محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۱۳۲:
خط ۱۳۲:
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:موضوعها|سکوت]]
[[رده:دستهبندی موضوعات اصلی ]]
نسخهٔ ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۵۰
سکوت نبود صدای شنیدنی.
«اگر کسی در گفتار بر تو چیره شود، هیچکس در سکوت بر تو چیره نمیتواند بشود.»
«چیزی که در سخن نمیگنجد فقط با سکوت قابل فهم است.»
«برای سخن سنج بودن باید سکوت کرد.»
«از سکوت اگر به خشم آمدی سکوت کن.»
«بهترین اشخاص کسانی هستند که اگر از آنها تعریف کردید خجل شوند و اگر بد گفتید سکوت کنند.»
«حقیقت واقعی در سکوت نهفتهاست.»
«در پایان ما سخنان دشمنان را بیاد نخواهیم داشت اما سکوت دوستان را فراموش نخواهیم کرد.»
«سعی کن درست صحبت کنی و گرنه عاقلانه این است که سکوت کنی.»
«عشاق دلباخته معمولأ در سکوت بهسر میبرند.»
«هروقت در مورد احساست شک داری خاموش باش.»
«سکوت دری از درهای دانایی است. سکوت محبّت آورد و بر هر خیری رهنماست.»
«عموماً اشخاصی که زیاد میدانند کم حرف میزنند و کسانیکه کم میدانند پرحرف هستند.»
«نیکو سخنی باید تا از خاموشی به باشد.»
«سخن گفتن یک نوع احتیاج است ولی گوش دادن هنر است.»
«آنچه هستید شما را بهتر معرفی میکند تا آنچه میگویید.»
«کلمات بال و پر دارند، همین که قفسشان یعنی دهان باز میشود، از آن بیرون میپرند و از دسترس ما خارج میشوند و در کوچکترین شکافها راه مییابند و بعضی اوقات در ضخیمترین دیوارها نفوذ میکنند.»
«تنها خاموشی است که میتواند ما را به معرفت برساند.»
«انسان هرچه کمتر سخن براند بهتر به سر و سامان میرسد.»
«روشنتر از خاموشی چراغی ندیدم و سخنی به از بیسخنی نشنیدم تا ساکن سرای سکوت شدم.»
«برای سخنسنج بودن باید کم حرف بود.»
«زبان گویا هلاک دلهای خاموش است.»
«آدم یابنده لب نمیگشاید و آدم گوینده یابنده نیست.»
«سکوت بهترین زینت زن است.»
آنقدر فیضی که من از بیزبانی دیدهام/ ترسم آخر شکر خاموشی کند گویا مرا.
سکوت در اشعار
به ادب و تربیت نفس خود پرداختم و برایآن
ادبی بهتر از تقوای الهی در تمام حالاتش نیافتم
و اگر از پس این امر برنیامد
برای آن چیزی بهتر از دم فروبستن از دروغ نیافتم
و از غیبت مردمان، همانا غیبت آنان را
خداوند با عظمت در کتابها حرام کردهاست
ای نفس، اگر سخن تو
نقرهاست، سکوت طلاست
آدمی مخفی است در زیر زبان
این زبان پردهاست بر درگاه جان
چونک بادی پرده را درهم کشید
سرّ صحن خانه شد بر ما پدید
کاندر آن خانه گهر یا گندم است
گنج زر یا جمله مار و کژدم است
یا در او گنج است و ماری بر کران
زانک نبود گنج زر بی پاسبان
بی تأمّل او سخن گفتی چنان
کز پس پانصد تأمّل دیگران
مثنوی معنوی، دفتر دوم، صفحه ۲۴۱
«پس خموشی به دهد آن را ثبوت// پس جواب احمقان آمد سکوت»
«سکوت معنویان را بیا و کار بساز//لباس مدعیان را بسوز و دور انداز»
«سکوت معنویان چیست عجز و خاموشی//لباس مدعیان چیست گفتگوی دراز»
«کم آواز هر گز نبینی خجل//جوی مشک بهتر ز یک توده گل»
«گر سخن همه سیم است چون زر است خاموشی//سعی کن گرت هوش است زر به سیم نفروشی»
گوش اگر داری درین بستان سرا هر غنچهای
میکند با صد زبان تلقین خاموشی ترا
خموش هرکه شد از قال و قیل وارسته است
نمیزنند دری را که از برون بستهاست
چو چشمه تا به کی در جوش باشی
که دریا گردی ار خاموش باشی
از آن سوسن به آزادی رسیدهاست
که او با ده زبان گنگی گزیدهاست
خاموشی بحر است و گفتن همچوجو
بحر میجوید ترا جو را مجو
تا چند سخن تراشی و رند زنی
تا کی به هدف تیر پراکنده زنی
گر یک سبق از علم خموشی خوانی
بسیار بر این گفت و شنو خنده زنی
حدیث
سکوت مؤمن تفکر و سکوت منافق غفلت است.
کمال ادب و مروت در هفت چیز است: عقل، بردباری، صبر، ملایمت، سکوت، خوشاخلاقی و مدارا.
جعفر ین محمد الصادق، بحار الأنوار، ج ۸۴، ص ۳۲۵، ح ۱۴
پروردگارم هفت چیز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشکار، گذشت از کسی که به من ظلم نموده، بخشش به کسی که مرا محروم کرده، رابطه با کسی که با من قطع رابطه کرده، و سکوتم همراه با تفکّر و نگاهم برای عبرت باشد.
حضرت محمد، پیامبر اسلام، کنزالفوائد، ص ۱۸۴
سکوت (به موقع)، لباس وقار بر اندامت میپوشاند و از رنج معذرتخواهی رهایت میکند.
امام رضا (ع) فرمود: از نشانههای فهمیدن دین خویشتنداری و خاموشی است.
علی بن موسی، اصول کافی جلد ۱ صفحه: ۴۵ روایة: ۴
خموشی بوستان تفکر است
منابع
↑ نظمی تبریزی، علی . دویست سخنور؛ تذکرةالشعرای منظوم و منثور . چاپ دوم. تابش، ۱۹۷۶. ۴۵۷.