دشمنان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←گفتاوردها: + |
جز ←گفتاوردها |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
** ''[[علی بن ابیطالب]]'' <small>''نهج البلاغه، کلمات قصار، ۱۲۸''</small> |
** ''[[علی بن ابیطالب]]'' <small>''نهج البلاغه، کلمات قصار، ۱۲۸''</small> |
||
* «دلت گر به راه [[گناه|خطا]] مایلست// ترا دشمن اندر جهان خود دلست.» |
* «دلت گر به راه [[گناه|خطا]] مایلست// ترا دشمن اندر جهان خود دلست.» |
||
** [[فردوسی]] |
** [[فردوسی]]'' شاهنامه <ref>http://ganjoor.net/ferdousi/shahname/aghaz/sh7/</ref> |
||
* آدم زنده، آدمی است که هم دوست داشته باشد و هم دشمن. اگر همه دوستم داشته باشند، احساس [[تنهایی]] میکنم و اگر همه دشمنم باشند، احساس بیرازی میکنم. وگرچه تعداد دشمنانم از تعداد دوستانم بیشتر است، ولی من هرگز دوست ندارم که دشمنانم از بین بروند یا تبدیل به دوست شوند. از دشمن انتظار دشمنی دارم و از دوست انتظار دوستی. واگر در جایی دوست و دشمن نداشته باشم، احساس خلاء میکنم، احساس تنهایی ویرانکنندهای میکنم که از آن به آسانی شفا نمیتوانم یافت. |
* آدم زنده، آدمی است که هم دوست داشته باشد و هم دشمن. اگر همه دوستم داشته باشند، احساس [[تنهایی]] میکنم و اگر همه دشمنم باشند، احساس بیرازی میکنم. وگرچه تعداد دشمنانم از تعداد دوستانم بیشتر است، ولی من هرگز دوست ندارم که دشمنانم از بین بروند یا تبدیل به دوست شوند. از دشمن انتظار دشمنی دارم و از دوست انتظار دوستی. واگر در جایی دوست و دشمن نداشته باشم، احساس خلاء میکنم، احساس تنهایی ویرانکنندهای میکنم که از آن به آسانی شفا نمیتوانم یافت. |
||
** [[رضا براهنی]]، «۲-بین قاهره و تهران» <ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی = براهنی|نام = رضا |سال = ۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م |کتاب =سفر مصر|ناشر = نشر اول| مکان=تهران| ویرایش = اول|صفحات=۲۰}}</ref> |
** [[رضا براهنی]]، «۲-بین قاهره و تهران» <ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی = براهنی|نام = رضا |سال = ۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م |کتاب =سفر مصر|ناشر = نشر اول| مکان=تهران| ویرایش = اول|صفحات=۲۰}}</ref> |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۴۳
گفتاوردها[ویرایش]
- «اگر بر دشمنت دست یافتی بخشیدن او را سپاس دست یافتن بر وی ساز.»
- علی بن ابیطالب نهج البلاغه، کلمات قصار، ۱۱
- «مردم دشمن آنند که نمیدانند.»
- ترجمههای دیگر: «مردم دشمن چیزهایی هستند که نمیدانند.» «مردم با آن چه نمیدانند، دشمن اند.»
- علی بن ابیطالب نهج البلاغه، کلمات قصار، ۱۲۸
- «دلت گر به راه خطا مایلست// ترا دشمن اندر جهان خود دلست.»
- آدم زنده، آدمی است که هم دوست داشته باشد و هم دشمن. اگر همه دوستم داشته باشند، احساس تنهایی میکنم و اگر همه دشمنم باشند، احساس بیرازی میکنم. وگرچه تعداد دشمنانم از تعداد دوستانم بیشتر است، ولی من هرگز دوست ندارم که دشمنانم از بین بروند یا تبدیل به دوست شوند. از دشمن انتظار دشمنی دارم و از دوست انتظار دوستی. واگر در جایی دوست و دشمن نداشته باشم، احساس خلاء میکنم، احساس تنهایی ویرانکنندهای میکنم که از آن به آسانی شفا نمیتوانم یافت.
- رضا براهنی، «۲-بین قاهره و تهران» [۲]
منابع[ویرایش]
- ↑ http://ganjoor.net/ferdousi/shahname/aghaz/sh7/
- ↑ براهنی، رضا. سفر مصر. ویرایش اول. تهران: نشر اول، ۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م. ۲۰.