بوسه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
666~fawiki (بحث | مشارکتها) جایگزینی صفحه با 'چیزی تا رسیدن به ۱۰۰۰ الله اکبر نمانده' |
خنثیسازی ویرایش 123368 توسط 666~fawiki (بحث) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''[[w:بوسه|بوسه]]''' تماس دادن لب با جایی است که معمولاً برای ابراز [[محبت]]، نشان دادن احترام و یا به عنوان سلام و خداحافظی استفاده میشود. |
|||
چیزی تا رسیدن به ۱۰۰۰ الله اکبر نمانده |
|||
[[پرونده:Boy Kissing His Girlfriend (8096546085).jpg|220px|بندانگشتی|چپ|]] |
|||
[[پرونده:Kiss.JPG|220px|بندانگشتی|چپ|]] |
|||
[[پرونده:Smooches (baby and child kiss).jpg|220px|بندانگشتی|چپ|]] |
|||
[[پرونده:JulioHerrera.jpg|220px|بندانگشتی|چپ|]] |
|||
[[پرونده:Sweet Baby Kisses Family Love.jpg|220px|بندانگشتی|چپ|]] |
|||
[[پرونده:You may now kiss the bride.jpg|220px|بندانگشتی|چپ|]] |
|||
== [[گفتاورد]] == |
|||
* «اسلحه را با بوسه و گلوله را با [[گل]] نمیتوان نابود کرد.» |
|||
** ''[[ایزابل آلنده]]'' |
|||
* «یک بوسه کافی است که گناهی محسوب شود.» |
|||
** ''[[انوره دو بالزاک]]'' |
|||
* «برای یک زن نخستین بوسه پایان یا آغازی است و برای مرد نخستین بوسه آغاز پایانی است.» |
|||
** هلن رولند <small>بدون منبع</small> |
|||
== [[ضربالمثل]] == |
|||
* «[[خر]] به بوسه و پیغام آب نمیخوره.» |
|||
* «هزار سیلی [[مادر]] را در ازای یک بوسه از مادر خریدارم.» ''[[ضربالمثلهای ارمنی|ضربالمثل ارمنی]]'' |
|||
== شعر == |
|||
* «آنکه لبش مایهٔ حلاوت قند است// کاش بگوید که نرخ بوسه به چند است» |
|||
** ''[[فروغی بسطامی]]'' |
|||
* «آیی و گویی که بوسه خواهی؟ خواهم// کور چهخواهد بجز دو دیده روشن» |
|||
** ''[[فرخی سیستانی]]'' |
|||
* «از برای مصلحت، مرد حکیم// دمب [[خر]] را بوسه زد خواندش کریم» |
|||
** ''[[مولوی]]'' |
|||
* «از بهر بوسهای ز لبش جان همی دهم// اینم نمیستاند و آنم نمیدهد» |
|||
** ''[[حافظ]]'' |
|||
* «از لب شکرین او بوسه بجان خریدهام// ز آنکه حلاوتی بود جنس گرانخریده را» |
|||
** ''[[فروغی بسطامی]]'' |
|||
* «ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس// بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس» |
|||
** ''[[حافظ]]'' |
|||
* «بگفتمش: به لبم بوسهای حوالت کن// به[[خنده]] گفت: کیات با من این معامله بود؟» |
|||
** ''[[حافظ]]'' |
|||
* «بوسهای ز آن دهن تنگ بده یا بفروش// کاین متاعی است که بخشند و بها نیز کنند» |
|||
** ''[[سعدی]]'' |
|||
* «به بوسهای ز دهان تو [[آرزو]]مندم// فغان که با همه حسرت به هیچ خرسندم» |
|||
** ''[[فروغی بسطامی]]'' |
|||
* «پی یک بوسه گرد پایه حوض// بسی گشتم تو دل [[دریا]] نکردی» |
|||
** ''[[خاقانی شروانی]]'' |
|||
* «تو بوسه ده که منت جان نثار خواهم کرد// کسی معامله بهتر از این دوتا نکند» |
|||
** ''[[عارف قزوینی]]'' |
|||
* «جان بهلب آمد و بوسید لب جانان را// طلب بوسه جانان بهلب آرد جان را» |
|||
** ''[[فروغی بسطامی]]'' |
|||
* «خوش آنکه ز [[شراب|می]] مست شوی بیخبر افتی// پنهان ز تو من بوسه زنم آن کف پا را» |
|||
** ''[[عبدالرحمن جامی]]'' |
|||
* «دزدی بوسه عجب دزدی پر منفعتیست// که اگر باز ستانند دوچندان گردد» |
|||
** ''[[صائب تبریزی]]'' |
|||
* «روی نگار در نظرم جلوه مینمود// وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم» |
|||
** ''[[حافظ]]'' |
|||
* «سرمست در قبای زرافشان چو بگذری// یک بوسه نذر حافظ پشمینهپوش کن» |
|||
** ''[[حافظ]]'' |
|||
* «[[شعر|شاعر]] و آنگاه رد بوسه شیرین// [[کودک]] و آنگاه ترک دانه [[خرما]]» |
|||
** ''[[قاآنی شیرازی]]'' |
|||
* «قند آمیخته با [[گل]] نه علاج دل ماست// بوسهای چند برآمیز به دشنامی چند» |
|||
** ''[[حافظ]]'' |
|||
* «گفتم: ز لعل نوشلبان پیر را چهسود// گفتا: به بوسه شکرینش جوان کنند» |
|||
** ''[[حافظ]]'' |
|||
* «گفتمش: بوسی از آن تُنگ شکر قسمت ماست// گفت: این نقطه دگر قابل قسمت نبود» |
|||
** ''[[وصال شیرازی]]'' |
|||
* «گفت: مگر ز لعل من بوسه نداری [[آرزو]]؟// مردم از این هوس ولی قدرت و اختیار کو» |
|||
** ''[[حافظ]]'' |
|||
* «گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم// وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم نه یک» |
|||
** ''[[حافظ]]'' |
|||
* «مرد گستاخی نیام تا خوش در آغوشت کشم// بوسه بر پایت دهم چون دست بالاییم نیست» |
|||
** ''[[سعدی]]'' |
|||
* «منِ خاکی که از این در نتوانم برخاست// از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند» |
|||
** ''[[حافظ]]'' |
|||
* «هر [[بوسه]] کز آن تنگ دهان میخواهی/عمریست که از معدن جان میخواهی//در ظلمت خط او نگر زیر لبش/از آب حیات اگر نشان میخواهی.» |
|||
** ''[[سیف فرغانی]]'' <ref>http://ganjoor.net/seyf/divan-seyf/robaee-seyf/sh1/</ref> |
|||
== پیوند به بیرون == |
|||
{{ویکیپدیا}} |
|||
{{ویکیواژه}} |
|||
{{ناتمام}} |
|||
[[رده:موضوعها|بوسه]] |
|||
[[رده:روابط بین فردی]] |
|||
[[رده:موضوعهای جنسیتی]] |
نسخهٔ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۴:۵۸
بوسه تماس دادن لب با جایی است که معمولاً برای ابراز محبت، نشان دادن احترام و یا به عنوان سلام و خداحافظی استفاده میشود.
گفتاورد
- «اسلحه را با بوسه و گلوله را با گل نمیتوان نابود کرد.»
- «یک بوسه کافی است که گناهی محسوب شود.»
- «برای یک زن نخستین بوسه پایان یا آغازی است و برای مرد نخستین بوسه آغاز پایانی است.»
- هلن رولند بدون منبع
ضربالمثل
- «خر به بوسه و پیغام آب نمیخوره.»
- «هزار سیلی مادر را در ازای یک بوسه از مادر خریدارم.» ضربالمثل ارمنی
شعر
- «آنکه لبش مایهٔ حلاوت قند است// کاش بگوید که نرخ بوسه به چند است»
- «آیی و گویی که بوسه خواهی؟ خواهم// کور چهخواهد بجز دو دیده روشن»
- «از برای مصلحت، مرد حکیم// دمب خر را بوسه زد خواندش کریم»
- «از بهر بوسهای ز لبش جان همی دهم// اینم نمیستاند و آنم نمیدهد»
- «از لب شکرین او بوسه بجان خریدهام// ز آنکه حلاوتی بود جنس گرانخریده را»
- «ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس// بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس»
- «بگفتمش: به لبم بوسهای حوالت کن// بهخنده گفت: کیات با من این معامله بود؟»
- «بوسهای ز آن دهن تنگ بده یا بفروش// کاین متاعی است که بخشند و بها نیز کنند»
- «به بوسهای ز دهان تو آرزومندم// فغان که با همه حسرت به هیچ خرسندم»
- «پی یک بوسه گرد پایه حوض// بسی گشتم تو دل دریا نکردی»
- «تو بوسه ده که منت جان نثار خواهم کرد// کسی معامله بهتر از این دوتا نکند»
- «جان بهلب آمد و بوسید لب جانان را// طلب بوسه جانان بهلب آرد جان را»
- «خوش آنکه ز می مست شوی بیخبر افتی// پنهان ز تو من بوسه زنم آن کف پا را»
- «دزدی بوسه عجب دزدی پر منفعتیست// که اگر باز ستانند دوچندان گردد»
- «روی نگار در نظرم جلوه مینمود// وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم»
- «سرمست در قبای زرافشان چو بگذری// یک بوسه نذر حافظ پشمینهپوش کن»
- «شاعر و آنگاه رد بوسه شیرین// کودک و آنگاه ترک دانه خرما»
- «قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست// بوسهای چند برآمیز به دشنامی چند»
- «گفتم: ز لعل نوشلبان پیر را چهسود// گفتا: به بوسه شکرینش جوان کنند»
- «گفتمش: بوسی از آن تُنگ شکر قسمت ماست// گفت: این نقطه دگر قابل قسمت نبود»
- «گفت: مگر ز لعل من بوسه نداری آرزو؟// مردم از این هوس ولی قدرت و اختیار کو»
- «گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم// وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم نه یک»
- «مرد گستاخی نیام تا خوش در آغوشت کشم// بوسه بر پایت دهم چون دست بالاییم نیست»
- «منِ خاکی که از این در نتوانم برخاست// از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند»
- «هر بوسه کز آن تنگ دهان میخواهی/عمریست که از معدن جان میخواهی//در ظلمت خط او نگر زیر لبش/از آب حیات اگر نشان میخواهی.»
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |