ریچارد رورتی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) صفحهٔ تازه: '''ریچارد رورتی'''، فیلسوف آمریکایی، زادروز: (چهارم اکتبر ۱۹۳۱) میلادی در شهر... |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۳۰ دسامبر ۲۰۰۶، ساعت ۰۲:۲۹
ریچارد رورتی، فیلسوف آمریکایی، زادروز: (چهارم اکتبر ۱۹۳۱) میلادی در شهر نیویورک.
دارای منبع
- «اگر پايه محکمی در فلسفه تحليلی پيدا نمی کردم هرگز نمی توانستم به اهميتِ کارِ ويلفرد سِلارز و دانالد ديويدسون پی ببرم و درنتيجه بازهم هميشه غبطه میخوردم.»
- نگرش تاريخی و فلسفه تحليلی، (ص. ۵۵)
- «اگر ما از خواندنِ کتابهای کانونی فلسفه دست بکشيم، آگاهیمان نسبت به نيروهايی که ما را قادر ساخته به شيوه کنونی بينديشيم و صحبت کنيم، کم و کمتر خواهد شد. آن وقت نخواهيم توانست وجوهِ احتمالی حياتِ اجتماعی (کانتينجِنسی)مان را درک کنيم؛ نخواهيم توانست «آيرونيست» (وارون انديش) بههمان معنیای که من بکار میبرم باشيم.»
- Contingency, Irony, and Solidarity، کمبریج/۱۹۸۹
- «اگر همه آن کلاسيکهای فلسفه را دستجمعی نخوانده بودم هرگز نمیتوانستم از هگل و هايدگر سر دربياورم و [در نتيجه] هميشه غبطه می خوردم.»
- نگرش تاریخی و فلسفه تحلیلی، (ص. ۵۵)
- «اين مدعای ديويیوار، ابنای بشر را به گونه فرزندان زمان و مکان خود ترسيم میکند؛ بدون هيچگونه محدوديت يا اهميت مابعدالطبيعی يا زيستشناختی در خصوص شکلپذيری آنها.»
- فلسفه و اميد اجتماعی، (ص. ۵۷)
- «بهرغم سرخوردگی نسبتا زودرسام از افلاطونگرايی، بسيار خشنودم که همه آن سالها را صرف خواندن کتابهای فلسفی کردم. زيرا نکتهای آموختم که به نظرم هنوز مهم است: بیاعتمادی به تکبر فکری که در اصل مرا به خواندن آن کتابها هدايـت کرد. اگر همه آن کتابها را نخوانده بودم، هيچگاه نمیتوانستم از جستجوی آنچه دريدا "حضوری کامل فراسوی دامنه بازی" مینامد، به قصد بينشی ملخص و خودبسا، قابل فهم و توجيهگر خود باشد، دست بردارم.»
- فلسفه و اميد اجتماعی، (ص. ۶۴)
- «درحالی که بسياری از روشنفکرانی که گرايش دينی دارند، به آن چيزی میآويزند که او را "مابعدالطبيعهای فردی" مینامد، کارتر يکی از اعضای کليسای پروتستان، دين را به عنوان سنت عبادت گروهی تعريف میکند.»
- فلسفه و اميد اجتماعی، (ص. ۲۴۵)
- «شعار من اين است: اگر هوای آزادی را داشته باشی، حقيقت هوای خودش را خواهد داشت. گفته من مبتنی بر حقيقت گفتهای است که جمعی از مردمِ آزاد و آزاده برسرِ حقيقت بودنش توافق کردهاند. اگر ما زحمتِ برقراریِ آزادی سياسی را بکشيم، حقيقت هم خودش به عنوان پاداش نصيبمان میشود.»
- Take Care of Freedom and Truth Will Take Care of itself، (ص. ۵۸)
- «فيلسوف، مناسبترين توصيف برای کسی است که نقشه فرهنگ را از نو ترسيم میکند - کسی که در باب انديشيدن پيرامون رابطه ميان حوزههای گوناگون گسترده فعاليت بشر، راهی نو و نويدبخش به ما پيشنهاد میدهد.»
- فلسفه و اميد اجتماعی، (ص. ۲۵۱)
- «من نمیفهمم چرا رأیدهندگان آمريکايی نمیتوانند بر خودخواهیها و آزمندیهاشان فائق شوند. کاش خود من میتوانستم. کشورِ من از بيشترين قدرت و بيشترين ثروت بهره برده و از اين قدرت و ثروت هرگز برای کم کردن از درد و ادبارِ انسانی استفاده نکرده است. به نظر من اين يک تراژدیِ بزرگ است»
- رورتی و دموکراسی آمریکایی، (ص. ۱۰۲) - به نقل از بی بی سی، عبدی کلانتری
- «مواد اين آييننامه، آثار متافيزيکباوران بزرگ، کوشش هايی مرسوم برای تغييرناپذير انگاشتن و يکپارچه ديدن همه چيزند. متافيزيکباوران میکوشند معضل تعدد نمودها را حل کنند بهاميد آنکه، با نگريستن از فراز بلندیها، وحدتی ناگهانی پديدار شود؛ وحدتی که نشانه يافتن چيز واقعیای است که ورای نمودها میايستد و آنها را پديد میآورد.»
- Contingency, Irony, and Solidarity، کمبریج/۱۹۸۹
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |