خاقانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''[[W:خاقانی|افضلالدّین بدیل بن علی خاقانی شروانی، متخلّص به خاقانی]]'''، یکی از بزرگترین قصیدهسرایان ایرانی است. زادگاه وی شروان و به تاریخ ([[W:۵۲۰ (هجری قمری)|۵۲۰ هجری قمری]])است. او در سال ([[W:۵۹۵ (هجری قمری)|۵۹۵ هجری قمری]]) در تبریز درگذشت. |
'''[[W:خاقانی|افضلالدّین بدیل بن علی خاقانی شروانی، متخلّص به خاقانی]]'''، یکی از بزرگترین قصیدهسرایان ایرانی است. زادگاه وی شروان و به تاریخ ([[W:۵۲۰ (هجری قمری)|۵۲۰ هجری قمری]])است. او در سال ([[W:۵۹۵ (هجری قمری)|۵۹۵ هجری قمری]]) در تبریز درگذشت. |
||
== دارای منبع == |
== دارای منبع == |
||
=== دیوان اشعار === |
=== دیوان اشعار === |
||
{{اصلی|دیوان خاقانی شروانی}} |
{{اصلی|دیوان خاقانی شروانی}} |
||
* «آن مصر مملکت که تو دیدی خراب شد// وآن نیل مکرمت که شنیدی سراب شد» |
* «آن مصر مملکت که تو دیدی خراب شد// وآن نیل مکرمت که شنیدی سراب شد» |
||
* «از مزاج اهل عالم مردمی کم جوی از آنک// هرگز از کاشانه کرکس همایی برنخاست» |
* «از مزاج اهل عالم مردمی کم جوی از آنک// هرگز از کاشانه کرکس همایی برنخاست» |
||
* «باور نکردمی که رسد سوی کوه، کوه// |
* «باور نکردمی که رسد سوی کوه، کوه// مردم رسد بهمردم باور بکردمی// کوهی بود تنم که بدو کوه غم رسید// من مردمم چرا نرسیدم بهمردمی» |
||
* «جان صرف کند در [[آرزو]]یم// گر خود همه شیر مرغ جویم» |
* «جان صرف کند در [[آرزو]]یم// گر خود همه شیر مرغ جویم» |
||
* «خصم تو کور و تو آئینه// کور آئینه شناسد؟ هیهات» |
* «خصم تو کور و تو آئینه// کور آئینه شناسد؟ هیهات» |
||
* « |
* «دورنگیِ شب و روزِ سپهر بوقلمون// پرند عمر تورا میبرند رنگ و بها» |
||
* «همتت در جهان نمیگنجد// هفت [[دریا]] |
* «همتت در جهان نمیگنجد// هفت [[دریا]] سبو نمیدارد» |
||
=== امثال و حکم - دهخدا === |
=== امثال و حکم - دهخدا === |
||
* «[[خر|خرکی]] را بهعروسی خواندند// خر بخندید و شد از قهقهه سست// گفت من [[رقص]] ندانم بهسزا// |
* «[[خر|خرکی]] را بهعروسی خواندند// خر بخندید و شد از قهقهه سست// گفت من [[رقص]] ندانم بهسزا// مطربی نیز ندانم بهدرست// بهر حمالی خوانند مرا// کآب نیکو کشم و هیزم چست» |
||
* «[[شیر]] برفینم، نهآن شیری که بینی صولتم// [[گاو]] زرینم، نهآن گاوی که یابی عنبرم» |
* «[[شیر]] برفینم، نهآن شیری که بینی صولتم// [[گاو]] زرینم، نهآن گاوی که یابی عنبرم» |
||
* «نشاید بردن اندُه را بهاندوه// نشاید کوفت آهن جز بهآهن» |
* «نشاید بردن اندُه را بهاندوه// نشاید کوفت آهن جز بهآهن» |
||
خط ۲۳: | خط ۲۲: | ||
=== قصیدهٔ اصفهان === |
=== قصیدهٔ اصفهان === |
||
* «نکهت حور است یا صفای [[اصفهان|صفاهان]]// جبهت جوز است یا لقای صفاهان// دیو رجیم، آنکه بود دزد بیانم// گر دم طغیان زد از همای صفاهان// او بهقیامت سپیدروی نخیزد// زانکه سیه بست برقفای صفاهان// اهل صفاهان مرا بدی زچه گویند// من چه خطا کردهام بجای |
* «نکهت حور است یا صفای [[اصفهان|صفاهان]]// جبهت جوز است یا لقای صفاهان// دیو رجیم، آنکه بود دزد بیانم// گر دم طغیان زد از همای صفاهان// او بهقیامت سپیدروی نخیزد// زانکه سیه بست برقفای صفاهان// اهل صفاهان مرا بدی زچه گویند// من چه خطا کردهام بجای صفاهان…// کردهِ قصار، پس عقوبت حداد// این [[ضربالمثل|مثل]] است آنِ اولیایِ صفاهان» |
||
== بدون منبع == |
== بدون منبع == |
||
خط ۲۹: | خط ۲۸: | ||
این خماهنگون که چون ریم آهنم پالود و سوخت |
این خماهنگون که چون ریم آهنم پالود و سوخت |
||
شد |
شد سکاهن پوشش از دود دل دروای من |
||
== |
== دربارهٔ خاقانی == |
||
* «سخن آن بود کز اول نهاد استاد خاقانی// به مهمانخانه گیتی پی دانشوران خوانش» |
* «سخن آن بود کز اول نهاد استاد خاقانی// به مهمانخانه گیتی پی دانشوران خوانش» |
||
** ''[[عبدالرحمن جامی]]'' |
** ''[[عبدالرحمن جامی]]'' |
||
* «کیست که پیغام من بهسوی شروان برد// یک سخن ازمن بدان مرد سخندان برد// گوید خاقانیا! اینهمه ناموس چیست// نه هرکه دو بیت گفت، لقب زخاقان برد» |
* «کیست که پیغام من بهسوی شروان برد// یک سخن ازمن بدان مرد سخندان برد// گوید خاقانیا! اینهمه ناموس چیست// نه هرکه دو بیت گفت، لقب زخاقان برد» |
||
** ''[[جمالالدین عبدالرزاق]]'' |
** ''[[جمالالدین عبدالرزاق]]'' |
||
* «همی گفتم که خاقانی دریغا گوی من باشد// دریغا من شدم آخر دریغا گوی خاقانی» |
* «همی گفتم که خاقانی دریغا گوی من باشد// دریغا من شدم آخر دریغا گوی خاقانی» |
||
** ''[[نظامی]]'' |
** ''[[نظامی]]'' |
||
نسخهٔ ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۶:۰۴
افضلالدّین بدیل بن علی خاقانی شروانی، متخلّص به خاقانی، یکی از بزرگترین قصیدهسرایان ایرانی است. زادگاه وی شروان و به تاریخ (۵۲۰ هجری قمری)است. او در سال (۵۹۵ هجری قمری) در تبریز درگذشت.
دارای منبع
دیوان اشعار
نوشتار اصلی: دیوان خاقانی شروانی
- «آن مصر مملکت که تو دیدی خراب شد// وآن نیل مکرمت که شنیدی سراب شد»
- «از مزاج اهل عالم مردمی کم جوی از آنک// هرگز از کاشانه کرکس همایی برنخاست»
- «باور نکردمی که رسد سوی کوه، کوه// مردم رسد بهمردم باور بکردمی// کوهی بود تنم که بدو کوه غم رسید// من مردمم چرا نرسیدم بهمردمی»
- «جان صرف کند در آرزویم// گر خود همه شیر مرغ جویم»
- «خصم تو کور و تو آئینه// کور آئینه شناسد؟ هیهات»
- «دورنگیِ شب و روزِ سپهر بوقلمون// پرند عمر تورا میبرند رنگ و بها»
- «همتت در جهان نمیگنجد// هفت دریا سبو نمیدارد»
امثال و حکم - دهخدا
- «خرکی را بهعروسی خواندند// خر بخندید و شد از قهقهه سست// گفت من رقص ندانم بهسزا// مطربی نیز ندانم بهدرست// بهر حمالی خوانند مرا// کآب نیکو کشم و هیزم چست»
- «شیر برفینم، نهآن شیری که بینی صولتم// گاو زرینم، نهآن گاوی که یابی عنبرم»
- «نشاید بردن اندُه را بهاندوه// نشاید کوفت آهن جز بهآهن»
- «وصل تو بیهجر توان دیدنی// گوشت جدا کی شود از استخوان.»
قصیده ایوان مدائن از دیوان خاقانی
- «ما بارگه دادیم، این رفت ستم برما// بر قصر ستمکاران تا خود چهرسد خذلان»
قصیدهٔ اصفهان
- «نکهت حور است یا صفای صفاهان// جبهت جوز است یا لقای صفاهان// دیو رجیم، آنکه بود دزد بیانم// گر دم طغیان زد از همای صفاهان// او بهقیامت سپیدروی نخیزد// زانکه سیه بست برقفای صفاهان// اهل صفاهان مرا بدی زچه گویند// من چه خطا کردهام بجای صفاهان…// کردهِ قصار، پس عقوبت حداد// این مثل است آنِ اولیایِ صفاهان»
بدون منبع
- «مرد که فردوس دید، کی نگرد خاکدان// وآنکه به دریا رسد، کی طلبد پارگین»
این خماهنگون که چون ریم آهنم پالود و سوخت شد سکاهن پوشش از دود دل دروای من
دربارهٔ خاقانی
- «سخن آن بود کز اول نهاد استاد خاقانی// به مهمانخانه گیتی پی دانشوران خوانش»
- «کیست که پیغام من بهسوی شروان برد// یک سخن ازمن بدان مرد سخندان برد// گوید خاقانیا! اینهمه ناموس چیست// نه هرکه دو بیت گفت، لقب زخاقان برد»
- «همی گفتم که خاقانی دریغا گوی من باشد// دریغا من شدم آخر دریغا گوی خاقانی»
پیوند بهبیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |