مثل آب برای شکلات: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز added Category:رمانهای رئالیسم جادویی using HotCat |
+ |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== گفتاوردها == |
== گفتاوردها == |
||
* «با آن نگاه کاونده که جامه را میدرید، دیگر هیچ چیز نمیتوانست بر احوال سابق بماند. تیتا با تمام جسم خود دریافت که چگونه [[آتش]] عناصر را دگرگون میکند، چگونه یک چانه آرد ذرت به یک گرده نان تبدیل میشود و چگونه جانی که از آتش [[عشق]] گرما نیافته، از زندگی خالیست.» |
|||
** ''مثل آب برای شکلات'' صفحه ۶۷ |
|||
* «گلبرگها ی گل سرخ را به دقت جدا کنید، ... چطور ممکن بود تیتا این نکته را به خاطر داشته باشد. آن هم درست وقتی که داشت با تن لرزان یک دسته [[گل]] سرخ هدیه میگرفت. آن هم از دست هیچکس نه و از دست پدرو. از عروسی خواهرش به این طرف این اولین بار بود که [[احساس|احساسی]] عمیق وجودش را به رعشه میانداخت، چون از آن وقت تا به حال این اولین بار بود که پدرو با مشقت فراوان برای پنهان کردن از چشمان فضول اطرافیان [[عشق|عشقش]] را به او یادآوری میکرد.» |
* «گلبرگها ی گل سرخ را به دقت جدا کنید، ... چطور ممکن بود تیتا این نکته را به خاطر داشته باشد. آن هم درست وقتی که داشت با تن لرزان یک دسته [[گل]] سرخ هدیه میگرفت. آن هم از دست هیچکس نه و از دست پدرو. از عروسی خواهرش به این طرف این اولین بار بود که [[احساس|احساسی]] عمیق وجودش را به رعشه میانداخت، چون از آن وقت تا به حال این اولین بار بود که پدرو با مشقت فراوان برای پنهان کردن از چشمان فضول اطرافیان [[عشق|عشقش]] را به او یادآوری میکرد.» |
||
** ''مثل آب برای شکلات'' |
** ''مثل آب برای شکلات'' |
نسخهٔ ۸ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۱:۱۱
مثل آب برای شکلات نوشتهٔ لورا اسکوئیول که داستان زندگی زنان نسلهای گذشتهٔ مکزیک است.
گفتاوردها
- «با آن نگاه کاونده که جامه را میدرید، دیگر هیچ چیز نمیتوانست بر احوال سابق بماند. تیتا با تمام جسم خود دریافت که چگونه آتش عناصر را دگرگون میکند، چگونه یک چانه آرد ذرت به یک گرده نان تبدیل میشود و چگونه جانی که از آتش عشق گرما نیافته، از زندگی خالیست.»
- مثل آب برای شکلات صفحه ۶۷
- «گلبرگها ی گل سرخ را به دقت جدا کنید، ... چطور ممکن بود تیتا این نکته را به خاطر داشته باشد. آن هم درست وقتی که داشت با تن لرزان یک دسته گل سرخ هدیه میگرفت. آن هم از دست هیچکس نه و از دست پدرو. از عروسی خواهرش به این طرف این اولین بار بود که احساسی عمیق وجودش را به رعشه میانداخت، چون از آن وقت تا به حال این اولین بار بود که پدرو با مشقت فراوان برای پنهان کردن از چشمان فضول اطرافیان عشقش را به او یادآوری میکرد.»
- مثل آب برای شکلات
منابع
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |