تنهایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏گفتاورها: ابرابزار، اصلاح املا، اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:Tehran Snapshot 01493.JPG|220px|بندانگشتی|چپ|«کمترین بهره‌ای که بنده از تنهایی می‌گیرد، آسودگی مردم است...»''[[جعفر صادق]]'' ]]
[[پرونده:Tehran Snapshot 01493.JPG|220px|بندانگشتی|چپ|«کمترین بهره‌ای که بنده از تنهایی می‌گیرد، آسودگی مردم است…»''[[جعفر صادق]]'']]
'''[[w:تنهایی|تنهایی]]''' یک حالت احساسی است که در آن یک فرد تجربۀ یک احساس قوی از پوچی و انزوا را دارد.
'''[[w:تنهایی|تنهایی]]''' یک حالت احساسی است که در آن یک فرد تجربهٔ یک احساس قوی از پوچی و انزوا را دارد.

== گفتاورها ==
== گفتاورها ==
* «اگر تو شیرینی تنهایی را چشیده بودی از خودت هم می‌هراسیدی ... کمترین بهره‌ای که بنده از تنهایی می‌گیرد، آسودگی از مدارا و سازش با مردم است.»
* «اگر تو شیرینی تنهایی را چشیده بودی از خودت هم می‌هراسیدی کمترین بهره‌ای که بنده از تنهایی می‌گیرد، آسودگی از مدارا و سازش با مردم است.»
** ''[[جعفر صادق]]'' <small>[[w:تحف العقول|تحف العقول]]</small>
** ''[[جعفر صادق]]'' <small>[[w:تحف العقول|تحف العقول]]</small>
* «من ز بی‌یاری چو در خود بنگرم/هم نپندارم که یاری داشتم.»
* «من ز بی‌یاری چو در خود بنگرم/هم نپندارم که یاری داشتم.»
** از دیوان ''[[خاقانی شروانی]]''
** از دیوان ''[[خاقانی شروانی]]''
* «هر که خواهد که تا دین او به سلامت باشد و تن او آسوده ودل او به عافیت گو از مردمان جدا باش که این زمانه وحشت است و خردمند آنست که تنهایی اختیار کند.»
* «هر که خواهد که تا دین او به سلامت باشد و تن او آسوده ودل او به عافیت گو از مردمان جدا باش که این زمانه وحشت است و خردمند آنست که تنهایی اختیار کند.»
** ''[[جنید بغدادی]]''<small>از تذکرة الأولیاء، عطار نیشابوری، بخش«ذکرِ جنید بغدادی»</small>
** ''[[جنید بغدادی]]''<small>از تذکرة الأولیاء، عطار نیشابوری، بخش «ذکرِ جنید بغدادی»</small>
* «تاکنون رفیقی پیدا نکرده‌ام که به اندازه تنهایی قابل رفاقت باشد.»
* «تاکنون رفیقی پیدا نکرده‌ام که به اندازه تنهایی قابل رفاقت باشد.»
** [[هنری دیوید تورو]]
** [[هنری دیوید تورو]]

نسخهٔ ‏۵ مهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۴:۳۵

«کمترین بهره‌ای که بنده از تنهایی می‌گیرد، آسودگی مردم است…»جعفر صادق

تنهایی یک حالت احساسی است که در آن یک فرد تجربهٔ یک احساس قوی از پوچی و انزوا را دارد.

گفتاورها

  • «اگر تو شیرینی تنهایی را چشیده بودی از خودت هم می‌هراسیدی … کمترین بهره‌ای که بنده از تنهایی می‌گیرد، آسودگی از مدارا و سازش با مردم است.»
  • «من ز بی‌یاری چو در خود بنگرم/هم نپندارم که یاری داشتم.»
  • «هر که خواهد که تا دین او به سلامت باشد و تن او آسوده ودل او به عافیت گو از مردمان جدا باش که این زمانه وحشت است و خردمند آنست که تنهایی اختیار کند.»
    • جنید بغدادیاز تذکرة الأولیاء، عطار نیشابوری، بخش «ذکرِ جنید بغدادی»
  • «تاکنون رفیقی پیدا نکرده‌ام که به اندازه تنهایی قابل رفاقت باشد.»

نوشتارهای وابسته