هوهانس شیراز: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
جز چند پیوند، برچسب منبع
 
خط ۱: خط ۱:
{{بدون منبع}}
[[پرونده:Hovhannes Shiraz.JPG|بندانگشتی]]
[[پرونده:Hovhannes Shiraz.JPG|بندانگشتی]]
<!-- [[پرونده:|بندانگشتی|امضاء]] -->
<!-- [[پرونده:|بندانگشتی|امضاء]] -->


'''[[w:هوهانس شیراز|هُوْهانِس (اونیک) تادئوسی کاراپتیان]]''' متخلص به '''هُوْهانِس شیراز''' (به ارمنی: Հովհաննես Շիրազ) شاعر برجسته اهل ارمنستان در سده بیستم (میلادی) می‌باشد.
'''[[w:هوهانس شیراز|هُوْهانِس (اونیک) تادئوسی کاراپتیان]]''' متخلص به '''هُوْهانِس شیراز''' (به ارمنی: Հովհաննես Շիրազ) [[شاعر]] برجسته اهل ارمنستان در سده بیستم (میلادی) می‌باشد.


== گفتاورد ==
== گفتاورد ==
{{گفتاورد|می‌آیی … ولی دیر خواهد بود، چشمانم تار و تیر خواهد بود، تا عشقت به سر عقل آید، جای گل خار دلگیر خواهد بود …}}
{{گفتاورد|می‌آیی … ولی دیر خواهد بود، [[چشم|چشمانم]] تار و تیر خواهد بود، تا [[عشق|عشقت]] به سر عقل آید، جای گل خار دلگیر خواهد بود …}}


{{گفتاورد|خوب در دنیا همیشه کم است، گل‌ها کم اند و علف‌ها بی شمار، گل سرخ یکی و برگ‌هایش بسیار …}}
{{گفتاورد|خوب در [[دنیا]] همیشه کم است، گل‌ها کم اند و علف‌ها بی شمار، گل سرخ یکی و برگ‌هایش بسیار …}}


{{گفتاورد|مادرم آستقیک که زنده بود، شب‌ها می‌نشستیم، چراغ را روشن نمی‌کردیم و تا صبح دلمان به حال هم می‌سوخت. می‌گفت: ناراحت که نیستی از اینکه تو را به این دنیای ظالم آورده‌ام؟ می‌گفتم: نه مادر جان، اگر نمی‌آوردی تو پسر دیوانه نداشتی و من هم احساس مقدسی مانند تو نداشتم.}}
{{گفتاورد|مادرم آستقیک که زنده بود، شب‌ها می‌نشستیم، چراغ را روشن نمی‌کردیم و تا صبح دلمان به حال هم می‌سوخت. می‌گفت: ناراحت که نیستی از اینکه تو را به این دنیای ظالم آورده‌ام؟ می‌گفتم: نه مادر جان، اگر نمی‌آوردی تو پسر دیوانه نداشتی و من هم احساس مقدسی مانند تو نداشتم.}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۰۹

هُوْهانِس (اونیک) تادئوسی کاراپتیان متخلص به هُوْهانِس شیراز (به ارمنی: Հովհաննես Շիրազ) شاعر برجسته اهل ارمنستان در سده بیستم (میلادی) می‌باشد.

گفتاورد[ویرایش]

— می‌آیی … ولی دیر خواهد بود، چشمانم تار و تیر خواهد بود، تا عشقت به سر عقل آید، جای گل خار دلگیر خواهد بود …

— خوب در دنیا همیشه کم است، گل‌ها کم اند و علف‌ها بی شمار، گل سرخ یکی و برگ‌هایش بسیار …

— مادرم آستقیک که زنده بود، شب‌ها می‌نشستیم، چراغ را روشن نمی‌کردیم و تا صبح دلمان به حال هم می‌سوخت. می‌گفت: ناراحت که نیستی از اینکه تو را به این دنیای ظالم آورده‌ام؟ می‌گفتم: نه مادر جان، اگر نمی‌آوردی تو پسر دیوانه نداشتی و من هم احساس مقدسی مانند تو نداشتم.

منابع[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ
هوهانس شیراز
موجود است.