هوشمند دهقان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ابرابزار
حسابان (بحث | مشارکت‌ها)
نمونه ترجمه
خط ۴: خط ۴:
* «ترجمه یک پروسه است؛ یعنی یک دوره زمانی طولانی است که به سوابق مترجم و حتی مطالعاتش در کودکی و علایق و ذائقه‌اش برمی‌گردد. همه این‌ها برآیندش به این سمت است که مترجم می‌رود و یک حیطه و حوزه‌ای را (تاریخ، فلسفه، روان‌شناسی و …) بر حسب عقبه مطالعاتی، فرهنگی و خرده‌فرهنگی خودش انتخاب می‌کند. این پروسه از انتخاب حیطه ترجمه تا تحویل کتاب به ناشر، طول می‌کشد. گمان می‌کنم مهم‌ترین و حساس‌ترین مرحله، انتخاب عنوان است. آن لحظه که مترجم عنوانی را انتخاب می‌کند، می‌تواند با انتخاب خود تأثیر و نقشی روی جامعه‌اش بگذارد و چه‌بسا برخی سرنوشت‌ها را در حد آن انتخاب تغییر دهد.»
* «ترجمه یک پروسه است؛ یعنی یک دوره زمانی طولانی است که به سوابق مترجم و حتی مطالعاتش در کودکی و علایق و ذائقه‌اش برمی‌گردد. همه این‌ها برآیندش به این سمت است که مترجم می‌رود و یک حیطه و حوزه‌ای را (تاریخ، فلسفه، روان‌شناسی و …) بر حسب عقبه مطالعاتی، فرهنگی و خرده‌فرهنگی خودش انتخاب می‌کند. این پروسه از انتخاب حیطه ترجمه تا تحویل کتاب به ناشر، طول می‌کشد. گمان می‌کنم مهم‌ترین و حساس‌ترین مرحله، انتخاب عنوان است. آن لحظه که مترجم عنوانی را انتخاب می‌کند، می‌تواند با انتخاب خود تأثیر و نقشی روی جامعه‌اش بگذارد و چه‌بسا برخی سرنوشت‌ها را در حد آن انتخاب تغییر دهد.»
* «عمیقاً اعتقاد دارم اگر ذره‌ای استعداد در پشت هفت دریا در پس سنگی پنهان باشد، اراده‌ای می‌آید و این استعداد را از پشت سنگ‌ها جدا کرده و به عرصه شهود می‌آورد. اگر مترجمان جوان بااراده، استقامت، دقت و رعایت اصول اخلاقی فعالیت کنند، نهایتاً تلاششان در عالم نشر خواهد درخشید»<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://www.ibna.ir/fa/doc/longint/277801 | عنوان = انگیزه‌ها از نداشته‌ها می‌آید نه داشته‌ها | نویسنده = | تاریخ بازدید = | تاریخ = | ناشر = خبرگزاری ایبنا | صفحه = | زبان =}}</ref>
* «عمیقاً اعتقاد دارم اگر ذره‌ای استعداد در پشت هفت دریا در پس سنگی پنهان باشد، اراده‌ای می‌آید و این استعداد را از پشت سنگ‌ها جدا کرده و به عرصه شهود می‌آورد. اگر مترجمان جوان بااراده، استقامت، دقت و رعایت اصول اخلاقی فعالیت کنند، نهایتاً تلاششان در عالم نشر خواهد درخشید»<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://www.ibna.ir/fa/doc/longint/277801 | عنوان = انگیزه‌ها از نداشته‌ها می‌آید نه داشته‌ها | نویسنده = | تاریخ بازدید = | تاریخ = | ناشر = خبرگزاری ایبنا | صفحه = | زبان =}}</ref>
== نمونۀ ترجمه ==
«روی واگن قرمزی ایستاده‌ام که کنار انباری قرار دارد. باد شدّت می‌گیرد، موهایم بر سر و صورتم تازیانه می‌زند و سوز و سرما از درون یقۀ باز پیرهنم به پایین می‌خزد. در این نزدیکی‌های کوهستان، تندباد چنان می‌وزد که گویی خود قلّه دارد نفس می‌کشد؛ ولی آن پایین‌ها، درّه آرام و ساکن است. در میان کوه و درّه، مزرعة ما به رقص و طرب مشغول است: درختان تنومند کاج به آرامی به اهتزاز در می‌آیند، حال آنکه بوته‌های بِرنجاسْف و کنگرهای وحشی با هر بادی تکان می‌خورند و سر تعظیم فرود می‌آورند. پشت سر من تپه‌ای با شیبی ملایم رو به بالا می‌رود و خودش را به کوهپایه کوک می‌زند، طوری که اگر به بالا نگاه کنم می‌توانم هیبت سیه‌فام شاهدخت سرخپوست را ببینم. این تپه با گندم‌زاری خودرو فرش شده‌است. بر خلاف کاج‌ها و بوته‌های برنجاسف که تک‌نوازی می‌کنند گندم‌زار به گروهی از رقصندگان باله می‌ماند: تندبادْ به سر طلایی گندم‌ها تلنگر می‌زند و ساقه‌های گندم چونان هزاران هزار بالرین، به ردیف سر فرود می‌آورند. این حالتْ لحظه‌ای بیش دوام نمی‌آورد؛ به کوتاهیِ به تماشا نشستن باد.»(از سرآغاز کتاب [[تحصیلکرده|دختر تحصیلکرده]])


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۱۲

هوشمند دهقان مترجم ایرانی.

گفتاوردها

  • «ترجمه یک پروسه است؛ یعنی یک دوره زمانی طولانی است که به سوابق مترجم و حتی مطالعاتش در کودکی و علایق و ذائقه‌اش برمی‌گردد. همه این‌ها برآیندش به این سمت است که مترجم می‌رود و یک حیطه و حوزه‌ای را (تاریخ، فلسفه، روان‌شناسی و …) بر حسب عقبه مطالعاتی، فرهنگی و خرده‌فرهنگی خودش انتخاب می‌کند. این پروسه از انتخاب حیطه ترجمه تا تحویل کتاب به ناشر، طول می‌کشد. گمان می‌کنم مهم‌ترین و حساس‌ترین مرحله، انتخاب عنوان است. آن لحظه که مترجم عنوانی را انتخاب می‌کند، می‌تواند با انتخاب خود تأثیر و نقشی روی جامعه‌اش بگذارد و چه‌بسا برخی سرنوشت‌ها را در حد آن انتخاب تغییر دهد.»
  • «عمیقاً اعتقاد دارم اگر ذره‌ای استعداد در پشت هفت دریا در پس سنگی پنهان باشد، اراده‌ای می‌آید و این استعداد را از پشت سنگ‌ها جدا کرده و به عرصه شهود می‌آورد. اگر مترجمان جوان بااراده، استقامت، دقت و رعایت اصول اخلاقی فعالیت کنند، نهایتاً تلاششان در عالم نشر خواهد درخشید»[۱]

نمونۀ ترجمه

«روی واگن قرمزی ایستاده‌ام که کنار انباری قرار دارد. باد شدّت می‌گیرد، موهایم بر سر و صورتم تازیانه می‌زند و سوز و سرما از درون یقۀ باز پیرهنم به پایین می‌خزد. در این نزدیکی‌های کوهستان، تندباد چنان می‌وزد که گویی خود قلّه دارد نفس می‌کشد؛ ولی آن پایین‌ها، درّه آرام و ساکن است. در میان کوه و درّه، مزرعة ما به رقص و طرب مشغول است: درختان تنومند کاج به آرامی به اهتزاز در می‌آیند، حال آنکه بوته‌های بِرنجاسْف و کنگرهای وحشی با هر بادی تکان می‌خورند و سر تعظیم فرود می‌آورند. پشت سر من تپه‌ای با شیبی ملایم رو به بالا می‌رود و خودش را به کوهپایه کوک می‌زند، طوری که اگر به بالا نگاه کنم می‌توانم هیبت سیه‌فام شاهدخت سرخپوست را ببینم. این تپه با گندم‌زاری خودرو فرش شده‌است. بر خلاف کاج‌ها و بوته‌های برنجاسف که تک‌نوازی می‌کنند گندم‌زار به گروهی از رقصندگان باله می‌ماند: تندبادْ به سر طلایی گندم‌ها تلنگر می‌زند و ساقه‌های گندم چونان هزاران هزار بالرین، به ردیف سر فرود می‌آورند. این حالتْ لحظه‌ای بیش دوام نمی‌آورد؛ به کوتاهیِ به تماشا نشستن باد.»(از سرآغاز کتاب دختر تحصیلکرده)

منابع

پیوند به بیرون

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ