هزار خورشید تابان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
* «ننه: فقط یک هنر را باید یاد بگیری و آن هم تحمل است، تحمل. مریم: تحمل چی ننه؟ ننه: نگران آن نباش، موضوع کم نمیآوری.» |
* «ننه: فقط یک هنر را باید یاد بگیری و آن هم تحمل است، تحمل. مریم: تحمل چی ننه؟ ننه: نگران آن نباش، موضوع کم نمیآوری.» |
||
* «هر دانه برفی آه پر غصه زنی در یک گوشه دنیاست. هر آهی به آسمان میرود و ابر میشود و بعد به صورت دانههای کوچک خاموش روی مردم پایین میریزد…» |
* «هر دانه برفی آه پر غصه زنی در یک گوشه دنیاست. هر آهی به آسمان میرود و ابر میشود و بعد به صورت دانههای کوچک خاموش روی مردم پایین میریزد…» |
||
* «دوست جوان من، حکایت کشور ما این است، یک مهاجم پس از مهاجم دیگر. مقدونی ها، عرب ها، مغول ها، حالا هم که شوروی ها. اما ما مثل آن دیوار هستیم. در هم شکسته، بدون هیچ زیبایی چشمگیری، اما هنوز سرپا.» |
* «دوست جوان من، حکایت کشور ما این است، یک مهاجم پس از مهاجم دیگر. مقدونی ها، عرب ها، مغول ها، حالا هم که شوروی ها. اما ما مثل آن دیوار هستیم. در هم شکسته، بدون هیچ زیبایی چشمگیری، اما هنوز سرپا.»<ref>[http://khaledhosseini.com/hosseini-books-kiterunner.html وبگاه خالد حسینی نویسنده کتاب]</ref> |
||
== جستارهای وابسته == |
== جستارهای وابسته == |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== منابع == |
== منابع == |
||
{{پانویس}} |
{{پانویس}} |
||
* [http://www.khaledhosseini.com/hosseini-books-kiterunner.html وبگاه خالد حسینی] |
|||
== پیوند به بیرون == |
== پیوند به بیرون == |
نسخهٔ ۱۹ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۰۵
هزار خورشید تابان (به انگلیسی: A Thousand Splendid Suns) دومین رمان خالد حسینی نویسنده افغانتبار آمریکایی است.
گفتاوردها
- «مریم آن روز معنای این کلمه را نفهمید، معنی کلمه حرامزاده را نمی دانست. سنش هم آن قدر قد نمیداد که بی انصافی را دریابد و بفهمد که به وجود آورنده حرامزاده مقصر است، نه خود حرامزاده که تنها گناهش به دنیا آمدن است.»
- «ننه گفت:"این حرف آویزه گوشت باشد، دخترم. مثل عقربه قطبنما که همیشه رو به شمال است، انگشت اتهام مرد همیشه یک زن را پیدا میکند.»
- «ننه: فقط یک هنر را باید یاد بگیری و آن هم تحمل است، تحمل. مریم: تحمل چی ننه؟ ننه: نگران آن نباش، موضوع کم نمیآوری.»
- «هر دانه برفی آه پر غصه زنی در یک گوشه دنیاست. هر آهی به آسمان میرود و ابر میشود و بعد به صورت دانههای کوچک خاموش روی مردم پایین میریزد…»
- «دوست جوان من، حکایت کشور ما این است، یک مهاجم پس از مهاجم دیگر. مقدونی ها، عرب ها، مغول ها، حالا هم که شوروی ها. اما ما مثل آن دیوار هستیم. در هم شکسته، بدون هیچ زیبایی چشمگیری، اما هنوز سرپا.»[۱]