تنهایی پرهیاهو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
صفحهای تازه حاوی «'''تنهایی پرهیاهو''' (به انگلیسی: Too Loud a Solitude) رمانی نوشته [...» ایجاد کرد |
جز removed Category:ادبیات چکسلواکی; added Category:رمانهای چک using HotCat |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
[[رده:آثار ادبی]] |
[[رده:آثار ادبی]] |
||
[[رده: |
[[رده:رمانهای چک]] |
نسخهٔ ۶ مهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۷:۴۴
تنهایی پرهیاهو (به انگلیسی: Too Loud a Solitude) رمانی نوشته بهومیل هرابال است.
نقل قول
- این مگسهای دیوانه از این عقیده دستبردار نبودند که عمر خوش، و زیباترین و پرشکوهترین شکل زندگی آن است که در میان خون فاسد و گندیده بگذرد.
- از او خواستم که مرا ببخشد، زیرا که من در هر موردی، برای هر چه در هرکجا اتفاق میافتد، به خاطر تمام وقایع ناگواری که در روزنامهها میخوانم، شخص خودم را گناهکار میدانم و حس میکنم که تمام این اتفاقات زیر سر من است.
- تفتیش کنندگان عقاید و افکار در سراسر جهان، بیهوده کتابها را می سوزانند، چون اگر کتاب حرفی برای گفتن و ارزشی داشته باشد، در کار سوختن فقط از آن خنده ای آرام شنیده می شود، زیرا که کتاب درست و حسابی به چیزی بالاتر و ورای خودش اشاره دارد.
- آموزشم چنان ناخودآگاه صورت گرفته که نمی دانم کدام فکری از خودم است و کدام از کتابهایم ناشی شده. اما فقط به این صورت است که توانسته ام هماهنگی ام را با خودم و جهان اطرافم حفظ کنم.
- در آنها مردانی با تحصیلات عالی، مثل سگی که به لانهاش، به شغلهای خود زنجیرشدهاند. مردانی که بهصورت نوعی تحقیق جامعهشناسانه، تاریخچه زمانه خویش را مینویسند و من از آنها بود که آموختم چگونه طبقه متوسط تحصیلکرده و اهل مطالعه نزول کرد، چطور طبقه کارگر از اعماق به سطح اجتماع آماده و طبقه نخبه و دانشگاه دیده، در مقام کارگر چطور ادای وظیفه میکند.
- حالتم درست حالت آن گروه راهبانی است که وقتی فهمیدند که کپرنیک سلسله قوانین فضاییای را، متفاوت با آنچه قبلاً رایج بود، کشف کرده و بهموجب این قوانین کره زمین دیگر مرکز کائنات نیست؛ عاجز از تصور کائناتی متغایر با آنچه تا آن زمان با آن و در آن زیسته بودند، دستهجمعی دست به خودکشی زدند.
- هر آنچه در این دنیا میبینیم حرکتی توأمان بهپیش و به پس دارد، مثل دم آهنگری، مثل دیوارهای دستگاه پرس من. همهچیز با فشار یک دکمه سبز یا سرخ در جهت مخالف مسیر قبلی خود به حرکت درمیآید، و این است آنچه چرخ این جهان را به حرکت وامیدارد.
- تا کاملاً از پا درنیامدهایم جوهر واقعی خود را بروز نمیدهیم.
- همیشه از این کلام هگل حیرت میکردم که میگفت: تنها چیزی که در جهان جای هراس دارد، وضعیت متحجر است، وضع بیتحرک مرگ، و تنها چیزی که ارزش شادمانی دارد وضعی است که در آن نهتنها فرد، که کل جامعه، در حال مبارزهای مدام، برای توجیه خویش است. مبارزهای که به وساطت آن جامعه بتواند جوان شود و به اشکال زندگی جدیدی دست یابد.
- طبیعت رحیم، با وحشتی روبهرویشان کرده بود، شدیدتر از درد که در لحظه حقیقت به سراغ یک موجود میآید، وحشتی آنچنانکه هر نوع حس امن را از میان میبرد.
منابع
- هرابال، بهومیل. تنهایی پرهیاهو. ترجمه پرویز دوایی. چاپ ششم. 1387 تهران. انتشارات کتاب روشن. ISBN 964-5709-52-0