ابن یمین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''[[W:ابن یمین|محمود بن یمین‌الدین طغرایی فریومَدی]]''' لقب‌گرفته به ''فخرالدین'' و شهرت‌یافته به '''ابن یمین''' ([[w:۱۲۸۶ (میلادی)|۱۲۸۶]]، [[w:فرومد|فرومد]]، [[بیهق]] - [[w:۱۳۶۷ (میلادی)|۱۳۶۷]]، [[w:فرومد|فرومد]]، [[بیهق]]) [[w:مستوفی|مستوفی]]، [[w:کاتب|کاتب دربار]] و [[شاعر]] [[ایرانی]] بود.
'''[[W:ابن یمین|ابن یمین]]'''، فخرالدین محمودبن یمین‌الدین محمد طغرایی از شاعران نامدار فارسی است. زادگاه او فریومد خراسان است و در همان‌جا به تاریخ ([[W:۷۶۵ (هجری قمری)|۷۶۵ هجری قمری]]) درگذشت.


== دارای منبع ==
== دارای منبع ==

=== دیوان شعر ===
=== دیوان شعر ===
* «ای دل ار چند در سفر خطر است// کس، سفر بی‌خطر کجا یابد// آنچه اندر سفر به دست آید// مرد را در حضر کجا یابد// وان‌که در بحر غوطه می‌نخورد// سلک دُرّ و گهر کجا یابد// وان‌که پهلو تهی کند از کان// صرّه سیم و زر کجا یابد// گر هنرمند گوشه‌گیر بود// کام دل از [[هنر]] کجا یابد// [[شاهین|باز]] کز آشیان برون نپرد// بر شکاری کجا ظفر یابد»

* «باغبانی بنفشه می‌انبود// گفتش ای گوژپشت جامه‌کبود// چه رسیده است از زمانه تورا// پیر ناگشته درشکستی زود// گفت پیران شکسته دهرند// در جوانی شکسته باید بود»
* «ای دل ار چند در سفر خطر است// کس، سفر بی‌خطر کجا یابد// آنچه اندر سفر به دست آید// مرد را در حضر کجا یابد// وان‌که در بحر غوطه می‌نخورد// سلک دُرّ و گهر کجا یابد// وان‌که پهلو تهی کند از کان// صرّه سیم و زر کجا یابد// گر هنرمند گوشه‌گیر بود// کام دل از [[هنر]] کجا یابد// [[شاهین|باز]] کز آشیان برون نپرد// بر شکاری کجا ظفر یابد»

* «باغبانی بنفشـه می‌انبود// گفتش ای گوژپشت جامه‌کبود// چه رسیده است از زمانه تورا// پیر ناگشته درشکستی زود// گفت پیران شکسته دهرند// در جوانی شکسته باید بود»

* «به حاتم ار به جهان آید التجا نکنم// به استخوان رسد ار کاردم بدست نیاز»
* «به حاتم ار به جهان آید التجا نکنم// به استخوان رسد ار کاردم بدست نیاز»
* «پادشاه وحوش از آن باشد// که به خود کار خود کند [[شیر|ضیغم]]»

* «دامن مرد کاهلی چو گرفت// گله از گردش زمانه کند// مطرب از کار چون فروماند// چشم بر گوشه چغانه کند»
* «پادشاه وحوش از آن باشد// که به خود کار خود کند [[شیر|ضیغم]]»

* «دامن مرد کاهلی چو گرفت// گله از گردش زمانه کند// مطرب از کار چون فروماند// چشم بر گوشه چغانه کند»

* «در پای عوام کشته گشتند خواص// آتش چو درافتاد نه تر ماند و نه خشک»
* «در پای عوام کشته گشتند خواص// آتش چو درافتاد نه تر ماند و نه خشک»
* «دو قرص نان اگر از گندم است و گر از جو// دوتای جامه اگر کهنه است و گر از نو// چهار گوشه دیوار خود به خاطر جمع// که کس نگوید از اینجا بخیز و آنجا رو// هزار مرتبه بهتر به نزد ابن یمین// ز فر مملکت کی‌قباد و کی‌خسرو»

* «دو قرص نان اگر از گندم است و گر از جو// دوتای جامه اگر کهنه است و گر از نو// چهار گوشه دیوار خود به خاطر جمع// که کس نگوید از اینجا بخیز و آنجا رو// هزار مرتبه بهتر به نزد ابن یمین// ز فر مملکت کی‌قباد و کی‌خسرو»

* «شبان [[گوسفند|بره]] آن به که دارد نگاه// از آن [[سگ]] که با [[گرگ]] شد آشنا»
* «شبان [[گوسفند|بره]] آن به که دارد نگاه// از آن [[سگ]] که با [[گرگ]] شد آشنا»
* «شهریارا آن شنیدستی که در روز شکار// شاه‌کسری کرد سوی دهقانی گذر// پیر دهقان جوزبن می‌کشت، با وی گفت شاه// نیستی گویی به تحقیق ازفلاحت باخبر// جوزبن آخر نیارد کمتر از سی‌سال بار// تو کجا یابی ازاو بر؟ روزگار خود مبر// گفت ما خوردیم بر از کِشته‌های رفتگان// هرکه آید گو بری اوهم ز کِشت ما بخور»

* «فروغ روی تو را خانه کی حجاب شود// به گِل چگونه توان نور آفتاب اندود»
* «شهریارا آن شنیدستی که در روز شکار// شاه‌کسری کرد سوی دهقانی گذر// پیر دهقان جوزبن می‌کشت، با وی گفت شاه// نیستی گویی به تحقیق ازفلاحت باخبر// جوزبن آخر نیارد کمتر از سی‌سال بار// تو کجا یابی ازاو بر؟ روزگار خود مبر// گفت ما خوردیم بر از کِشته‌های رفتگان// هرکه آید گو بری اوهم ز کِشت ما بخور»
* «مفرما انتظارم بیش‌تر زین// کرم کن یا جوابی یا ثوابی»

* «فروغ روی تو را خانه کی حجاب شود// به گِل چگونه توان نور آفتاب اندود»

* «مفرما انتظارم بیش‌تر زین// کرم کن یا جوابی یا ثوابی»

* «نکنم رغبت دنیا که متاعی است قلیل// [[شاهین|شاهبازان]] به گه صید نگیرند [[مگس]]»
* «نکنم رغبت دنیا که متاعی است قلیل// [[شاهین|شاهبازان]] به گه صید نگیرند [[مگس]]»
* «نوشدارو چه سود خواهد داشت// چون شد از ملک [[زندگی]] سهراب»

* «هرکه را در جهان همی بینی// گر گدایی و گر شهنشاهی است// طالب لقمه‌ایست وز پی آن// در بن چاه یا سرِ گاهی است// مقصد جمله خلق یک چیز است// لیک هریک فتاده در راهی است// اهل عالم به نان چو محتاج‌اند// پس به نزدیک آن که آگاهی است// شاه را بر گدا چه ناز رسد// چون گدا، شاه نیز نان‌خواهی است// اختلافی که هست در نام است// ورنه سی‌روز بی‌گمان ماهی است»
* «نوشـدارو چه سود خواهد داشت// چون شد از ملک [[زندگی]] سهراب»

* «هرکه را در جهان همی بینی// گر گدایی و گر شهنشاهی است// طالب لقمه‌ایست وز پی آن// در بن چاه یا سر ِ گاهی است// مقصد جمله خلق یک چیز است// لیک هریک فتاده در راهی است// اهل عالم به نان چو محتاج‌اند// پس به نزدیک آن که آگاهی است// شاه را بر گدا چه ناز رسد// چون گدا، شاه نیز نان‌خواهی است// اختلافی که هست در نام است// ورنه سی‌روز بی‌گمان ماهی است»

* «هرجا که شد کسی چو زملکش برون نشد// منزل چه مرو و بلخ و [[نیشابور|نشابور]] یا هرات»
* «هرجا که شد کسی چو زملکش برون نشد// منزل چه مرو و بلخ و [[نیشابور|نشابور]] یا هرات»


== بدون منبع ==
== بدون منبع ==

== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==
{{ویکی‌پدیا با عنوان|ابن یمین فریومدی}}

{{ویکی‌پدیا با عنوان|ابن یمین فریومدی}}



{{ترتیب‌پیش‌فرض:ابن یمین}}
{{ترتیب‌پیش‌فرض:ابن یمین}}

[[رده:شاعران ایرانی]]
[[رده:اهالی ایران]]
[[رده:اهالی ایران]]
[[رده:اهالی سبزوار]]
[[رده:اهالی بیهق]]
[[رده:اهالی میامی (شهرستان)]]
[[رده:اهالی میامی (شهرستان)]]
[[رده:شاعران ایرانی]]
[[رده:کاتبان ایرانی]]
[[رده:درگذشتگان ۱۳۶۳]]
[[رده:درگذشتگان ۱۳۶۳]]

نسخهٔ ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۲۲:۳۳

محمود بن یمین‌الدین طغرایی فریومَدی لقب‌گرفته به فخرالدین و شهرت‌یافته به ابن یمین (۱۲۸۶، فرومد، بیهق - ۱۳۶۷، فرومد، بیهق) مستوفی، کاتب دربار و شاعر ایرانی بود.

دارای منبع

دیوان شعر

  • «ای دل ار چند در سفر خطر است// کس، سفر بی‌خطر کجا یابد// آنچه اندر سفر به دست آید// مرد را در حضر کجا یابد// وان‌که در بحر غوطه می‌نخورد// سلک دُرّ و گهر کجا یابد// وان‌که پهلو تهی کند از کان// صرّه سیم و زر کجا یابد// گر هنرمند گوشه‌گیر بود// کام دل از هنر کجا یابد// باز کز آشیان برون نپرد// بر شکاری کجا ظفر یابد»
  • «باغبانی بنفشه می‌انبود// گفتش ای گوژپشت جامه‌کبود// چه رسیده است از زمانه تورا// پیر ناگشته درشکستی زود// گفت پیران شکسته دهرند// در جوانی شکسته باید بود»
  • «به حاتم ار به جهان آید التجا نکنم// به استخوان رسد ار کاردم بدست نیاز»
  • «پادشاه وحوش از آن باشد// که به خود کار خود کند ضیغم»
  • «دامن مرد کاهلی چو گرفت// گله از گردش زمانه کند// مطرب از کار چون فروماند// چشم بر گوشه چغانه کند»
  • «در پای عوام کشته گشتند خواص// آتش چو درافتاد نه تر ماند و نه خشک»
  • «دو قرص نان اگر از گندم است و گر از جو// دوتای جامه اگر کهنه است و گر از نو// چهار گوشه دیوار خود به خاطر جمع// که کس نگوید از اینجا بخیز و آنجا رو// هزار مرتبه بهتر به نزد ابن یمین// ز فر مملکت کی‌قباد و کی‌خسرو»
  • «شبان بره آن به که دارد نگاه// از آن سگ که با گرگ شد آشنا»
  • «شهریارا آن شنیدستی که در روز شکار// شاه‌کسری کرد سوی دهقانی گذر// پیر دهقان جوزبن می‌کشت، با وی گفت شاه// نیستی گویی به تحقیق ازفلاحت باخبر// جوزبن آخر نیارد کمتر از سی‌سال بار// تو کجا یابی ازاو بر؟ روزگار خود مبر// گفت ما خوردیم بر از کِشته‌های رفتگان// هرکه آید گو بری اوهم ز کِشت ما بخور»
  • «فروغ روی تو را خانه کی حجاب شود// به گِل چگونه توان نور آفتاب اندود»
  • «مفرما انتظارم بیش‌تر زین// کرم کن یا جوابی یا ثوابی»
  • «نکنم رغبت دنیا که متاعی است قلیل// شاهبازان به گه صید نگیرند مگس»
  • «نوشدارو چه سود خواهد داشت// چون شد از ملک زندگی سهراب»
  • «هرکه را در جهان همی بینی// گر گدایی و گر شهنشاهی است// طالب لقمه‌ایست وز پی آن// در بن چاه یا سرِ گاهی است// مقصد جمله خلق یک چیز است// لیک هریک فتاده در راهی است// اهل عالم به نان چو محتاج‌اند// پس به نزدیک آن که آگاهی است// شاه را بر گدا چه ناز رسد// چون گدا، شاه نیز نان‌خواهی است// اختلافی که هست در نام است// ورنه سی‌روز بی‌گمان ماهی است»
  • «هرجا که شد کسی چو زملکش برون نشد// منزل چه مرو و بلخ و نشابور یا هرات»

بدون منبع

پیوند به بیرون

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
ابن یمین
دارد.