کاربر:3noghte/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
}} |
}} |
||
{{ناتمام}} |
{{ناتمام}} |
||
== تست == |
|||
به خاطر دفاع از علیرضا افتخاری بارها مورد شماتت قرار گرفتم. چرا که بر این باور بودم حتی اگر علیرضا افتخاری به عمد و از روی باور قلبی، رییس جمهور را در آغوش کشیده باشد باید به نظرش احترام گذاشت، حتی اگر بر خلاف باور ما باشد. در غیر اینصورت ما نیز دیکتاتورهای کوچکی هستیم که باید همه با نظر ما موافق باشند. |
|||
علیرضا افتخاری در موسیقی ایران یک پدیده است. رنگ و جنس صدای او و توانایی آواز و اجرا و تکنیک و در مجموع، آثاری که در دهه شصت و هفتاد خلق کرده بود او را هنرمندی معروف تر و مردم پسندتر از همه استادان آوازی ایران کرده بود. حتی چرخش او به سمت خواندن ترانه های مردم پسند پاپ در کنار آواز ایرانی را قضاوت نمی کنم، اگر چه به عنوان علاقمند به او، مایل بودم فعالیتش صرفا در حوزه موسیقی سنتی و ملی ایران باشد ولی باز به خودم اجازه نمی دادم ما برای او تعیین تکلیف کنیم. |
|||
از سال شصت و چهار افتخار دوستی و همکاری با ایشان را دارم. اقرار می کنم یکی از هنرمندان اخلاقمدار و شریف ایران است که نیک اندیشی و نیک خواهی و سلامت اخلاقی اش، او را در زمره نادر هنرمندان قرار می دهد. اواسط دهه شصت که استاد شجریان برای کنسرت به کرمان آمده بودند در جمعی، از علیرضا افتخاری به عنوان تنها کسی یاد کرده بودند که می تواند پس از ایشان، بار موسیقی آوازی ایران را به دوش بکشد. |
|||
استاد علیرضا افتخاری شایسته بهترین تکریم هاست. کاش بتوانیم از او دلجویی کنیم و یاد بگیریم قدرشناس باشیم و فراموشکار نباشیم. |
|||
از مهران مدیری و تهیه کنندگان دورهمی و رضا رشید پور به خاطر حمایتش سپاسگزارم. |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۷
” | ایرانیان از آن جهت که هم فلسفه و هم عرفان را پذیرفتهاند و نیز به این دلیل که فلسفه در تربیت ما نقش داشته و همچون یک عامل ژنتیکی وارد خون و توارث ما شده است، حالتی را در ما ایجاد کرده که ناخودآگاه به طرف شور و شوق خدایی برانگیخته میشویم و از آن جهت که خداوند را در درون خود داریم، خدای درونیمان ما را به طرف امر خیر حرکت میدهد و این حرکت یعنی اشراق. | “ |
— منوچهر آتشی، ۱۹۳۱-۲۰۰۵ |
جریان بازگشت، جریانی است که در دهه ۴۰ از سوی روشنفکران به راه افتاد که مهمترین دغدغه آنها احیای سنتهای منسوخ بود.
در موسیقی[ویرایش]
- «جرقههای اولیه موسیقی بازگشت در سال ۱۳۴۳ و با کنفرانس موسیقیای که در تهران برگزار شد، زده شد. البته در این میان نباید نقش فرانسویها در شکلدادن به این موسیقی بازگشت و پایان دادن به دوره موسیقی نوین را هم نادیده گرفت. بعداً این جریان را داریوش صفوت در سال ۱۳۴۷ اجرایی کرد و بعد از آن هم آقای سایه (نه به عنوان عامل اصلی) لیست سپاسی را تهیه کرد به این معنا که بزرگترین و برجستهترین موسیقیدانها را به خانههایشان میفرستادند و به آنها میگفتند که دیگر به شما نیازی نداریم و رسماً و عملاً این هنرمندان را خانه نشین کردند و به آنها گفتند که شما فقط این مستمری را بگیرید و بفرمایید منزل؛ حالا دور، دور عده دیگری است. بله طبیعتاً آقای ابتهاج در دهه ۵۰ به موسیقی بازگشت جانی تازه داد.»
- «در سال ۱۳۴۷ متأسفانه جریان حفظ و اشاعه اتفاق میافتاد و داستان سنتگرایی و سنتزدگی در موسیقی پیش آمد که من اسم این دوره را «موسیقی بازگشت» گذاشتم.»[۱]
- جواد کسایی
- «اختلاف نظری که پدر با سنتگرایان داشت بیشتر به ارایه و اجرای موسیقیشان برمیگشت. او معتقد بود نوازندهای خوب ساز میزند که بتواند مخاطبش را با سازش همراه کند تا از آن لذت بیشتری ببرد وگرنه همه میتوانند تکنیکی و با سرعت بالا ساز بزنند. این تکنیکی نواختن کسی را به وجد نمیآورد. از طرف دیگر پدر من معتقد بود یک نوازنده باید استاد دیده باشد»[۲]
- خلیل کسایی
- «گروه چاووش نتیجه یک جور بازگشت به سنت است که زمینههایش از مرکز حفظ و اشاعه به وجود آمده بود. چاووش اتفاقی است که در بستر گرایشهای افرادی که در آن نقش رهبری داشتند مثل آقای «ابتهاج» ماهیت سیاسی پیدا میکند.».[۳]
- محسن شهرنازدار
در ایدئولوژی[ویرایش]
- «اساساً در نیمه دوم دهه ۴۰ و تمام دهه ۵۰ نهضت بازگشت به خویش در حوزهٔ فرهنگ خیلی گستردهاست. در ایدئولوژی، مرحوم شریعتی این بحث را در گفتمان خود گنجاندهاست که بسیار شاخص است. یعنی ما وقتی میگوییم بازگشت به خویش، اغلب شریعتی را به خاطر میآوریم. البته این مسئله راویان مختلفی دارد و هر کس نیز از خاستگاه خودش آن را مطرح میکند، تنوع فکری عقیدتی گستردهای هم دارد؛ ولی در نهایت همهٔ آن مشترک است.»[۳]
- کامبیز نوروزی، حقوقدان
- «اندیشه شرق در برابر غرب پس از جنگ جهانی دوم، دغدغه روشنفکران جهان سوم شد. این ایده که چگونه میتوان از دستاورهای دنیای غرب بهره برد اما از اشتباهات آنها اجتناب کرد. منجر به گسترش اندیشه تلفیقگرای فرهنگی گردید که هم اصالت سنت را میخواست و هم نوگرایی تجدد. اما بر خلاف گفتمان پیشین جستجوی اصالت ایرانی به معنای جدال برای حدف سنت دینی نبود؛ بلکه روشنفکران با در پیش گرفتن رویکرد فرهنگی نسبت به دین در پی تلفیق دین و مدرنیته برآمدند. گفتمان اصالت یا بازگشت به خویشتن که در ابتدا توسط روشنفکران به عنوان رویکرد انتقادی به حکومت تجددمابانه پهلوی دنبال میشد، خیلی زود مورد توجه دستگاههای فرهنگی حکومت نیز قرار گرفت.»[۴]
- نگین نبوی
در سینما و داستان[ویرایش]
- «آلاحمد در این ایام، بحث غربزدگی را مطرح میکند. در تئاتر ما آدمهایی مثل غلامحسین ساعدی را داریم که تمام المانها و ساختارهای روایی تئاترهایش از جمله «چوب به دستهای ورزیل» یا «اهل هوا» دقیقاً بر دورافتادهترین نقاط اجتماعی ایران مبتنی است. او و تعدادی دیگر از هنرمندان تئاتر در آن زمان، آثاری خلق میکنند که تمام فضاها و روابط آن در جامعه سنتی میگذرد و بر خلاف فرایند تئاتری آن دوران است؛ در سالهای بعدتر نمونهٔ دیگر تعدادی از کارهای محمود استادمحمد، مثل «آسید کاظم» است که تمامش در یک قهوهخانه میگذرد. در حوزه سینما، باز مشابه این جریان را میبینیم که شاخصترین نمونهٔ آن فیلم «قیصر» است. تقریباً در همین زمان نظریهٔ «برگشت به درون»، یا «بازگشت به خویش»، به شکلهای مختلفی در سینما دیده میشود، علاوه بر آن «حسن کچل» علی حاتمی، «گاو» مهرجویی و «مغولها» ی کیمیاوی ساخته میشود. - البته من این نمونهها را بدون تقدم و تأخر زمانی مطرح میکنم - فکر میکنم این مسئله در معماری هم جلوههایی پیدا میکند. در حوزه داستاننویسی هم کسانی همچون محمود دولتآبادی، علیاشرف درویشیان، نگاهشان به سمت جامعه سنتیای است که در چالشهای متعددی به سر میبرد، آنها جنگ میان سنت و مدرنیسم را مطرح میکنند و در این میان یک جور نگاه تحسینآمیز نسبت به ساختارهای سنتی دارند.»[۳]
- کامبیز نوروزی، حقوقدان
پیوند به بیرون[ویرایش]
در پروژههای خواهر میتوانید در مورد 3noghte/صفحه تمرین اطلاعات بیشتری پیدا کنید.
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |
تست[ویرایش]
به خاطر دفاع از علیرضا افتخاری بارها مورد شماتت قرار گرفتم. چرا که بر این باور بودم حتی اگر علیرضا افتخاری به عمد و از روی باور قلبی، رییس جمهور را در آغوش کشیده باشد باید به نظرش احترام گذاشت، حتی اگر بر خلاف باور ما باشد. در غیر اینصورت ما نیز دیکتاتورهای کوچکی هستیم که باید همه با نظر ما موافق باشند. علیرضا افتخاری در موسیقی ایران یک پدیده است. رنگ و جنس صدای او و توانایی آواز و اجرا و تکنیک و در مجموع، آثاری که در دهه شصت و هفتاد خلق کرده بود او را هنرمندی معروف تر و مردم پسندتر از همه استادان آوازی ایران کرده بود. حتی چرخش او به سمت خواندن ترانه های مردم پسند پاپ در کنار آواز ایرانی را قضاوت نمی کنم، اگر چه به عنوان علاقمند به او، مایل بودم فعالیتش صرفا در حوزه موسیقی سنتی و ملی ایران باشد ولی باز به خودم اجازه نمی دادم ما برای او تعیین تکلیف کنیم. از سال شصت و چهار افتخار دوستی و همکاری با ایشان را دارم. اقرار می کنم یکی از هنرمندان اخلاقمدار و شریف ایران است که نیک اندیشی و نیک خواهی و سلامت اخلاقی اش، او را در زمره نادر هنرمندان قرار می دهد. اواسط دهه شصت که استاد شجریان برای کنسرت به کرمان آمده بودند در جمعی، از علیرضا افتخاری به عنوان تنها کسی یاد کرده بودند که می تواند پس از ایشان، بار موسیقی آوازی ایران را به دوش بکشد. استاد علیرضا افتخاری شایسته بهترین تکریم هاست. کاش بتوانیم از او دلجویی کنیم و یاد بگیریم قدرشناس باشیم و فراموشکار نباشیم. از مهران مدیری و تهیه کنندگان دورهمی و رضا رشید پور به خاطر حمایتش سپاسگزارم.
- ↑ زندگی حسن کسایی به روایت فرزندانش، ۲۹ دی ۱۳۹۳
- ↑ قدم زدن در تاریخ موسیقی ایران با فرزندان کسایی:ابتهاج و کسایی در رفاقت یا تقابل، ۲۹ دی ۱۳۹۳.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ آیا «چاووش» موسیقی انقلاب بود؟، تاریخ ایرانی
- ↑ نبوی، نگین. روشنفکران و دولت در ایران: سیاست، گفتار و تنگنای اصالت. ترجمهٔ حسن فشارکی. چاپ اول. انتشارات شیرازه، ۱۳۸۸. شابک ۹۷۸۹۶۴۲۵۰۹۴۰۹.