نورالدین کیانوری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''[[w:نورالدین کیانوری|نورالدین کیانوری]]''' (۱۹۱۵-۱۹۹۹) معمار و رهبر سیاسی [[ایرانی]] است.
'''[[w:نورالدین کیانوری|نورالدین کیانوری]]''' (۱۹۱۵–۱۹۹۹) معمار و رهبر سیاسی [[ایرانی]] است.


== گفتاوردها==
== گفتاوردها ==
== مذهب ==
* اکثریت و بیشتر کسانی که هوادار حزب توده ایران هستند مذهبی اند؛ کارگران و دهقان اند انقلاب اکتبر را اکثریت کسانی که به پیروزی رساندند مذهبیها بودند؛ دهقانهایی بودند که مذهبی بودند؛ کارگرانی بودند که مذهبی بودند رهبری انقلاب اکتبر، رهبری مارکسیسم بود، ولی انقلاب اکتبر را صد میلیون نفر به پیروزی رساندند؛ انقلاب اکتبر را ده هزار نفر کمونیست به پیروزی نرساندند. جنگ داخلی شده است که چند سال طول کشیده است. چه کسی این جنگ را راه انداخته؟ چه کسانی علیه ارتجاع جهانی و ارتجاع داخلی و سرمایه داری و تزاریسم و غیره جنگیدند؟ تمام آنها تود ه‌های وسیع مسلمانان بودند. توده‌های وسیع معتقدین به مذهب بودند.<ref>در مناظره با بهشتی، خرداد ۱۳۶۰ , بخش دوم</ref>
* پیشنهاد ما اینست که طرف جمهوری اسلامی نماسندگانی انتخاب شوند برای دیدار از بخصوص کشور اتحاد جماهیر شوروی که یک جمعیت و یک منطقه وسیع مسلمان نشین دران وجود دارد، تا امکان مراوده فکری بین رهبران جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان آنجا، و تمام جامعه شوروی به طور وسیعتری پیدا و بر قرار بشود. این پیشنهاد ماست.<ref>همان.</ref>
* پیشنهاد دومم اینست که از طرف جمهوری اسلامی، هیاتهای برای تحقیق و شناخت کشورهای سوسیالیستی مشرق اروپا، ویتنام، کوبا و اعزام شوند و نحوه برخورد آنها با همین مسائلی که دانستنش مورد علاقه آقای دکتر بهشتی است بررسی وشد و معلوم شود که آنها نسبت به مسئله مذهب چگونه برخورد می‌کنند؛ نسبت به اعتقادات مذهبی و نسبت به تبلیغات مذهبی از طرف مردم چگونه برخورد می‌کنند به این ترتیب من خیال می آنم که عمل در اینجا راه روشنگری است، یعنی مراورده وسیع بین جامعه اسلامی ایران و کشورهای سوسیالیستی، و بویژه کشورهای شوروی که دارای یک ناحیه بزرگ و یک جمعیت بزرگ مسلمان نشین است این کار خیلی کمک خواهد کرد به روشن آردن مسائل.<ref>همان.</ref>


== مناظره با محمد حسینی بهشتی ==
==مذهب==
* شکوفایی جمهوری اسلامی نوبنیاد ایران، تنها در صورت شرکت آزاد و فعال همه نیروهای خلق، یعنی توده‌های ده‌ها میلیونی کارگردان و دهقانان و پیشهوران و روشنفکران زحمتکش، در تعیین سرنوشت کشور امکا پذیر است هر گونه کوشش برای تحمیل نظریات قشری و تن گنظرانه، حرکت جامعه را به سوی شکوفایی تا حد فلج کردن آن کند خواهد کرد.
* اکثريت و بيشتر کساني که هوادار حزب توده ايران هستند مذهبی اند؛ کارگران و دهقان اند انقلاب اکتبر را اکثريت کساني که به پيروزي رساندند مذهبيها بودند؛ دهقانهايی بودند که مذهبی بودند؛ کارگرانی بودند که مذهبي بودند رهبری انقلاب اکتبر، رهبری مارکسيسم بود، ولي انقلاب اکتبر را صد ميليون نفر به پيروزي رساندند؛ انقلاب اکتبر را ده هزار نفر کمونيست به پيروزي نرساندند. جنگ داخلي شده است که چند سال طول کشيده است. چه کسی اين جنگ را راه انداخته؟ چه کساني عليه ارتجاع جهاني و ارتجاع داخلي و سرمايه داري و تزاريسم و غيره جنگيدند؟ تمام آنها تود ههای وسيع مسلمانان بودند. توده هاي وسيع معتقدين به مذهب بودند.<ref>در مناظره با بهشتی، خرداد ۱۳۶۰ , بخش دوم</ref>


۱- تأمین حقوق و آزادیهای مردمی وقتی میسر است که همه سازمانهای اجتماعی و سیاسی و صنفی مردمی و مترقی، بدون هیچگونه محدودیت و تبعیض، امکان فعالیت آزاد و برابر برای نشر و تبلیغ نظریات خود داشته باشند، و به هیچ گونه انحصارطلبی و اعمال فشار و تحمیل نظریات و تبعیض از سوی هیچ مقامی و فردی راه داده نشود، و هرگونه تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی افراد و سازمانها، از سوی هر مقام، مورد پیگیرد قانونی قرار گیرد.
* پيشنهاد ما اينست که طرف جمهوري اسلامي نماسندگاني انتخاب شوند برای ديدار از بخصوص کشور اتحاد جماهير شوروی که يك جمعيت و يك منطقه وسيع مسلمان نشين دران وجود دارد، تا امكان مراوده فكري بين رهبران جمهوری اسلامي ايران و مسلمانان آنجا ، و تمام جامعه شوروی به طور وسيعتری پيدا و بر قرار بشود. اين پيشنهاد ماست.<ref>همان.</ref>


۲- قانون اساسی جمهوری، که یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب شکوهمند میهن ما است و از همین رو مورد تأیید حزب تودة ایران قرار گرفته، چهارچوب مناسبی را برای تأمین و تضمین این آزادیها به وجود آورده است ولی این قانون خالی از برخی نارساییها و کمبودها نیست برای از بین بردن این کمبودها باید این قانون در جهت تأمین حقوق سیاسی و اجتماعی و اقتصادی تود ه‌های محروم، در جهت غیرممکن ساختن هرگونه دستبرد به این حقوق، تکمیل گردد.<ref>در مناظره با بهشتی، خرداد ۱۳۶۰ , بخش دوم</ref>
* پيشنهاد دومم اينست که از طرف جمهوری اسلامی، هياتهاي براي تحقيق و شناخت کشورهاي سوسياليستی مشرق اروپا، ويتنام، کوبا و اعزام شوند و نحوه برخورد آنها با همين مسائلی که دانستنش مورد علاقه آقای دکتر بهشتی است بررسي وشد و معلوم شود که آنها نسبت به مساله مذهب چگونه برخورد مي کنند؛ نسبت به اعتقادات مذهبی و نسبت به تبليغات مذهبی از طرف مردم چگونه برخورد ميکنند ... به اين ترتيب من خيال مي آنم که عمل در اينجا راه روشنگری است، يعني مراورده وسيع بين جامعه اسلامی ايران و کشورهاي سوسياليستی، و بويژه کشورهای شوروی که دارای يك ناحيه بزرگ و يك جمعيت بزرگ مسلمان نشين است اين کار خيلی کمك خواهد کرد به روشن آردن مسائل.<ref>همان.</ref>
* در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی و تکمیل آن، باید آزادی عقیده، آزادی دین، بیان، قلم و مطبوعات، اجتماعات، احزاب، اتحادیه‌های صنفی، سکونت، مسافرت، انتخاب شغل، حق اعتصاب برای زحمتکشان، و آزادی دفاع در محاکم و مصونیتهای فردی، به طور خدشه ناپذیر تأمین گردد و هرگونه دستبرد به این آزادیها مورد پیگرد قانونی قرارگیرد مواد قانون اساسی در مورد تشکیل شوراها به عنوان ارگانهای اعمال حاکمیت محلی، از روستا تا استان، باید بدون خدشه به مورد اجرا درآید زنان میهن ما که سهم عظیمی در پیروزی انقلاب داشت هاند و هم اکنون برابر با مردان در پاسداری از انقلاب حماسه می‌آفرینند، با کمال تاسف علاوه بر محرومیتهایی که بر همه محرومان جامعه تحمیل شده، فشار طاقت فرسای یک رشته محرومیتهای اجتماعی اضافی را به عنوان زن به دوش می‌کشند با آنکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی مقام زن مورد ستایش قرار گرفته است، ولی در عمل، این محرومیتها نه تنها از بین نرفته، بلکه بر اثر عمل قشریون و واپسگرایان برآن افزوده شده است واقعیت این است که زنان کشورما، هنوز هم نیمة محرومتر جامعه ما را تشکیل می‌دهند {رمز} شکوفایی میهن ما، در تأمین برابری کامل زنان با مردان در همة میدانهای زندگی اجتماعی است.<ref>همان. ۱۳۶۰</ref>
* چیز دیگری که در بحث گفته شد و ما با آن اختلاف نظر نداریم، و من خیال می‌کنم که در توضیح باید به آن توجه کرد، این است که آقای دکتر بهشتی گفتند اسلام به انسان می‌گوید تو از همة قیود و جبر اجتماعی آزادی. بلکه می تواد آزاد باشد حق آزادی از این قیود را دارد انسانی آه در جنوب شهر تهران در زاغه زندگی می آند، تابع یک جبر جامعة ماست شرایط جامعة ما او را مجبور آرده آه در زاغه زندگی بکند، در عین حال که هزاران اتاق مجلل قشنگ، تمیز، با آب گرم و آب سرد، در شمال تهران خالی است آنچه ما می‌گوییم این است آه انسان در شرایط جبر قرار گرفته است جامعه او را مجبور می آند به آن چیزی که نمی‌خواهد تن دهد او دلش می‌خواهد حق داشته باشد برود آنجا در آن اتاق تمیز و گرم زندگی بکند، ولی جبر جامعة کنونی ما، حتی در جمهوری اسلامی، نمی‌گذارد او برود در آنجا زندگی بکند او حق آزادی دارد کاملاً اسلام این حق را به او می‌دهد وای همین جمهوری اسلامی، این حق را برای او تأمین نکرده که او برود و بتواند در آنجا زندگی کند و از آن زاغه، از داخل آن کثافت و آشغال، درآید به این ترتیب، در اینجا هم موافقم آه انسان حق آزادی از تمام قیود را دارد او برای این حق باید مبارزه بکند تا مبارزه نکند نمی‌تواند این قیود را از بین ببرد و آن جبر جامعه را از بین ببرد ولی انسان تابع این جبر است از پنج نفری آه اینجا نشست‌هایم، فکر م یکنم سه نفر ما در زندان بوده‌ایم این جبر اجتماعی، ما را گرفته و به زندان انداخته است این جبر است جبر جامعه ما را مجبور آرده بود در زندان باشیم ما حق آزادی داشتیم، مایل به آزادی بودیم؛ و برای آزادی مبارزه می آردیم ولی تا این مبارزه برای آزادی، اکثریت جامعه را نگیرد، اقلیت تابع این جبر است و این جبر به او تحمیل می‌شود این جبر سیاسی است این جبر اقتصادی است، اآثریته نمونه اش را گفتیم جبر فرهنگی است جبر ملی است تمام این جبرها واقعیت جامعة ماست.<ref>همان.</ref>


== کیانوری خبر کودتای نوژه ==
==مناظره با محمد حسينی بهشتی==
* در چند مورد که خبر حساس و مهم بود، آقای کیانوری یا آقای محمدعلی عمویی یا آقای ابوعبدالله خبر را می‌آوردند که معمولاً در نامه‌ای با مهر رسمی حزب توده یا امضای دبیر اول آن، آقای کیانوری بود. به خاطر دارم که دو - سه بار آقای کیانوری با نام یک حاجی بازاری، که در سفر حج با من هم کاروان بود، از دفتر وقت گرفته بود. آقای کیانوری با عصا و کلاه‌شاپو و شال در هیئت حاج‌آقا بازاری به دفتر من آمد و منشی و افراد دفتر من او را حاج‌آقا خطاب می‌کردند، اما من دیدم ایشان آقای کیانوری است. (مقاله تریخ ایرانی، خسروشاهی: کیانوری خبر کودتای نوژه را داد)
* شكوفايي جمهوری اسلامی نوبنياد ايران، تنها در صورت شركت آزاد و فعال همه نيروهای خلق، يعني توده هاي دهها ميليونی كارگردان و دهقانان و پيشهوران و روشنفكران زحمتكش، در تعيين سرنوشت كشور امكا پذير است هر گونه كوشش براي تحميل نظريات قشري و تن گنظرانه، حركت جامعه را به سوي شكوفايي تا حد فلج كردن آن كند خواهد كرد.
* مورد بسیار مهم دیگر خبر کودتای نوژه بود. آقای کیانوری به دفتر من آمد و گزارش و تاریخ و محل اجتماع افسران در پارک لاله، بمباران جماران و غیره را به من داد. من باز هم باور نکردم اما کیانوری اصرار داشت که این خبر جدی و حتمی است. کیانوری گفت: «بانویی که قرار است اعلامیهٔ پیروزی کودتا را بخواند، عضو حزب ماست و این اطلاعات کامل و دقیق است.» من بلافاصله به جای دفتر شهید قدوسی به بیت امام رفتم و کپی گزارش را به احمدآقا دادم که نخست ایشان نیز باور نکرد. مرحوم اشراقی که در بیرونی حضور داشت، با لحن تندی به من گفت: «شما هم هر مزخرفی را که این‌ها می‌گویند باور می‌کنید؟» من هم با ناراحتی گفتم: «جناب اشراقی! من اطلاعی را که به دستم رسیده به احمدآقا دادم و در درستی و اشتباه بودن آن نظری ندارم. این‌ها می‌گویند که قطعی است و محل و تاریخ آن را هم نوشته‌اند. ان‌شاءالله که دروغ باشد!» (مقاله تریخ ایرانی، خسروشاهی: کیانوری خبر کودتای نوژه را داد)


== کیانوری خبر حملهٔ عراق ==
1- تامين حقوق و آزاديهاي مردمی وقتي ميسر است كه همه سازمانهای اجتماعی و سياسی و صنفی مردمی و مترقی، بدون هيچگونه محدوديت و تبعيض، امكان فعاليت آزاد و برابر براي نشر و تبليغ نظريات خود داشته باشند، و به هيچ گونه انحصارطلبی و اعمال فشار و تحميل نظريات و تبعيض از سوي هيچ مقامی و فردی راه داده نشود، و هرگونه تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی افراد و سازمانها، از سوي هر مقام، مورد پيگيرد قانونی قرار گيرد.

2- قانون اساسي جمهوری، كه يكي از دستاوردهای بزرگ انقلاب شكوهمند ميهن ما است و از همين رو مورد تائيد حزب تودة ايران قرار گرفته، چهارچوب مناسبي را براي تامين و تضمين اين آزاديها به وجود آورده است ولي اين قانون خالي از برخي نارساييها و كمبودها نيست براي از بين بردن اين كمبودها بايد اين قانون در جهت تامين حقوق سياسی و اجتماعی و اقتصادی تود ههای محروم ، در جهت غير ممكن ساختن هرگونه دستبرد به اين حقوق، تكميل گردد.<ref>در مناظره با بهشتی، خرداد ۱۳۶۰ , بخش دوم</ref>

* در چهارچوب قانون اساسي جمهوری اسلامی و تكميل آن، بايد آزادی عقيده، آزادی دين، بيان ، قلم و مطبوعات، اجتماعات، احزاب، اتحاديه هاي صنفی، سكونت، مسافرت، انتخاب شغل، حق اعتصاب برای زحمتكشان، و آزادي دفاع در محاكم و مصونيتهاي فردی، به طور خدشه ناپذير تامين گردد و هرگونه دستبرد به اين آزاديها مورد پيگرد قانوني قرارگيرد مواد قانون اساسي در مورد تشكيل شوراها به عنوان ارگانهاي اعمال حاكميت محلی، از روستا تا استان، بايد بدون خدشه به مورد اجرا درايد زنان ميهن ما كه سهم عظيمي در پيروزي انقلاب داشت هاند و هم اكنون برابر با مردان در پاسداري از انقلاب حماسه مي آفرينند، با كمال تاسف علاوه بر محروميتهايي كه بر همه محرومان جامعه تحميل شده، فشار طاقت فرساي يك رشته محروميتهاي اجتماعي اضافي را به عنوان زن به دوش مي كشند با آنكه در قانون اساسي جمهوری اسلامی مقام زن مورد ستايش قرار گرفته است، ولي در عمل، اين محروميتها نه تنها از بين نرفته ، بلكه بر اثر عمل قشريون و واپسگرايان برآن افزوده شده است واقعيت اين است كه زنان كشورما، هنوز هم نيمة محرومتر جامعه ما را تشكيل مي دهند {رمز} شكوفايي ميهن ما، در تامين برابري كامل زنان با مردان در همة ميدانهای زندگی اجتماعی است.<ref>همان.۱۳۶۰</ref>

* چيز ديگري كه در بحث گفته شد و ما با آن اختلاف نظر نداريم، و من خيال مي كنم كه در توضيح بايد به آن توجه كرد، اين است كه آقاي دكتر بهشتی گفتند اسلام به انسان ميگويد تو از همة قيود و جبر اجتماعی آزادی. ، بلكه مي تواد آزاد باشد حق آزادی از اين قيود را دارد انسانی آه در جنوب شهر تهران در زاغه زندگي مي آند، تابع يك جبر جامعة ماست شرايط جامعة ما او را مجبور آرده آه در زاغه زندگي بكند، در عين حال كه هزاران اتاق مجلل قشنگ، تميز، با آب گرم و آب سرد، در شمال تهران خالي است آنچه ما ميگوييم اين است آه انسان در شرايط جبر قرار گرفته است جامعه او را مجبور مي آند به آن چيزي كه نمي خواهد تن دهد او دلش مي خواهد حق داشته باشد برود آنجا در آن اتاق تميز و گرم زندگي بكند، ولي جبر جامعة كنونی ما، حتي در جمهوری اسلامی، نمي گذارد او برود در آنجا زندگی بكند او حق آزادی دارد كاملاً اسلام اين حق را به او مي دهد واي همين جمهوری اسلامي، اين حق را براي او تامين نكرده كه او برود و بتواند در آنجا زندگي كند و از آن زاغه ، از داخل آن كثافت و آشغال، درآيد به اين ترتيب، در اينجا هم موافقم آه انسان حق آزادی از تمام قيود را دارد او براي اين حق بايد مبارزه بكند تا مبارزه نكند نمي تواند اين قيود را از بين ببرد و آن جبر جامعه را از بين ببرد ولي انسان تابع اين جبر است از پنج نفري آه اينجا نشست هايم، فكر م يكنم سه نفر ما در زندان بوده ايم اين جبر اجتماعي ، ما را گرفته و به زندان انداخته است اين جبر است جبر جامعه ما را مجبور آرده بود در زندان باشيم ما حق آزادي داشتيم ، مايل به آزادي بوديم؛ و براي آزادي مبارزه مي آرديم ولي تا اين مبارزه براي آزادي، اكثريت جامعه را نگيرد، اقليت تابع اين جبر است و اين جبر به او تحميل مي شود اين جبر سياسي است اين جبر اقتصادي است، اآثريته نمونه اش را گفتيم جبر فرهنگي است جبر ملي است تمام اين جبرها واقعيت جامعة ماست.<ref>همان.</ref>

==کیانوری خبر کودتای نوژه==
* در چند مورد که خبر حساس و مهم بود، آقای کیانوری یا آقای محمدعلی عمویی یا آقای ابوعبدالله خبر را می‌آوردند که معمولا در نامه‌ای با مهر رسمی حزب توده یا امضای دبیر اول آن، آقای کیانوری بود. به خاطر دارم که دو - سه بار آقای کیانوری با نام یک حاجی بازاری، که در سفر حج با من هم کاروان بود، از دفتر وقت گرفته بود. آقای کیانوری با عصا و کلاه‌شاپو و شال در هیات حاج‌آقا بازاری به دفتر من آمد و منشی و افراد دفتر من او را حاج‌آقا خطاب می‌کردند، اما من دیدم ایشان آقای کیانوری است. (مقاله تریخ ایرانی, خسروشاهی: کیانوری خبر کودتای نوژه را داد)

* مورد بسیار مهم دیگر خبر کودتای نوژه بود. آقای کیانوری به دفتر من آمد و گزارش و تاریخ و محل اجتماع افسران در پارک لاله، بمباران جماران و غیره را به من داد. من باز هم باور نکردم اما کیانوری اصرار داشت که این خبر جدی و حتمی است. کیانوری گفت: «بانویی که قرار است اعلامیۀ پیروزی کودتا را بخواند، عضو حزب ماست و این اطلاعات کامل و دقیق است.» من بلافاصله به جای دفتر شهید قدوسی به بیت امام رفتم و کپی گزارش را به احمدآقا دادم که نخست ایشان نیز باور نکرد. مرحوم اشراقی که در بیرونی حضور داشت، با لحن تندی به من گفت: «شما هم هر مزخرفی را که این‌ها می‌گویند باور می‌کنید؟» من هم با ناراحتی گفتم: «جناب اشراقی! من اطلاعی را که به دستم رسیده به احمدآقا دادم و در درستی و اشتباه بودن آن نظری ندارم. این‌ها می‌گویند که قطعی است و محل و تاریخ آن را هم نوشته‌اند. ان‌شاءالله که دروغ باشد!» (مقاله تریخ ایرانی, خسروشاهی: کیانوری خبر کودتای نوژه را داد)

==کیانوری خبر حملۀ عراق==
* آقای کیانوری در این دیدارها دو گزارش بسیار مهم به من داد:
* آقای کیانوری در این دیدارها دو گزارش بسیار مهم به من داد:
مورد اول '''خبر حملۀ قریب‌الوقوع عراق''' به ایران بود. کیانوری می‌گفت دوستان ما در حزب شیوعی (حزب کمونیست عراق)، این اطلاعات را در اختیار حزب ما قرار داده‌اند و او وظیفۀ خود دانسته که فوری بیاید و خبر را توسط من به مقامات اطلاع دهد. من به آقای کیانوری گفتم آقای کیانوری شما باور دارید که عراق بتواند به ایران حمله کند و دوستان شما اشتباه نمی‌کنند؟ آقای کیانوری با قاطعیت گفت این حمله قطعی و حتمی است و دوستان ما موثق هستند. (مقاله تریخ ایرانی, خسروشاهی: کیانوری خبر کودتای نوژه را داد)
مورد اول '''خبر حملهٔ قریب‌الوقوع عراق''' به ایران بود. کیانوری می‌گفت دوستان ما در حزب شیوعی (حزب کمونیست عراق)، این اطلاعات را در اختیار حزب ما قرار داده‌اند و او وظیفهٔ خود دانسته که فوری بیاید و خبر را توسط من به مقامات اطلاع دهد. من به آقای کیانوری گفتم آقای کیانوری شما باور دارید که عراق بتواند به ایران حمله کند و دوستان شما اشتباه نمی‌کنند؟ آقای کیانوری با قاطعیت گفت این حمله قطعی و حتمی است و دوستان ما موثق هستند. (مقاله تریخ ایرانی، خسروشاهی: کیانوری خبر کودتای نوژه را داد)


==کیانوری در مورد نفوذ کشمیری==
== کیانوری در مورد نفوذ کشمیری ==
* آیت‌الله خسروشاهی هم در همان گفت‌وگو می‌گوید که کشمیری دوباره به او مراجعه کرده و دنبال وسایل شنود مختلف و مسایل جمع‌آوری اطلاعات مخفی بوده اما چون او را بی‌ارتباط با این مسایل می‌دانسته چیزی در اختیارش نمی‌گذارد. «خسروشاهی» در ادامه به موضوع جالبی اشاره می‌کند و آن اینکه حزب توده در جریان وابستگی کشمیری به سازمان بوده و بر همین اساس کیانوری به او هشدار می‌دهد که «کشمیری برای سازمان خاصی کار می‌کند و به همین علت نمی‌خواهد اطلاعات دست‌اول به دیگران برسد تا در مواردی که سازمان او صلاح نمی‌داند اقدامی نشود.» (مقاله; پس از سی سال کشمیری در آلمان رویت شد! همه چیز در مورد مسعود کشمیری)
* آیت‌الله خسروشاهی هم در همان گفت‌وگو می‌گوید که کشمیری دوباره به او مراجعه کرده و دنبال وسایل شنود مختلف و مسایل جمع‌آوری اطلاعات مخفی بوده اما چون او را بی‌ارتباط با این مسایل می‌دانسته چیزی در اختیارش نمی‌گذارد. «خسروشاهی» در ادامه به موضوع جالبی اشاره می‌کند و آن اینکه حزب توده در جریان وابستگی کشمیری به سازمان بوده و بر همین اساس کیانوری به او هشدار می‌دهد که «کشمیری برای سازمان خاصی کار می‌کند و به همین علت نمی‌خواهد اطلاعات دست‌اول به دیگران برسد تا در مواردی که سازمان او صلاح نمی‌داند اقدامی نشود.» (مقاله؛ پس از سی سال کشمیری در آلمان رویت شد! همه چیز در مورد مسعود کشمیری)


==دستگیری اعضای فرقان==
== دستگیری اعضای فرقان ==
* نور‌الدين كيانوري دبيركل حزب توده در مورد فرقان گفته بود: «ما اطلاعات موثقي داريم كه نمي‌توانيم منبع آنها را فاش كنيم. اين سازمان (فرقان) پيش از انقلاب براي ترور رهبران سياسي مخالف رژيم شاه به وجود آمده بود اما آن برنامه شكست خورد و ترورهاي كنوني ادامه فعاليت‌هاي ساواك است. خط قرمز ارتباط بين «فرقان» و ساواك پيدا شده است. ما اين خبرها را از يك منبع دقيق به دست آورده‌ايم، اما نمي‌خواهيم آن را معرفي كنيم. » (تهران مصور شماره ۱۶جمعه ۲۱ارديبهشت ۱۳۵۸ ص۹)
* نورالدین کیانوری دبیرکل حزب توده در مورد فرقان گفته بود: «ما اطلاعات موثقی داریم که نمی‌توانیم منبع آنها را فاش کنیم. این سازمان (فرقان) پیش از انقلاب برای ترور رهبران سیاسی مخالف رژیم شاه به وجود آمده بود اما آن برنامه شکست خورد و ترورهای کنونی ادامه فعالیت‌های ساواک است. خط قرمز ارتباط بین «فرقان» و ساواک پیدا شده است. ما این خبرها را از یک منبع دقیق به دست آورده‌ایم، اما نمی‌خواهیم آن را معرفی کنیم.» (تهران مصور شماره ۱۶جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ ص۹)


==عملیات طبس (نامه کیانوری به خوئینی‌ها درباره عملیات طبس)==
== عملیات طبس (نامه کیانوری به خوئینی‌ها دربارهٔ عملیات طبس) ==
* من اطلاع ندارم این خبر اولیه را کیانوری از چه کانالی به دست آورده بود و یقین دارم که نه پرتوی و نه‌ هاتفی هیچ‌کدام تا آن موقع از چنین مساله‌‌ای باخبر نبودند، چون تازه در همان جلسه پرتوی سؤال کرد تکلیف ما چیست؟ که کیانوری گفت به همه حزب اعلام آماده‌باش خواهیم کرد و سازمان غیر‌علنی حزب باید در آماده‌باش درجه اول باشد. باید دید چه می‌شود، اما شاید لازم شد رفقا مسلح شوند که باید این آمادگی را هم داشته باشید. همه آن‌ها که آن دوران را بخاطر دارند، قطعا اگر به حافظه خود مراجعه کنند به یاد می‌آورند که قبل از اعلام خبر بمباران هلیکوپترهای آمریکایی در کویر طبس، در حزب آماده‌باش داده شده بود ولی کسی نمی‌دانست چرا و ماجرا چیست؟ (مقاله "نقش نور‌الدين كيانوري در افشای عملیات طبس" و "نامه کیانوری به خوئینی‌ها درباره عملیات طبس" هواداران دکتر محمود احمدی نژاد نقش حزب توده در افشای عملیات طبس)
* من اطلاع ندارم این خبر اولیه را کیانوری از چه کانالی به دست آورده بود و یقین دارم که نه پرتوی و نه هاتفی هیچ‌کدام تا آن موقع از چنین مسئله‌ای باخبر نبودند، چون تازه در همان جلسه پرتوی سؤال کرد تکلیف ما چیست؟ که کیانوری گفت به همه حزب اعلام آماده‌باش خواهیم کرد و سازمان غیرعلنی حزب باید در آماده‌باش درجه اول باشد. باید دید چه می‌شود، اما شاید لازم شد رفقا مسلح شوند که باید این آمادگی را هم داشته باشید. همه آن‌ها که آن دوران را بخاطر دارند، قطعاً اگر به حافظه خود مراجعه کنند به یاد می‌آورند که قبل از اعلام خبر بمباران هلیکوپترهای آمریکایی در کویر طبس، در حزب آماده‌باش داده شده بود ولی کسی نمی‌دانست چرا و ماجرا چیست؟ (مقاله «نقش نورالدین کیانوری در افشای عملیات طبس» و «نامه کیانوری به خوئینی‌ها دربارهٔ عملیات طبس» هواداران دکتر محمود احمدی‌نژاد نقش حزب توده در افشای عملیات طبس)


==دکتر یزدی==
== دکتر یزدی ==
* با توجه به این اصل، جناب دکتر یزدی چگونه ادعا می‌کنند که کیانوری «هادی! خسروشاهی و سید احمد خمینی و بهشتی را می‌دید»؟ و این جمله را به دنبال جمله منقول از اینجانب می‌آورد که: خسروشاهی می‌گوید نورالدین کیانوری مرتب می‌آمد و مرا می‌دید و سید احمد خمینی و بهشتی را می‌دیده» (تاریخ را چگونه باید نوشت؟ قابل توجه دوستان اصلاح طلب و اصولگرا!! (بخش نخست), «مهرنامه» شماره 41، ص 174، سال ششم، مورخ اردیبهشت 1394.)
* با توجه به این اصل، جناب دکتر یزدی چگونه ادعا می‌کنند که کیانوری «هادی! خسروشاهی و سید احمد خمینی و بهشتی را می‌دید»؟ و این جمله را به دنبال جمله منقول از اینجانب می‌آورد که: خسروشاهی می‌گوید نورالدین کیانوری مرتب می‌آمد و مرا می‌دید و سید احمد خمینی و بهشتی را می‌دیده» (تاریخ را چگونه باید نوشت؟ قابل توجه دوستان اصلاح طلب و اصولگرا!! (بخش نخست), «مهرنامه» شماره ۴۱، ص ۱۷۴، سال ششم، مورخ اردیبهشت ۱۳۹۴.)


==تواب نشدن کیانوری به نقل از سید حسین موسوی تبریزی==
== تواب نشدن کیانوری به نقل از سید حسین موسوی تبریزی ==
* یک بار در جریان بازدید از زندان، کیانوری خواسته بود که با من صحبت کند. با هم صحبت کردیم و به من گفت: «این‌ها از من می‌خواهند که اعلام کنم تواب شده‌ام. این برای من کاری ندارد که بگویم تواب شده‌ام. اما برای شما زشت است. چون همه دنیا به شما می‌خندد که از کیانوری بعد از ۷۰ سال کمونیست بودن، تواب شدنش را باور کرده‌اید.» خلاصه اینکه می‌گفت من امام را یک شخصیت انقلابی و ضد امپریالیست می‌دانم و او را قبول دارم و از انقلاب هم حمایت می‌کنم، اما اینکه بگویم تواب شده‌ام برای شما خوب نیست. '''من هم تذکر دادم که این کارها را نکنند'''، البته بعدها دیدم که احسان طبری هم اعتراف کرده و گفته که من تواب شده‌ام.
* یک بار در جریان بازدید از زندان، کیانوری خواسته بود که با من صحبت کند. با هم صحبت کردیم و به من گفت: «این‌ها از من می‌خواهند که اعلام کنم تواب شده‌ام. این برای من کاری ندارد که بگویم تواب شده‌ام. اما برای شما زشت است. چون همه دنیا به شما می‌خندد که از کیانوری بعد از ۷۰ سال کمونیست بودن، تواب شدنش را باور کرده‌اید.» خلاصه اینکه می‌گفت من امام را یک شخصیت انقلابی و ضد امپریالیست می‌دانم و او را قبول دارم و از انقلاب هم حمایت می‌کنم، اما اینکه بگویم تواب شده‌ام برای شما خوب نیست. '''من هم تذکر دادم که این کارها را نکنند'''، البته بعدها دیدم که احسان طبری هم اعتراف کرده و گفته که من تواب شده‌ام.<ref>خاطره ناگفتهٔ موسوی تبریزی از دیدار با کیانوری در زندان، تاریخ ایرانی: سید حسین موسوی تبریزی، دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و دادستان کل انقلاب پس از انفجار دفتر نخست‌وزیری به بیان برخی مسائل پیرامون این پرونده پرداخته است. او همچنین برخی خاطرات دوران دادستانی انقلاب از جمله دیدار با زندانیانی چون نورالدین کیانوری، دبیرکل حزب توده را روایت کرده است)</ref>
<ref>خاطره ناگفتۀ موسوی تبریزی از دیدار با کیانوری در زندان , تاریخ ایرانی: سید حسین موسوی تبریزی، دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و دادستان کل انقلاب پس از انفجار دفتر نخست‌وزیری به بیان برخی مسائل پیرامون این پرونده پرداخته است. او همچنین برخی خاطرات دوران دادستانی انقلاب از جمله دیدار با زندانیانی چون نورالدین کیانوری، دبیرکل حزب توده را روایت کرده است.)</ref>


{{ترتیب‌پیش‌فرض:کیانوری، نورالدین}}
{{ترتیب‌پیش‌فرض:کیانوری، نورالدین}}

نسخهٔ ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۰۸

نورالدین کیانوری (۱۹۱۵–۱۹۹۹) معمار و رهبر سیاسی ایرانی است.

گفتاوردها

مذهب

  • اکثریت و بیشتر کسانی که هوادار حزب توده ایران هستند مذهبی اند؛ کارگران و دهقان اند انقلاب اکتبر را اکثریت کسانی که به پیروزی رساندند مذهبیها بودند؛ دهقانهایی بودند که مذهبی بودند؛ کارگرانی بودند که مذهبی بودند رهبری انقلاب اکتبر، رهبری مارکسیسم بود، ولی انقلاب اکتبر را صد میلیون نفر به پیروزی رساندند؛ انقلاب اکتبر را ده هزار نفر کمونیست به پیروزی نرساندند. جنگ داخلی شده است که چند سال طول کشیده است. چه کسی این جنگ را راه انداخته؟ چه کسانی علیه ارتجاع جهانی و ارتجاع داخلی و سرمایه داری و تزاریسم و غیره جنگیدند؟ تمام آنها تود ه‌های وسیع مسلمانان بودند. توده‌های وسیع معتقدین به مذهب بودند.[۱]
  • پیشنهاد ما اینست که طرف جمهوری اسلامی نماسندگانی انتخاب شوند برای دیدار از بخصوص کشور اتحاد جماهیر شوروی که یک جمعیت و یک منطقه وسیع مسلمان نشین دران وجود دارد، تا امکان مراوده فکری بین رهبران جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان آنجا، و تمام جامعه شوروی به طور وسیعتری پیدا و بر قرار بشود. این پیشنهاد ماست.[۲]
  • پیشنهاد دومم اینست که از طرف جمهوری اسلامی، هیاتهای برای تحقیق و شناخت کشورهای سوسیالیستی مشرق اروپا، ویتنام، کوبا و اعزام شوند و نحوه برخورد آنها با همین مسائلی که دانستنش مورد علاقه آقای دکتر بهشتی است بررسی وشد و معلوم شود که آنها نسبت به مسئله مذهب چگونه برخورد می‌کنند؛ نسبت به اعتقادات مذهبی و نسبت به تبلیغات مذهبی از طرف مردم چگونه برخورد می‌کنند … به این ترتیب من خیال می آنم که عمل در اینجا راه روشنگری است، یعنی مراورده وسیع بین جامعه اسلامی ایران و کشورهای سوسیالیستی، و بویژه کشورهای شوروی که دارای یک ناحیه بزرگ و یک جمعیت بزرگ مسلمان نشین است این کار خیلی کمک خواهد کرد به روشن آردن مسائل.[۳]

مناظره با محمد حسینی بهشتی

  • شکوفایی جمهوری اسلامی نوبنیاد ایران، تنها در صورت شرکت آزاد و فعال همه نیروهای خلق، یعنی توده‌های ده‌ها میلیونی کارگردان و دهقانان و پیشهوران و روشنفکران زحمتکش، در تعیین سرنوشت کشور امکا پذیر است هر گونه کوشش برای تحمیل نظریات قشری و تن گنظرانه، حرکت جامعه را به سوی شکوفایی تا حد فلج کردن آن کند خواهد کرد.

۱- تأمین حقوق و آزادیهای مردمی وقتی میسر است که همه سازمانهای اجتماعی و سیاسی و صنفی مردمی و مترقی، بدون هیچگونه محدودیت و تبعیض، امکان فعالیت آزاد و برابر برای نشر و تبلیغ نظریات خود داشته باشند، و به هیچ گونه انحصارطلبی و اعمال فشار و تحمیل نظریات و تبعیض از سوی هیچ مقامی و فردی راه داده نشود، و هرگونه تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی افراد و سازمانها، از سوی هر مقام، مورد پیگیرد قانونی قرار گیرد.

۲- قانون اساسی جمهوری، که یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب شکوهمند میهن ما است و از همین رو مورد تأیید حزب تودة ایران قرار گرفته، چهارچوب مناسبی را برای تأمین و تضمین این آزادیها به وجود آورده است ولی این قانون خالی از برخی نارساییها و کمبودها نیست برای از بین بردن این کمبودها باید این قانون در جهت تأمین حقوق سیاسی و اجتماعی و اقتصادی تود ه‌های محروم، در جهت غیرممکن ساختن هرگونه دستبرد به این حقوق، تکمیل گردد.[۴]

  • در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی و تکمیل آن، باید آزادی عقیده، آزادی دین، بیان، قلم و مطبوعات، اجتماعات، احزاب، اتحادیه‌های صنفی، سکونت، مسافرت، انتخاب شغل، حق اعتصاب برای زحمتکشان، و آزادی دفاع در محاکم و مصونیتهای فردی، به طور خدشه ناپذیر تأمین گردد و هرگونه دستبرد به این آزادیها مورد پیگرد قانونی قرارگیرد مواد قانون اساسی در مورد تشکیل شوراها به عنوان ارگانهای اعمال حاکمیت محلی، از روستا تا استان، باید بدون خدشه به مورد اجرا درآید زنان میهن ما که سهم عظیمی در پیروزی انقلاب داشت هاند و هم اکنون برابر با مردان در پاسداری از انقلاب حماسه می‌آفرینند، با کمال تاسف علاوه بر محرومیتهایی که بر همه محرومان جامعه تحمیل شده، فشار طاقت فرسای یک رشته محرومیتهای اجتماعی اضافی را به عنوان زن به دوش می‌کشند با آنکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی مقام زن مورد ستایش قرار گرفته است، ولی در عمل، این محرومیتها نه تنها از بین نرفته، بلکه بر اثر عمل قشریون و واپسگرایان برآن افزوده شده است واقعیت این است که زنان کشورما، هنوز هم نیمة محرومتر جامعه ما را تشکیل می‌دهند {رمز} شکوفایی میهن ما، در تأمین برابری کامل زنان با مردان در همة میدانهای زندگی اجتماعی است.[۵]
  • چیز دیگری که در بحث گفته شد و ما با آن اختلاف نظر نداریم، و من خیال می‌کنم که در توضیح باید به آن توجه کرد، این است که آقای دکتر بهشتی گفتند اسلام به انسان می‌گوید تو از همة قیود و جبر اجتماعی آزادی. بلکه می تواد آزاد باشد حق آزادی از این قیود را دارد انسانی آه در جنوب شهر تهران در زاغه زندگی می آند، تابع یک جبر جامعة ماست شرایط جامعة ما او را مجبور آرده آه در زاغه زندگی بکند، در عین حال که هزاران اتاق مجلل قشنگ، تمیز، با آب گرم و آب سرد، در شمال تهران خالی است آنچه ما می‌گوییم این است آه انسان در شرایط جبر قرار گرفته است جامعه او را مجبور می آند به آن چیزی که نمی‌خواهد تن دهد او دلش می‌خواهد حق داشته باشد برود آنجا در آن اتاق تمیز و گرم زندگی بکند، ولی جبر جامعة کنونی ما، حتی در جمهوری اسلامی، نمی‌گذارد او برود در آنجا زندگی بکند او حق آزادی دارد کاملاً اسلام این حق را به او می‌دهد وای همین جمهوری اسلامی، این حق را برای او تأمین نکرده که او برود و بتواند در آنجا زندگی کند و از آن زاغه، از داخل آن کثافت و آشغال، درآید به این ترتیب، در اینجا هم موافقم آه انسان حق آزادی از تمام قیود را دارد او برای این حق باید مبارزه بکند تا مبارزه نکند نمی‌تواند این قیود را از بین ببرد و آن جبر جامعه را از بین ببرد ولی انسان تابع این جبر است از پنج نفری آه اینجا نشست‌هایم، فکر م یکنم سه نفر ما در زندان بوده‌ایم این جبر اجتماعی، ما را گرفته و به زندان انداخته است این جبر است جبر جامعه ما را مجبور آرده بود در زندان باشیم ما حق آزادی داشتیم، مایل به آزادی بودیم؛ و برای آزادی مبارزه می آردیم ولی تا این مبارزه برای آزادی، اکثریت جامعه را نگیرد، اقلیت تابع این جبر است و این جبر به او تحمیل می‌شود این جبر سیاسی است این جبر اقتصادی است، اآثریته نمونه اش را گفتیم جبر فرهنگی است جبر ملی است تمام این جبرها واقعیت جامعة ماست.[۶]

کیانوری خبر کودتای نوژه

  • در چند مورد که خبر حساس و مهم بود، آقای کیانوری یا آقای محمدعلی عمویی یا آقای ابوعبدالله خبر را می‌آوردند که معمولاً در نامه‌ای با مهر رسمی حزب توده یا امضای دبیر اول آن، آقای کیانوری بود. به خاطر دارم که دو - سه بار آقای کیانوری با نام یک حاجی بازاری، که در سفر حج با من هم کاروان بود، از دفتر وقت گرفته بود. آقای کیانوری با عصا و کلاه‌شاپو و شال در هیئت حاج‌آقا بازاری به دفتر من آمد و منشی و افراد دفتر من او را حاج‌آقا خطاب می‌کردند، اما من دیدم ایشان آقای کیانوری است. (مقاله تریخ ایرانی، خسروشاهی: کیانوری خبر کودتای نوژه را داد)
  • مورد بسیار مهم دیگر خبر کودتای نوژه بود. آقای کیانوری به دفتر من آمد و گزارش و تاریخ و محل اجتماع افسران در پارک لاله، بمباران جماران و غیره را به من داد. من باز هم باور نکردم اما کیانوری اصرار داشت که این خبر جدی و حتمی است. کیانوری گفت: «بانویی که قرار است اعلامیهٔ پیروزی کودتا را بخواند، عضو حزب ماست و این اطلاعات کامل و دقیق است.» من بلافاصله به جای دفتر شهید قدوسی به بیت امام رفتم و کپی گزارش را به احمدآقا دادم که نخست ایشان نیز باور نکرد. مرحوم اشراقی که در بیرونی حضور داشت، با لحن تندی به من گفت: «شما هم هر مزخرفی را که این‌ها می‌گویند باور می‌کنید؟» من هم با ناراحتی گفتم: «جناب اشراقی! من اطلاعی را که به دستم رسیده به احمدآقا دادم و در درستی و اشتباه بودن آن نظری ندارم. این‌ها می‌گویند که قطعی است و محل و تاریخ آن را هم نوشته‌اند. ان‌شاءالله که دروغ باشد!» (مقاله تریخ ایرانی، خسروشاهی: کیانوری خبر کودتای نوژه را داد)

کیانوری خبر حملهٔ عراق

  • آقای کیانوری در این دیدارها دو گزارش بسیار مهم به من داد:

مورد اول خبر حملهٔ قریب‌الوقوع عراق به ایران بود. کیانوری می‌گفت دوستان ما در حزب شیوعی (حزب کمونیست عراق)، این اطلاعات را در اختیار حزب ما قرار داده‌اند و او وظیفهٔ خود دانسته که فوری بیاید و خبر را توسط من به مقامات اطلاع دهد. من به آقای کیانوری گفتم آقای کیانوری شما باور دارید که عراق بتواند به ایران حمله کند و دوستان شما اشتباه نمی‌کنند؟ آقای کیانوری با قاطعیت گفت این حمله قطعی و حتمی است و دوستان ما موثق هستند. (مقاله تریخ ایرانی، خسروشاهی: کیانوری خبر کودتای نوژه را داد)

کیانوری در مورد نفوذ کشمیری

  • آیت‌الله خسروشاهی هم در همان گفت‌وگو می‌گوید که کشمیری دوباره به او مراجعه کرده و دنبال وسایل شنود مختلف و مسایل جمع‌آوری اطلاعات مخفی بوده اما چون او را بی‌ارتباط با این مسایل می‌دانسته چیزی در اختیارش نمی‌گذارد. «خسروشاهی» در ادامه به موضوع جالبی اشاره می‌کند و آن اینکه حزب توده در جریان وابستگی کشمیری به سازمان بوده و بر همین اساس کیانوری به او هشدار می‌دهد که «کشمیری برای سازمان خاصی کار می‌کند و به همین علت نمی‌خواهد اطلاعات دست‌اول به دیگران برسد تا در مواردی که سازمان او صلاح نمی‌داند اقدامی نشود.» (مقاله؛ پس از سی سال کشمیری در آلمان رویت شد! همه چیز در مورد مسعود کشمیری)

دستگیری اعضای فرقان

  • نورالدین کیانوری دبیرکل حزب توده در مورد فرقان گفته بود: «ما اطلاعات موثقی داریم که نمی‌توانیم منبع آنها را فاش کنیم. این سازمان (فرقان) پیش از انقلاب برای ترور رهبران سیاسی مخالف رژیم شاه به وجود آمده بود اما آن برنامه شکست خورد و ترورهای کنونی ادامه فعالیت‌های ساواک است. خط قرمز ارتباط بین «فرقان» و ساواک پیدا شده است. ما این خبرها را از یک منبع دقیق به دست آورده‌ایم، اما نمی‌خواهیم آن را معرفی کنیم.» (تهران مصور شماره ۱۶جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ ص۹)

عملیات طبس (نامه کیانوری به خوئینی‌ها دربارهٔ عملیات طبس)

  • من اطلاع ندارم این خبر اولیه را کیانوری از چه کانالی به دست آورده بود و یقین دارم که نه پرتوی و نه هاتفی هیچ‌کدام تا آن موقع از چنین مسئله‌ای باخبر نبودند، چون تازه در همان جلسه پرتوی سؤال کرد تکلیف ما چیست؟ که کیانوری گفت به همه حزب اعلام آماده‌باش خواهیم کرد و سازمان غیرعلنی حزب باید در آماده‌باش درجه اول باشد. باید دید چه می‌شود، اما شاید لازم شد رفقا مسلح شوند که باید این آمادگی را هم داشته باشید. همه آن‌ها که آن دوران را بخاطر دارند، قطعاً اگر به حافظه خود مراجعه کنند به یاد می‌آورند که قبل از اعلام خبر بمباران هلیکوپترهای آمریکایی در کویر طبس، در حزب آماده‌باش داده شده بود ولی کسی نمی‌دانست چرا و ماجرا چیست؟ (مقاله «نقش نورالدین کیانوری در افشای عملیات طبس» و «نامه کیانوری به خوئینی‌ها دربارهٔ عملیات طبس» هواداران دکتر محمود احمدی‌نژاد نقش حزب توده در افشای عملیات طبس)

دکتر یزدی

  • با توجه به این اصل، جناب دکتر یزدی چگونه ادعا می‌کنند که کیانوری «هادی! خسروشاهی و سید احمد خمینی و بهشتی را می‌دید»؟ و این جمله را به دنبال جمله منقول از اینجانب می‌آورد که: خسروشاهی می‌گوید نورالدین کیانوری مرتب می‌آمد و مرا می‌دید و سید احمد خمینی و بهشتی را می‌دیده» (تاریخ را چگونه باید نوشت؟ قابل توجه دوستان اصلاح طلب و اصولگرا!! (بخش نخست), «مهرنامه» شماره ۴۱، ص ۱۷۴، سال ششم، مورخ اردیبهشت ۱۳۹۴.)

تواب نشدن کیانوری به نقل از سید حسین موسوی تبریزی

  • یک بار در جریان بازدید از زندان، کیانوری خواسته بود که با من صحبت کند. با هم صحبت کردیم و به من گفت: «این‌ها از من می‌خواهند که اعلام کنم تواب شده‌ام. این برای من کاری ندارد که بگویم تواب شده‌ام. اما برای شما زشت است. چون همه دنیا به شما می‌خندد که از کیانوری بعد از ۷۰ سال کمونیست بودن، تواب شدنش را باور کرده‌اید.» خلاصه اینکه می‌گفت من امام را یک شخصیت انقلابی و ضد امپریالیست می‌دانم و او را قبول دارم و از انقلاب هم حمایت می‌کنم، اما اینکه بگویم تواب شده‌ام برای شما خوب نیست. من هم تذکر دادم که این کارها را نکنند، البته بعدها دیدم که احسان طبری هم اعتراف کرده و گفته که من تواب شده‌ام.[۷]
  1. در مناظره با بهشتی، خرداد ۱۳۶۰ , بخش دوم
  2. همان.
  3. همان.
  4. در مناظره با بهشتی، خرداد ۱۳۶۰ , بخش دوم
  5. همان. ۱۳۶۰
  6. همان.
  7. خاطره ناگفتهٔ موسوی تبریزی از دیدار با کیانوری در زندان، تاریخ ایرانی: سید حسین موسوی تبریزی، دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و دادستان کل انقلاب پس از انفجار دفتر نخست‌وزیری به بیان برخی مسائل پیرامون این پرونده پرداخته است. او همچنین برخی خاطرات دوران دادستانی انقلاب از جمله دیدار با زندانیانی چون نورالدین کیانوری، دبیرکل حزب توده را روایت کرده است)