ژیل دلوز: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Dexbot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ابرابزار
خط ۲: خط ۲:


== گفتاوردها ==
== گفتاوردها ==
* «[[تاریخ]] امری تجربی نیست، تاریخ مجموعه‌ای از پیش‌شرط‌ها یِ کم و بیش منفی است که تجربه آن را با چیزی فراسو یِ [[تاریخ]] ممکن می‌سازد. تجربه بدونِ [[تاریخ]] نامعین خواهد بود، هیچ‌گونه شرطِ نخست‌ینی ندارد؛ اما تجربه [[تاریخ|تاریخی]] نیست.»
* «[[تاریخ]] امری تجربی نیست، تاریخ مجموعه‌ای از پیش‌شرط‌هایِ کم و بیش منفی است که تجربه آن را با چیزی فراسو یِ [[تاریخ]] ممکن می‌سازد. تجربه بدونِ [[تاریخ]] نامعین خواهد بود، هیچ‌گونه شرطِ نخست‌ینی ندارد؛ اما تجربه [[تاریخ|تاریخی]] نیست.»
** <small>''کنترل و کنترل‌شدن، گفت‌وگو یِ آنتونیو نگری با [[ژیل دلوز]]</small>''
** <small>''کنترل و کنترل‌شدن، گفت‌وگو یِ آنتونیو نگری با [[ژیل دلوز]]</small>''
* «تفاوت میانِ اقلیت و اکثریت در اندازه یِ آنان نیست. اقلیت ممکن است از اکثریت بزرگ‌تر باشد. آنچه اکثریت را تعریف می‌کند، مدلی است که شما برایِ مطابقت‌دادن اختیار می‌کنید؛ برایِ مثال حدِ متوسطِ شهرنشینان مرد بزرگ‌سال… از طرفِ دیگر، اکثریت مدلی ندارد؛ اکثریت یک شدن است؛ یک فرایند است. می‌توان گفت که اکثریت هیچ‌کس نیست. همه استعداد در اقلیت را دارند و این می‌تواند آن‌ها را به مسیرها یِ ناشناخته‌ای هدایت کند. وقتی یک اقلیت الگوهایی برایِ خودش می‌سازد، بدان سبب است که می‌خواهد به اکثریت تبدیل شود و احتمالاً باید تداومِ بقا یابد و پیش‌رفت کند مثلن دوست‌داشته به رسمیت شناخته‌شود و حقوق خود را به وجود آورد. اما قدرتش از آنچه می‌خواهد بیافریند حاصل می‌شود که تا اندازه‌ای مبتنی بر آن مدل است، اما به آن وابسته نیست. مردم همیشه یک اقلیت آفریننده‌اند و یگانه باقی می‌مانند. حتی وقتی به اکثریت تبدیل شوند می‌توانند هر دو ویژگی را داشته‌باشند. این بزرگ‌ترینِ هنرمندان (نه هنرمندان عوام‌پسند) هستند که مردم را به وجود می‌آفرینند و آن‌ها را فاقدِ [[مردم]] می‌یابند.»
* «تفاوت میانِ اقلیت و اکثریت در اندازه یِ آنان نیست. اقلیت ممکن است از اکثریت بزرگ‌تر باشد. آنچه اکثریت را تعریف می‌کند، مدلی است که شما برایِ مطابقت‌دادن اختیار می‌کنید؛ برایِ مثال حدِ متوسطِ شهرنشینان مرد بزرگ‌سال… از طرفِ دیگر، اکثریت مدلی ندارد؛ اکثریت یک شدن است؛ یک فرایند است. می‌توان گفت که اکثریت هیچ‌کس نیست. همه استعداد در اقلیت را دارند و این می‌تواند آن‌ها را به مسیرها یِ ناشناخته‌ای هدایت کند. وقتی یک اقلیت الگوهایی برایِ خودش می‌سازد، بدان سبب است که می‌خواهد به اکثریت تبدیل شود و احتمالاً باید تداومِ بقا یابد و پیش‌رفت کند مثلن دوست‌داشته به رسمیت شناخته‌شود و حقوق خود را به وجود آورد. اما قدرتش از آنچه می‌خواهد بیافریند حاصل می‌شود که تا اندازه‌ای مبتنی بر آن مدل است، اما به آن وابسته نیست. مردم همیشه یک اقلیت آفریننده‌اند و یگانه باقی می‌مانند. حتی وقتی به اکثریت تبدیل شوند می‌توانند هر دو ویژگی را داشته‌باشند. این بزرگ‌ترینِ هنرمندان (نه هنرمندان عوام‌پسند) هستند که مردم را به وجود می‌آفرینند و آن‌ها را فاقدِ [[مردم]] می‌یابند.»
خط ۱۶: خط ۱۶:


{{ترتیب‌پیش‌فرض:دلوز، ژیل}}
{{ترتیب‌پیش‌فرض:دلوز، ژیل}}

[[رده:اهالی فرانسه]]
[[رده:اهالی فرانسه]]
[[رده:فیلسوفان فرانسوی]]
[[رده:فیلسوفان فرانسوی]]

نسخهٔ ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۴

ژیل دلوز (۱۸ ژانویه ۱۹۲۵؛ پاریس - ۴ نوامبر ۱۹۹۵؛ پاریس) فیلسوف فرانسوی.

گفتاوردها

  • «تاریخ امری تجربی نیست، تاریخ مجموعه‌ای از پیش‌شرط‌هایِ کم و بیش منفی است که تجربه آن را با چیزی فراسو یِ تاریخ ممکن می‌سازد. تجربه بدونِ تاریخ نامعین خواهد بود، هیچ‌گونه شرطِ نخست‌ینی ندارد؛ اما تجربه تاریخی نیست.»
    • کنترل و کنترل‌شدن، گفت‌وگو یِ آنتونیو نگری با ژیل دلوز
  • «تفاوت میانِ اقلیت و اکثریت در اندازه یِ آنان نیست. اقلیت ممکن است از اکثریت بزرگ‌تر باشد. آنچه اکثریت را تعریف می‌کند، مدلی است که شما برایِ مطابقت‌دادن اختیار می‌کنید؛ برایِ مثال حدِ متوسطِ شهرنشینان مرد بزرگ‌سال… از طرفِ دیگر، اکثریت مدلی ندارد؛ اکثریت یک شدن است؛ یک فرایند است. می‌توان گفت که اکثریت هیچ‌کس نیست. همه استعداد در اقلیت را دارند و این می‌تواند آن‌ها را به مسیرها یِ ناشناخته‌ای هدایت کند. وقتی یک اقلیت الگوهایی برایِ خودش می‌سازد، بدان سبب است که می‌خواهد به اکثریت تبدیل شود و احتمالاً باید تداومِ بقا یابد و پیش‌رفت کند مثلن دوست‌داشته به رسمیت شناخته‌شود و حقوق خود را به وجود آورد. اما قدرتش از آنچه می‌خواهد بیافریند حاصل می‌شود که تا اندازه‌ای مبتنی بر آن مدل است، اما به آن وابسته نیست. مردم همیشه یک اقلیت آفریننده‌اند و یگانه باقی می‌مانند. حتی وقتی به اکثریت تبدیل شوند می‌توانند هر دو ویژگی را داشته‌باشند. این بزرگ‌ترینِ هنرمندان (نه هنرمندان عوام‌پسند) هستند که مردم را به وجود می‌آفرینند و آن‌ها را فاقدِ مردم می‌یابند.»
    • کنترل و کنترل‌شدن، گفت‌وگو یِ آنتونیو نگری با ژیل دلوز

منسوب

  • «در جوامعِ انضباطی، فرد همیشه از اول آغاز می‌کرداز مدرسه به سربازخانه، از سربازخانه به کارخانه، در حالی که در جوامعِ کنترلی تمام‌شدن و خاتمه هرگز وجود ندارد؛ شرکت، نظامِ تعلیم و تربیت و خدماتِ نظامی به وضعیت‌ها یِ ناپایدار تبدیل شده‌اند و مثلِ نظامِ همه‌گانی یِ صورت‌زدایی در تعدیلِ واحدی هم‌زیستی می‌کنند.»
  • «ابتدا زندگی کردن را بیاموز سپس فلسفه بباف

پیوند به بیرون

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
ژیل دلوز
دارد.