خرمگس (رمان): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
صفحهای تازه حاوی «'''خرمگس''' (به انگلیسی: The Gadfly) رمانی از نویسندهی ایرلندی، اتل لیلیان وینی...» ایجاد کرد |
جز انتقال از ویکی پدیا، ابرابزار |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''خرمگس''' (به انگلیسی: The Gadfly) رمانی از |
'''خرمگس''' (به انگلیسی: The Gadfly) رمانی از نویسندهٔ [[ایرلندی]]، [[اتل لیلیان وینیچ]] است. |
||
[[پرونده:«The_Gadfly»_cover.jpg|220px|بندانگشتی|چپ|]] |
[[پرونده:«The_Gadfly»_cover.jpg|220px|بندانگشتی|چپ|]] |
||
---- |
---- |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
=== فصل اول === |
=== فصل اول === |
||
* «آرتور به تنهدرختی تکیه داد و از میان شاخ و برگهای تیره به اولین ستارگان کمنوری که در آسمان سوسو میزدند [[چشم]] دوخت. این چشمان رؤیایی آبی سیر و اسرارآمیز، که در پناه مژگانی سیاه قرار داشت، میراثی از [[مادر]] کرنوالیاش بود. مونتانلی برای آن که آنها را نبیند، رویش را برگرداند.» |
* «آرتور به تنهدرختی تکیه داد و از میان شاخ و برگهای تیره به اولین ستارگان کمنوری که در آسمان سوسو میزدند [[چشم]] دوخت. این چشمان رؤیایی آبی سیر و اسرارآمیز، که در پناه مژگانی سیاه قرار داشت، میراثی از [[مادر]] کرنوالیاش بود. مونتانلی برای آن که آنها را نبیند، رویش را برگرداند.» |
||
* «[مونتانلی] با خود اندیشید: این [[انتقام]] [[خدا]]ست که بر من نازل شده است؛ همانگونه که بر [[داوود]] (پادشاه بنیاسرائیل) نازل شد. با منی که آستان قدسش را ملوث ساخته و پیکر او را با دستهای آلودهام گرفتهام، شکیبا بوده است ولی اکنون [[ |
* «[مونتانلی] با خود اندیشید: این [[انتقام]] [[خدا]]ست که بر من نازل شده است؛ همانگونه که بر [[داوود]] (پادشاه بنیاسرائیل) نازل شد. با منی که آستان قدسش را ملوث ساخته و پیکر او را با دستهای آلودهام گرفتهام، شکیبا بوده است ولی اکنون [[شکیبایی]]اش به پایان رسیده است.» |
||
=== فصل دوم === |
=== فصل دوم === |
||
* « |
* «-چه میبینم پدر؟ موجودی عظیم و سفیدپوش، در فضایی به رنگ آبی که نه آغازی دارد و نه پایانی. میبینمش که سالهاست در انتظار [[مسیح|روح خدا]]ست. همچون از ورای یک شیشه آن را تار میبینم. |
||
مونتانلی آهی کشید و گفت: من نیز زمانی این |
مونتانلی آهی کشید و گفت: من نیز زمانی این چیزها را میدیدم.» |
||
* « |
* «-... جای تأسف است که کلیسا کشیشان را از [[ازدواج]] منع میکند... پدر! من اطمینان دارم که اگر شما پیمان نبسته بودید... اگر ازدواج میکردید... فرزندانتان بسیار... |
||
- هیس! این کلمه با چنان |
- هیس! این کلمه با چنان زمزمهٔ سریعی ادا شد که به نظر میرسید [[سکوت]] بعدی را عمیقتر میسازد.» |
||
=== فصل سوم === |
=== فصل سوم === |
||
* «[آرتور] با ادای |
* «[آرتور] با ادای کلمهٔ [[عشق]]، سرخی [[شرم]] بر پیشانیاش نشست و باز فرومرد. جما آن را ندید چون با ابروهای گرهخورده و دندانهای به هم فشرده، یکراست به مقابلش چشم دوختهبود.» |
||
== جملات برگزیده از کتاب == |
|||
* هر چه زمان انجام [[کار|کاری]] بیشتر باشد، دلایل شروع بی درنگ آن نیز بیشتر است{{سخ}} |
|||
*من خود را به گناهان رِشک و خشم و اندیشههای پوچ علیه کسی که هیچ گونه بدی در حق من نکرده است، متهم میکنم{{سخ}} |
|||
*اگر در جهان راهی یافت میشد که [[آب]] رفته را به جوی باز گرداند، ارزش داشت که به خطاهای گذشتهُ خود بیندیشیم{{سخ}} |
|||
*گذشته از آنِ گذشتگان و آینده از آنِ توست{{سخ}} |
|||
*اگر من [[گریه|میگریم]] و یا مینالم، اگر من چهره غمگین میکنم، تنها برای [[خنده|خندیدن]] است. |
|||
== منابع == |
== منابع == |
||
وینیچ، اتل لیلیان، خرمگس، ترجمهٔ خسرو همایونپور، تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۹۲. |
|||
{{ویکیپدیا}} |
{{ویکیپدیا}} |
نسخهٔ ۷ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۳۲
خرمگس (به انگلیسی: The Gadfly) رمانی از نویسندهٔ ایرلندی، اتل لیلیان وینیچ است.
فصل اول
- «آرتور به تنهدرختی تکیه داد و از میان شاخ و برگهای تیره به اولین ستارگان کمنوری که در آسمان سوسو میزدند چشم دوخت. این چشمان رؤیایی آبی سیر و اسرارآمیز، که در پناه مژگانی سیاه قرار داشت، میراثی از مادر کرنوالیاش بود. مونتانلی برای آن که آنها را نبیند، رویش را برگرداند.»
- «[مونتانلی] با خود اندیشید: این انتقام خداست که بر من نازل شده است؛ همانگونه که بر داوود (پادشاه بنیاسرائیل) نازل شد. با منی که آستان قدسش را ملوث ساخته و پیکر او را با دستهای آلودهام گرفتهام، شکیبا بوده است ولی اکنون شکیباییاش به پایان رسیده است.»
فصل دوم
- «-چه میبینم پدر؟ موجودی عظیم و سفیدپوش، در فضایی به رنگ آبی که نه آغازی دارد و نه پایانی. میبینمش که سالهاست در انتظار روح خداست. همچون از ورای یک شیشه آن را تار میبینم.
مونتانلی آهی کشید و گفت: من نیز زمانی این چیزها را میدیدم.»
- «-... جای تأسف است که کلیسا کشیشان را از ازدواج منع میکند... پدر! من اطمینان دارم که اگر شما پیمان نبسته بودید... اگر ازدواج میکردید... فرزندانتان بسیار...
- هیس! این کلمه با چنان زمزمهٔ سریعی ادا شد که به نظر میرسید سکوت بعدی را عمیقتر میسازد.»
فصل سوم
- «[آرتور] با ادای کلمهٔ عشق، سرخی شرم بر پیشانیاش نشست و باز فرومرد. جما آن را ندید چون با ابروهای گرهخورده و دندانهای به هم فشرده، یکراست به مقابلش چشم دوختهبود.»
جملات برگزیده از کتاب
- هر چه زمان انجام کاری بیشتر باشد، دلایل شروع بی درنگ آن نیز بیشتر است
- من خود را به گناهان رِشک و خشم و اندیشههای پوچ علیه کسی که هیچ گونه بدی در حق من نکرده است، متهم میکنم
- اگر در جهان راهی یافت میشد که آب رفته را به جوی باز گرداند، ارزش داشت که به خطاهای گذشتهُ خود بیندیشیم
- گذشته از آنِ گذشتگان و آینده از آنِ توست
- اگر من میگریم و یا مینالم، اگر من چهره غمگین میکنم، تنها برای خندیدن است.
منابع
وینیچ، اتل لیلیان، خرمگس، ترجمهٔ خسرو همایونپور، تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۹۲.
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |