«نوکرهای من و مردم این مملکت باید جز از ایران و عوالم خودشان از جایی خبر نداشته باشند و بالمثل اگر اسم پاریس یا بروکسل نزد آنها بردهشود ندانند این دو خوردنیاست یا پوشیدنی.»
«ناصرالدین شاه شخصاً باهوش بود و یک سوء ظن غریب و حسد عجیبی داشت؛ دشمن آزادی و ترقی عموم بود و ابداً مرد نامآور و بزرگی در مملکت نمیخواست؛ زیاد پرخوراک بود؛ بلکه غالباً یا دائماً در غیر خواب و مواقع رسمی مشغول خوردن تنقلات بود؛ سفر و شکار را دوست میداشت… عشق سفر فرنگستان… تحمیلات فوقالعاده بر ایران وارد کرد. در عوض اینکه اقتدا به قوانین و عدل و علم… و صنایع و اختراعات جدید اروپاییان نمایند، پول ایران را برده به عیاشیهای ناگفتنی صرف کردند و راه متاعهای غیرلازم را به ایران بازتر کردند… .»
↑ ۱٫۰۱٫۱هدایت، رضاقلیخان. «اشعار شاه ناصر دین بوالمظفرست/کز جمع خسروان همه چون تاج بر سرست». در مجمع الفصحاء. ج. یکم. به کوشش مظاهر مصفا. تهران: انتشارات امیرکبیر، سال ۲۰۰۲م. ص ۱۵.