آن دلبه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز added Category:کارگردانان using HotCat |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== گفتاوردها == |
== گفتاوردها == |
||
=== یک زن (سرگذشت کامی کلودل پیکرتراش) === |
=== یک زن (سرگذشت کامی کلودل پیکرتراش) === |
||
* «عجیب این که [[مرد]]ها از او فاصله میگرفتند، ناراحت بودند، جرأت سر به سر گذاشتن نداشتند. کامی از تیرهای دیگر بود. انگار می ترساندشان. نه ژول نه حتی فالگی یر هیچ وقت دعوتش نمیکردند. عجیب اینکه با همه احترام و تحسینی که برمیانگیخت، سخت احساس تنهایی میکرد. گویی همکارانش زیبایی یا استعداد |
* «عجیب این که [[مرد]]ها از او فاصله میگرفتند، ناراحت بودند، جرأت سر به سر گذاشتن نداشتند. کامی از تیرهای دیگر بود. انگار می ترساندشان. نه ژول نه حتی فالگی یر هیچ وقت دعوتش نمیکردند. عجیب اینکه با همه احترام و تحسینی که برمیانگیخت، سخت احساس تنهایی میکرد. گویی همکارانش زیبایی یا استعداد او را سرزنش میکردند. پیوند این زیبایی و استعداد، آنها را در وضع شواری قرار میداد.»<ref>آن دلبه، یک زن (سرگذشت کامی کلودل پیکرتراش)، ترجمهٔ مهستی بحرینی، انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۵.</ref> |
||
* «سرچشمهٔ آفرینش اینجاست _دست_؛ برای همین است که هنرما والاترین هنرهاست. ما به مادهٔ بیجان [[زندگی]] میبخشیم، مثل او … و به کامی که سرگرم شکل دادن به گل بود نگاه میکرد. _می دانی که اگر انسان حس لامسه را از دست بدهد، میمیرد. لامسه تنها حسی است که جانشین ندارد. دستها هیچ وقت دروغ نمیگویند. آنها را پیوسته زیر نظر بگیر تا به کنه فکر |
* «سرچشمهٔ آفرینش اینجاست _دست_؛ برای همین است که هنرما والاترین هنرهاست. ما به مادهٔ بیجان [[زندگی]] میبخشیم، مثل او … و به کامی که سرگرم شکل دادن به گل بود نگاه میکرد. _می دانی که اگر انسان حس لامسه را از دست بدهد، میمیرد. لامسه تنها حسی است که جانشین ندارد. دستها هیچ وقت دروغ نمیگویند. آنها را پیوسته زیر نظر بگیر تا به کنه فکر انسانها پی ببری.» |
||
== منابع == |
== منابع == |
نسخهٔ ۹ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۳۰
آن دلبه (به فرانسوی: Anne Delbée) (زادهٔ ۱۹۴۶) بازیگر و نویسندهٔ فرانسوی است.
گفتاوردها
یک زن (سرگذشت کامی کلودل پیکرتراش)
- «عجیب این که مردها از او فاصله میگرفتند، ناراحت بودند، جرأت سر به سر گذاشتن نداشتند. کامی از تیرهای دیگر بود. انگار می ترساندشان. نه ژول نه حتی فالگی یر هیچ وقت دعوتش نمیکردند. عجیب اینکه با همه احترام و تحسینی که برمیانگیخت، سخت احساس تنهایی میکرد. گویی همکارانش زیبایی یا استعداد او را سرزنش میکردند. پیوند این زیبایی و استعداد، آنها را در وضع شواری قرار میداد.»[۱]
- «سرچشمهٔ آفرینش اینجاست _دست_؛ برای همین است که هنرما والاترین هنرهاست. ما به مادهٔ بیجان زندگی میبخشیم، مثل او … و به کامی که سرگرم شکل دادن به گل بود نگاه میکرد. _می دانی که اگر انسان حس لامسه را از دست بدهد، میمیرد. لامسه تنها حسی است که جانشین ندارد. دستها هیچ وقت دروغ نمیگویند. آنها را پیوسته زیر نظر بگیر تا به کنه فکر انسانها پی ببری.»
منابع
- ↑ آن دلبه، یک زن (سرگذشت کامی کلودل پیکرتراش)، ترجمهٔ مهستی بحرینی، انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۵.
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |