محمدرضا شفیعی کدکنی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز ربات:برداشتن الگوی میانبر |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
{{ناتمام}} |
{{ناتمام}} |
||
{{میانبر}} |
|||
[[رده:شاعران|شفیعی کدکنی، محمدرضا]] |
[[رده:شاعران|شفیعی کدکنی، محمدرضا]] |
نسخهٔ ۱۱ اکتبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۶:۱۶
محمدرضا شفیعی کدکنی نویسنده و شاعر ایرانی.
- چامه زیر از چامههای محمدرضا شفیعی کدکنی به ترتیبی که حبیب میخواند:
- نفسم گرفت از این شهر
نفسم گرفت از این شهردر این حصار بشکن | در این حصار جادویی روزگار بشکن | |
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون | به جنون صلابت صخره کوهسار بشکن | |
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه | لب زخم دیده بگشا، صف انتظار بشکن | |
زبرون کسی نیاید،جویباری تو این جا | تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن | |
شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه | تو به آذرخشی این سایه دیوسار بشکن | |
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی | تو خود آفتاب خود باش ، طلسم کار بشکن | |
به سرای تا که هستی که سرودنست بودن | به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن |
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |