هراکلیتوس: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۸: | خط ۸: | ||
* تکرار پیاپی یک کار تنها یکنواختی نیست: کنترل شدن بجای کنترل کردن است. |
* تکرار پیاپی یک کار تنها یکنواختی نیست: کنترل شدن بجای کنترل کردن است. |
||
* برای کسانی که روح بیخردی دارند چشمها و گوشها شاهدان ضعیفی هستند. |
* برای کسانی که روح بیخردی دارند چشمها و گوشها شاهدان ضعیفی هستند. |
||
* حسادت ما همیشه دیرپاتر از |
* حسادت ما همیشه دیرپاتر از خوشحالی کسانی است که به آنها حسادت میورزیم. |
||
* عدالت از سازندگان دروغها و شهادتهای ساختگی سبقت خواهد گرفت. |
* عدالت از سازندگان دروغها و شهادتهای ساختگی سبقت خواهد گرفت. |
||
* خدا شب و روز، زمستان و تابستان، جنگ و صلح، گرسنگی و سیری است. |
* خدا شب و روز، زمستان و تابستان، جنگ و صلح، گرسنگی و سیری است. |
نسخهٔ ۲۷ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۵۵
هراکلیتوس (به یونانی: Ηράκλειτος) فیلسوف یونانی.
گفتاوردها
- هیچ چیز پایدار نیست غیر از تغییر.
- برای خدا همه چیز زیبا، خوب و منصفانه است؛ انسانها گرچه، گمان میکنند که برخی چیزها غیرمنصافانه و باقی منصفانه هستند.
- شخصیت سرنوشت است.
- نتایج بزرگ نیازمند خواستههای بزرگ هستند.
- تکرار پیاپی یک کار تنها یکنواختی نیست: کنترل شدن بجای کنترل کردن است.
- برای کسانی که روح بیخردی دارند چشمها و گوشها شاهدان ضعیفی هستند.
- حسادت ما همیشه دیرپاتر از خوشحالی کسانی است که به آنها حسادت میورزیم.
- عدالت از سازندگان دروغها و شهادتهای ساختگی سبقت خواهد گرفت.
- خدا شب و روز، زمستان و تابستان، جنگ و صلح، گرسنگی و سیری است.
- آدمی در یک رود تنها یک مرتبه میتواند پا بگذارد؛ هر بار آب دیگری در بستر آن جریان دارد.
- هیچ کس در یک رود دو مرتبه پا نمیگذارد، زیرا رودخانه و فرد همان دو نیستند.
- خشونت عمدی از آتش هم آسانتر خاموش میگردد.
- تغییر به تنهایی تغییر نکردن است.
- مسیر رو به بالا و رو به پایین دقیقأ یکی هستند.
- چشمها شاهدان دقیقتری از گوشها هستند
- هیچ کس نیست که با دست یابی به موفقیت به خطر هم برنخورد.
- آدمی وقتی که جدیت یک کودک در هنگام بازی را بدست میآود بیش از هر موقع خودش است.
- حتی کسانی که خوابیدهاند مشغول به کار بوده و در فعل انفعالات جهان سهیم هستند.
- تعصب بیماری الهی است.
- «بیماری، تندرستی را خوشایند و لذتبخش میکند؛ گرسنگی سیری را؛ و خستگی آسودن را.»
- «مردمان نمیدانند که چگونه از هم جداشدگی عین به هم پیوستگی است: هماهنگی کششهای متضاد چون در کمان و چنگ.»