ایرج میرزا: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۵: خط ۵:
===دیوان اشعار===
===دیوان اشعار===
* «آبرو را بگذارم سر این پارهٔ دل// بهر لختی جگرک، سفره‌قلمکار کنم»
* «آبرو را بگذارم سر این پارهٔ دل// بهر لختی جگرک، سفره‌قلمکار کنم»
** قصیده‌ها/ وسوسه
** ''قصیده‌ها/ وسوسه''


* «آن‌که گوید بگریز از من و با او بنشین// خواهد از چاله برون آیی و افتی در چاه»
* «آن‌که گوید بگریز از من و با او بنشین// خواهد از چاله برون آیی و افتی در چاه»
** قصیده‌ها/ سیه‌چشم نامهربان
** ''قصیده‌ها/ سیه‌چشم نامهربان''


* «از صلح میان [[گربه]] و [[موش]]// بر باد رود دکان بقال»
* «از صلح میان [[گربه]] و [[موش]]// بر باد رود دکان بقال»
** قطعه‌ها/ سازش روس و انگلیس
** ''قطعه‌ها/ سازش روس و انگلیس''


* «این جهان پیش رادمردِ حکیم// هست محنت‌فزای ِغم آباد// زن و مرد و شه و گدا دارند// همه از دست این جهان فریاد// چشم عبرت گشا ببین که چه‌سان// مسند جم بداد بر کف باد// پیرزالی است نوعروس‌ نمای// کرده در زیر خاک بس داماد// همه ناکام از زمانه روند// هیچ‌کس نیست از جهان دل‌شاد// جامهٔ مرگش آسمان دوزد// هرکه اندر زمین ز [[مادر]] زاد»
* «این جهان پیش رادمردِ حکیم// هست محنت‌فزای ِغم آباد// زن و مرد و شه و گدا دارند// همه از دست این جهان فریاد// چشم عبرت گشا ببین که چه‌سان// مسند [[جام جم|جم]] بداد بر کف باد// پیرزالی است نوعروس‌ نمای// کرده در زیر خاک بس داماد// همه ناکام از زمانه روند// هیچ‌کس نیست از جهان دل‌شاد// جامهٔ مرگش آسمان دوزد// هرکه اندر زمین ز [[مادر]] زاد»
** قطعه‌ها/ تاریخ فوت
** ''قطعه‌ها/ تاریخ فوت''


* «بر شعر من مخند به خشکی که خواجه گفت// کی شعر تر تراود از خاطر حزین»
* «بر شعر من مخند به خشکی که خواجه گفت// کی شعر تر تراود از خاطر حزین»
** قطعه‌ها/ دوهدیه
** ''قطعه‌ها/ دوهدیه''


* «بگریزد ز من از نیمه راه// پول غول آمد و من بسم‌الله»
* «بگریزد ز من از نیمه راه// پول غول آمد و من بسم‌الله»
** مثنوی‌ها/ انقلاب ادبی
** ''مثنوی‌ها/ انقلاب ادبی''


* «بگو آن عارفِ عامی‌نما را// که گم کردی تو سوراخ دعا را»
* «بگو آن [[عاف قزوینی|عارفِ]] عامی‌نما را// که گم کردی تو سوراخ دعا را»
** مثنوی‌ها/ عارف‌نامه
** ''مثنوی‌ها/ عارف‌نامه''


* «به یونان این مثل معروف باشد// که رب‌النوع روزی کور باشد»
* «به یونان این مثل معروف باشد// که رب‌النوع روزی کور باشد»
** مثنوی‌ها/ عارف‌نامه
** ''مثنوی‌ها/ عارف‌نامه''


* «تعقیب نموده و گرفتند// دزدِ نگرفته، پادشاه است»
* «تعقیب نموده و گرفتند// دزدِ نگرفته، پادشاه است»
** قطعه‌ها/ دزدِ نگرفته
** ''قطعه‌ها/ دزدِ نگرفته''


* «تو می‌خواهی بگویی دیرجوشی// به من‌هم هیزم تر می‌فروشی!»
* «تو می‌خواهی بگویی دیرجوشی// به من‌هم هیزم تر می‌فروشی!»
** مثنوی‌ها/ عارف‌نامه
** ''مثنوی‌ها/ عارف‌نامه''


* «جام درآوردن از این آب‌گیر//طعمه‌گرفتن بود از کام [[شیر]]»
* «[[جام جم|جام]] درآوردن از این آب‌گیر//طعمه‌گرفتن بود از کام [[شیر]]»
** مثنوی‌ها/ شاه و جام
** ''مثنوی‌ها/ شاه و جام''


* «جنبش افتاد در احزابِ غیور// آب داخل شد در لانهٔ مور»
* «جنبش افتاد در احزابِ غیور// آب داخل شد در لانهٔ مور»
** مثنوی‌ها/ انقلاب ادبی
** ''مثنوی‌ها/ انقلاب ادبی''


* «چند گویم عماد کاری کن// چند خوانم به گوش [[خر]] یاسین»
* «چند گویم عماد کاری کن// چند خوانم به گوش [[خر]] یاسین»
** قطعه‌ها/ سفر اصفهان
** ''قطعه‌ها/ سفر اصفهان''


* «چنین داد پاسخ که این گفت اوست//چو ناکشته‌ای [[خرس]]، مفروش پوست»
* «چنین داد پاسخ که این گفت اوست//چو ناکشته‌ای [[خرس]]، مفروش پوست»
** مثنوی‌ها/ خرس و صیاد
** ''مثنوی‌ها/ خرس و صیاد''


* «چو آب استاده شد یابد عفونت// چو جاری گشت گردد صاف و روشن»
* ''«چو آب استاده شد یابد عفونت// چو جاری گشت گردد صاف و روشن»''
** قصیده‌ها/ مدح ناصرالدین‌شاه
** ''قصیده‌ها/ مدح ناصرالدین‌شاه''


* «چون خورم می، در سرم سودای یار آید پدید// راست باشد این مثل، کز کار، کار آید پدید»
* «چون خورم می، در سرم سودای یار آید پدید// راست باشد این مثل، کز کار، کار آید پدید»
** غزل‌ها
** ''غزل‌ها''


* «خوانده بود این مَثَل آن مایهٔ ناز// که نکویی کن و در آب انداز»
* «خوانده بود این مَثَل آن مایهٔ ناز// که نکویی کن و در آب انداز»
** مثنوی‌ها/ هدیهٔ عاشق
** ''مثنوی‌ها/ هدیهٔ عاشق''


* «دزدان ِ [[خروس]] دیگرانند// پرهاش برون ز جیب بنده است!»
* «دزدان ِ [[خروس]] دیگرانند// پرهاش برون ز جیب بنده است!»
** قطعه‌ها/ افکار خنده‌آور
** ''قطعه‌ها/ افکار خنده‌آور''


* «سختی چو بالسویه بود، سهل می‌شود// چون عام شد بلیه، شود کم‌اثر همی»
* «سختی چو بالسویه بود، سهل می‌شود// چون عام شد بلیه، شود کم‌اثر همی»
** قصیده‌ها/ تسلیت به دوستِ پدرمرده
** ''قصیده‌ها/ تسلیت به دوستِ پدرمرده''


* «سعی استاد به کار ِ تو نه چون سعی منست// دایه هرقدر بود خوب، نگردد [[مادر]]»
* «سعی استاد به کار ِ تو نه چون سعی منست// دایه هرقدر بود خوب، نگردد [[مادر]]»
** قصیده‌ها/ اندرز و نصیحت
** ''قصیده‌ها/ اندرز و نصیحت''


* «سیم امروز زدستت برود تا فردا// بادبر باشد چیزی که بود بادآور»
* «سیم امروز زدستت برود تا فردا// بادبر باشد چیزی که بود بادآور»
** قصیده‌ها/ اندرز و نصیحت
** ''قصیده‌ها/ اندرز و نصیحت''


* «[[عشق|عاشقان]] را همه گر آب برد// خوبرویان همه را خواب برد»
* «[[عشق|عاشقان]] را همه گر آب برد// خوبرویان همه را خواب برد»
** مثنوی‌ها/ هدیهٔ عاشق
** ''مثنوی‌ها/ هدیهٔ عاشق''
* «[[دانش|علم]] اگر خواهی با مردم عالم بنشین// گِل چو گُل گردد خوش‌بو، چو به گل شد هم‌بر»
* «[[دانش|علم]] اگر خواهی با مردم عالم بنشین// گِل چو گُل گردد خوش‌بو، چو به گل شد هم‌بر»
** قصیده‌ها/ اندرز و نصیحت
** ''قصیده‌ها/ اندرز و نصیحت''


* «که باشد این مَثَل منظور هرکس// زبان [[خر]]، خلج می‌داند و بس»
* «که باشد این مَثَل منظور هرکس// زبان [[خر]]، خلج می‌داند و بس»
** مثنوی‌ها/ انتقاد از مستشاران
** ''مثنوی‌ها/ انتقاد از مستشاران''


* «گویند ماکیان را باید گرفت و کشت// گر بر خلاف رسم کند نغمه [[خروس]]»
* «گویند ماکیان را باید گرفت و کشت// گر بر خلاف رسم کند نغمه [[خروس]]»
** قطعه‌ها/ قطعه
** ''قطعه‌ها/ قطعه''


* «مرگ برای ضعیف امر طبیعی است// هر قوی اول ضعیف گشت و سپس مرد»
* «مرگ برای ضعیف امر طبیعی است// هر قوی اول ضعیف گشت و سپس مرد»
** قطعه‌ها/ بقای انسب
** ''قطعه‌ها/ بقای انسب''
* «ندانم از چه به هرجا که لفظ کار آید// ردیف آن‌را فی‌الفور لفظ ِ بار کنند// برای آن‌که چو کاری به دستشان افتاد// برآن سرند که بار ِ خویش بار کنند»
* «ندانم از چه به هرجا که لفظ کار آید// ردیف آن‌را فی‌الفور لفظ ِ بار کنند// برای آن‌که چو کاری به دستشان افتاد// برآن سرند که بار ِ خویش بار کنند»
** قطعه‌ها/ کار و بار
** ''قطعه‌ها/ کار و بار''


* «نمی‌دانی نظربازی گناه است// ز ما تا قبر چارانگشت راه است؟»
* «نمی‌دانی نظربازی گناه است// ز ما تا قبر چارانگشت راه است؟»
** مثنوی‌ها/ عارف‌نامه
** ''مثنوی‌ها/ عارف‌نامه''


* «وقت را مردم با عقل غنیمت شمرند// اگرت عقل بود وقت غنیمت بشمر// تکیه بر حسن مکن در طلب [[دانش|علم]] برآی// این درختیست که هر فصل دهد بر تو ثمر»
* «وقت را مردم با عقل غنیمت شمرند// اگرت عقل بود وقت غنیمت بشمر// تکیه بر حسن مکن در طلب [[دانش|علم]] برآی// این درختیست که هر فصل دهد بر تو ثمر»
** قصیده‌ها/ اندرز و نصیحت
** ''قصیده‌ها/ اندرز و نصیحت''


* «همانا [[گرگ]] پالان‌دیده باشی// تو خیلی پاردم‌ساییده باشی!»
* «همانا [[گرگ]] پالان‌دیده باشی// تو خیلی پاردم‌ساییده باشی!»
** مثنوی‌ها/ عارف‌نامه
** ''مثنوی‌ها/ عارف‌نامه''


== بدون منبع ==
== بدون منبع ==

نسخهٔ ‏۱۳ اکتبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۸:۳۲

ایرج‌میرزا، ملقب به جلال‌الملک، پسر غلام‌حسین‌میرزا، پسر فتحعلی‌شاه قاجار. زادروز: (۱۲۹۰ - ۱۳۴۳ هجری قمری) برابر با (۱۸۷۴ - ۱۹۲۴ میلادی)

دارای منبع

دیوان اشعار

  • «آبرو را بگذارم سر این پارهٔ دل// بهر لختی جگرک، سفره‌قلمکار کنم»
    • قصیده‌ها/ وسوسه
  • «آن‌که گوید بگریز از من و با او بنشین// خواهد از چاله برون آیی و افتی در چاه»
    • قصیده‌ها/ سیه‌چشم نامهربان
  • «از صلح میان گربه و موش// بر باد رود دکان بقال»
    • قطعه‌ها/ سازش روس و انگلیس
  • «این جهان پیش رادمردِ حکیم// هست محنت‌فزای ِغم آباد// زن و مرد و شه و گدا دارند// همه از دست این جهان فریاد// چشم عبرت گشا ببین که چه‌سان// مسند جم بداد بر کف باد// پیرزالی است نوعروس‌ نمای// کرده در زیر خاک بس داماد// همه ناکام از زمانه روند// هیچ‌کس نیست از جهان دل‌شاد// جامهٔ مرگش آسمان دوزد// هرکه اندر زمین ز مادر زاد»
    • قطعه‌ها/ تاریخ فوت
  • «بر شعر من مخند به خشکی که خواجه گفت// کی شعر تر تراود از خاطر حزین»
    • قطعه‌ها/ دوهدیه
  • «بگریزد ز من از نیمه راه// پول غول آمد و من بسم‌الله»
    • مثنوی‌ها/ انقلاب ادبی
  • «بگو آن عارفِ عامی‌نما را// که گم کردی تو سوراخ دعا را»
    • مثنوی‌ها/ عارف‌نامه
  • «به یونان این مثل معروف باشد// که رب‌النوع روزی کور باشد»
    • مثنوی‌ها/ عارف‌نامه
  • «تعقیب نموده و گرفتند// دزدِ نگرفته، پادشاه است»
    • قطعه‌ها/ دزدِ نگرفته
  • «تو می‌خواهی بگویی دیرجوشی// به من‌هم هیزم تر می‌فروشی!»
    • مثنوی‌ها/ عارف‌نامه
  • «جام درآوردن از این آب‌گیر//طعمه‌گرفتن بود از کام شیر»
    • مثنوی‌ها/ شاه و جام
  • «جنبش افتاد در احزابِ غیور// آب داخل شد در لانهٔ مور»
    • مثنوی‌ها/ انقلاب ادبی
  • «چند گویم عماد کاری کن// چند خوانم به گوش خر یاسین»
    • قطعه‌ها/ سفر اصفهان
  • «چنین داد پاسخ که این گفت اوست//چو ناکشته‌ای خرس، مفروش پوست»
    • مثنوی‌ها/ خرس و صیاد
  • «چو آب استاده شد یابد عفونت// چو جاری گشت گردد صاف و روشن»
    • قصیده‌ها/ مدح ناصرالدین‌شاه
  • «چون خورم می، در سرم سودای یار آید پدید// راست باشد این مثل، کز کار، کار آید پدید»
    • غزل‌ها
  • «خوانده بود این مَثَل آن مایهٔ ناز// که نکویی کن و در آب انداز»
    • مثنوی‌ها/ هدیهٔ عاشق
  • «دزدان ِ خروس دیگرانند// پرهاش برون ز جیب بنده است!»
    • قطعه‌ها/ افکار خنده‌آور
  • «سختی چو بالسویه بود، سهل می‌شود// چون عام شد بلیه، شود کم‌اثر همی»
    • قصیده‌ها/ تسلیت به دوستِ پدرمرده
  • «سعی استاد به کار ِ تو نه چون سعی منست// دایه هرقدر بود خوب، نگردد مادر»
    • قصیده‌ها/ اندرز و نصیحت
  • «سیم امروز زدستت برود تا فردا// بادبر باشد چیزی که بود بادآور»
    • قصیده‌ها/ اندرز و نصیحت
  • «عاشقان را همه گر آب برد// خوبرویان همه را خواب برد»
    • مثنوی‌ها/ هدیهٔ عاشق
  • «علم اگر خواهی با مردم عالم بنشین// گِل چو گُل گردد خوش‌بو، چو به گل شد هم‌بر»
    • قصیده‌ها/ اندرز و نصیحت
  • «که باشد این مَثَل منظور هرکس// زبان خر، خلج می‌داند و بس»
    • مثنوی‌ها/ انتقاد از مستشاران
  • «گویند ماکیان را باید گرفت و کشت// گر بر خلاف رسم کند نغمه خروس»
    • قطعه‌ها/ قطعه
  • «مرگ برای ضعیف امر طبیعی است// هر قوی اول ضعیف گشت و سپس مرد»
    • قطعه‌ها/ بقای انسب
  • «ندانم از چه به هرجا که لفظ کار آید// ردیف آن‌را فی‌الفور لفظ ِ بار کنند// برای آن‌که چو کاری به دستشان افتاد// برآن سرند که بار ِ خویش بار کنند»
    • قطعه‌ها/ کار و بار
  • «نمی‌دانی نظربازی گناه است// ز ما تا قبر چارانگشت راه است؟»
    • مثنوی‌ها/ عارف‌نامه
  • «وقت را مردم با عقل غنیمت شمرند// اگرت عقل بود وقت غنیمت بشمر// تکیه بر حسن مکن در طلب علم برآی// این درختیست که هر فصل دهد بر تو ثمر»
    • قصیده‌ها/ اندرز و نصیحت
  • «همانا گرگ پالان‌دیده باشی// تو خیلی پاردم‌ساییده باشی!»
    • مثنوی‌ها/ عارف‌نامه

بدون منبع

  • «آن‌که بود شرم و حیا رهبرش// خلق ربایند کلاه از سرش»
  • «آه از آن روز که بی‌کسب هنر شام شود// وای از آن شام که بی‌مطرب و ساغر گذرد»
  • «به جای بد کشانیدی سخن را// بسی بی‌ربط خواندی این دهن را»

پیوند به بیرون

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ