنم، آن دين، دین شریعتی بود.»
- «جوانان میخواهند که به آنها فرمان داده شود تا از آن سرپیچی کنند.»
- «حضور جسمانی همیشه اضافی است.»
- «مردن کافی نیست باید به موقع مرد.»
- «پدر خوب وجود ندارد. این قاعده است.»
- «زندگی هر چه پوچتر باشد مرگ تحمل ناپذیرتر می شود.»
- «کتاب اگر خوب نوشته شده باشد، ضرری نمیرساند.»
درباره سارتر
- «سیاست چیز گُهی است. کار من نیست. تو یک مملکت حسابی سیاست را میدهند دست متخصّص، نه دست من و امثال من. ولی ضمناً همهمان بچهٔ سیاستیم. با سیاست کاری نداریم، سیاست با ما کار دارد. وقتی هم پایش بیفتد باید حقّش را گذاشت کف دستش. سارتر همین کار را کرد. با سلام و صلوات به آمریکا دعوتش کردند. اولاً یک ربع ساعت بهش در رادیو وقت دادند که حرف بزند. به جای اینکه راجع به ادبیات و فلسفه صحبت بکند، پرید به وضع آمریکا. سیاهها، حقکشی، راسیسم.»
- مصطفی فرزانه، «آشنایی با صادق هدایت»
منابع
- ژان پل سارتر. تهوع. ترجمهٔ امیر جلالالدین اعلم. چاپ چاپ هشتم، تهران: انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۴، ISBN 9644480600.
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |