فخرالدین رازی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز removed Category:ریاضیدانان using HotCat |
Inshushinak (بحث | مشارکتها) جز اصلاح ارقام، ابرابزار |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''[[W:فخرالدین رازی|فخرالدین رازی]]''' |
'''[[W:فخرالدین رازی|فخرالدین رازی]]''' (محمدبن عمر بن حسین بن علی طبرستانی) معروف بـ'''امام رازی''' و '''فخر رازی'''، (زادهٔ ۵۴۴ قـ. در [[ری]] - درگذشت: ۶۰۶ قـ. در [[هرات]]) اهل طبرستان که در حکمت، ادبیات و ریاضی سرآمد دوران خود بود. |
||
== |
== گفتاوردها == |
||
* «ای دل ز غبار جهل اگر پاک شوی// تو روح مجردی بر افلاک شوی// عرش است نشیمن تو شرمت ناید// کآیی و مقیم تودهای خاک شوی؟» |
* «ای دل ز غبار جهل اگر پاک شوی// تو روح مجردی بر افلاک شوی// عرش است نشیمن تو شرمت ناید// کآیی و مقیم تودهای خاک شوی؟» |
||
** ''به نقل از مجالسالنفایس، چاپ حکمت، ص. ۳۲۲'' |
** ''به نقل از مجالسالنفایس، چاپ حکمت، ص. ۳۲۲'' |
||
== بدون منبع == |
== بدون منبع == |
||
* «کنه خردم درخور اثبات تو نیست// وآرامش جان جز به مناجات تو نیست// من ذات تو را به واجبی کی دانم// داننده ذات تو بجز ذات تو نیست» |
* «کنه خردم درخور اثبات تو نیست// وآرامش جان جز به مناجات تو نیست// من ذات تو را به واجبی کی دانم// داننده ذات تو بجز ذات تو نیست» |
||
* «هرجا که ز مهرت اثری افتادهست// سودازدهای بر گذری افتادهست// در وصل تو کی توان رسیدن کآنجا// هرجا که نهی پای، سری افتادهست» |
* «هرجا که ز مهرت اثری افتادهست// سودازدهای بر گذری افتادهست// در وصل تو کی توان رسیدن کآنجا// هرجا که نهی پای، سری افتادهست» |
||
== دربارهٔ او == |
|||
== درباره امام فخر رازی == |
|||
* «اندرین ره گر خرد رهبین بدی // فخر رازی، رازدان دین بدی |
* «اندرین ره گر خرد رهبین بدی // فخر رازی، رازدان دین بدی |
||
* لیک چون مَنْ کَمْ یِذُقْ کَمْ یَدْرِ بود // عقل و تخییلات او حیرت فزود» |
* لیک چون مَنْ کَمْ یِذُقْ کَمْ یَدْرِ بود // عقل و تخییلات او حیرت فزود» |
||
** ''[[مولوی]]'' |
** ''[[مولوی]]'' |
||
* «فخر رازی علم را لیتی کند // پیش مرغان ریزد و تی تی کند» |
* «فخر رازی علم را لیتی کند // پیش مرغان ریزد و تی تی کند» |
||
** منسوب به مولوی |
** منسوب به مولوی |
||
⚫ | |||
⚫ | |||
** مقالات شمس |
** مقالات شمس |
||
⚫ | |||
⚫ | |||
** مقالات شمس |
** مقالات شمس |
||
* «جمع فخر رازی در مسجد جامع هری [هرات] نمیگنجد همه در شب شمعها گرفته میآیند تا جایگاه گیرند و او شیخ اسلام هریست و خوارزمشاه یکی از مقربان خود را فرمودهاست تا هرکجا باشد و هرکدام ولایتی که بباشد آنکس با کمر زر و کلاه مغرق بر پایهای منبر وی مینشیند.» |
* «جمع فخر رازی در مسجد جامع هری [هرات] نمیگنجد همه در شب شمعها گرفته میآیند تا جایگاه گیرند و او شیخ اسلام هریست و خوارزمشاه یکی از مقربان خود را فرمودهاست تا هرکجا باشد و هرکدام ولایتی که بباشد آنکس با کمر زر و کلاه مغرق بر پایهای منبر وی مینشیند.» |
||
** معارف بهاء ۱:۲۴۵ |
** معارف بهاء ۱:۲۴۵ |
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۰۴
فخرالدین رازی (محمدبن عمر بن حسین بن علی طبرستانی) معروف بـامام رازی و فخر رازی، (زادهٔ ۵۴۴ قـ. در ری - درگذشت: ۶۰۶ قـ. در هرات) اهل طبرستان که در حکمت، ادبیات و ریاضی سرآمد دوران خود بود.
گفتاوردها
- «ای دل ز غبار جهل اگر پاک شوی// تو روح مجردی بر افلاک شوی// عرش است نشیمن تو شرمت ناید// کآیی و مقیم تودهای خاک شوی؟»
- به نقل از مجالسالنفایس، چاپ حکمت، ص. ۳۲۲
بدون منبع
- «کنه خردم درخور اثبات تو نیست// وآرامش جان جز به مناجات تو نیست// من ذات تو را به واجبی کی دانم// داننده ذات تو بجز ذات تو نیست»
- «هرجا که ز مهرت اثری افتادهست// سودازدهای بر گذری افتادهست// در وصل تو کی توان رسیدن کآنجا// هرجا که نهی پای، سری افتادهست»
دربارهٔ او
- «اندرین ره گر خرد رهبین بدی // فخر رازی، رازدان دین بدی
- لیک چون مَنْ کَمْ یِذُقْ کَمْ یَدْرِ بود // عقل و تخییلات او حیرت فزود»
- «فخر رازی علم را لیتی کند // پیش مرغان ریزد و تی تی کند»
- منسوب به مولوی
- «فخر رازی چه زهره داشت که گفت: محمد تازی چنین میگوید و محمد رازی چنین میگوید. این مرتد وقت نباشد؟ این کافر مطلق نبود؟»
- مقالات شمس
- «اگر این معنیها به تعلم و بحث بشایستی ادراک کردن، پس خاک عالم بر سر ببایستی کردن ابایزید را و جنید را از حسرت فخر رازی؛ که صد سال او را شاگردی فخر رازی بایستی کردن. گویند هزار تا کاغذ تصنیف کرده است فخر رازی در تفسیر قرآن …»
- مقالات شمس
- «جمع فخر رازی در مسجد جامع هری [هرات] نمیگنجد همه در شب شمعها گرفته میآیند تا جایگاه گیرند و او شیخ اسلام هریست و خوارزمشاه یکی از مقربان خود را فرمودهاست تا هرکجا باشد و هرکدام ولایتی که بباشد آنکس با کمر زر و کلاه مغرق بر پایهای منبر وی مینشیند.»
- معارف بهاء ۱:۲۴۵
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |