ندانم‌گرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏گفتاوردها: ابرابزار، اصلاح نشانی وب
Mahan (بحث | مشارکت‌ها)
بی‌ربط
خط ۶: خط ۶:
* «نمی‌دانم خدایی وجود دارد یا نه اما ممکن است روزی شواهدی برای وجودش بیابیم»<ref name="Oppy2006">{{cite book|author=Graham Oppy|title=Arguing about Gods|url=http://books.google.com/books?id=DlVtfUxPD14C&pg=PA15|date=4 September 2006|publisher=Cambridge University Press|isbn=978-1-139-45889-4|pages=15–}}</ref>
* «نمی‌دانم خدایی وجود دارد یا نه اما ممکن است روزی شواهدی برای وجودش بیابیم»<ref name="Oppy2006">{{cite book|author=Graham Oppy|title=Arguing about Gods|url=http://books.google.com/books?id=DlVtfUxPD14C&pg=PA15|date=4 September 2006|publisher=Cambridge University Press|isbn=978-1-139-45889-4|pages=15–}}</ref>
** ''[[w:ندانم‌گرایی#wندانم‌گرایی ضعیف|فلسفه ندانم‌گرایی ضعیف]]''
** ''[[w:ندانم‌گرایی#wندانم‌گرایی ضعیف|فلسفه ندانم‌گرایی ضعیف]]''
* «اگر من توانایی فهم عینی خدا را داشته باشم، دیگر معتقد نخواهم بود اما از آن‌جایی که نمی‌توانم چنین کاری کنم، پس باید اعتقاد داشته باشم»<ref>Kierkegaard, Søren. ''Philosophical Fragments''. Ch. 3</ref>
* «اگر من توانایی فهم عینی خدا را داشته باشم، دیگر معتقد نخواهم بود اما از آن‌جایی که نمی‌توانم چنین کاری کنم، پس باید اعتقاد داشته باشم»<ref>Kierkegaard, Søren. ''Philosophical Fragments''. Ch. 3
</ref>
** ''[[w:سورن کییرکگور|سورن کییرکگور]]''
** ''[[w:سورن کییرکگور|سورن کییرکگور]]''
* «به عنوان یک فیلسوف، اگر بخواهم برای شنونده‌های فلسفی محض سخن بگویم باید بگویم که خود را یک ندانم‌گرا توصیف می‌کنم چرا که فکر نمی‌کنم برهانی قاطع وجود داشته باشد که کسی بتواند اثبات کند که خدایی وجود ندارد.
* «به عنوان یک فیلسوف، اگر بخواهم برای شنونده‌های فلسفی محض سخن بگویم باید بگویم که خود را یک ندانم‌گرا توصیف می‌کنم چرا که فکر نمی‌کنم برهانی قاطع وجود داشته باشد که کسی بتواند اثبات کند که خدایی وجود ندارد.
از سوی دیگر اگر بخواهم بر فردی معمولی در خیابان اثری صحیح بگذارم فکر می‌کنم که باید بگویم من یک خداناباور هستم چرا که وقتی می‌گویم نمی‌توانم اثبات کنم که خدایی وجود ندارد مجبورم که هم‌چنین به همان‌سان بگویم که نمی‌توانم اثبات کنم که خدایان هومری وجود ندارند»<ref name="Ewell2006">{{cite book|author=Ken Ewell|title=Traveling with Philosophes|url=http://books.google.com/books?id=jYgDxc90buUC&pg=PA348|date=27 August 2006|publisher=iUniverse|isbn=978-0-595-85361-8|pages=348–}}</ref><ref name="Russell1997">
از سوی دیگر اگر بخواهم بر فردی معمولی در خیابان اثری صحیح بگذارم فکر می‌کنم که باید بگویم من یک خداناباور هستم چرا که وقتی می‌گویم نمی‌توانم اثبات کنم که خدایی وجود ندارد مجبورم که هم‌چنین به همان‌سان بگویم که نمی‌توانم اثبات کنم که خدایان هومری وجود ندارند»<ref name="Ewell2006">{{cite book|author=Ken Ewell|title=Traveling with Philosophes|url=http://books.google.com/books?id=jYgDxc90buUC&pg=PA348|date=27 August 2006|publisher=iUniverse|isbn=978-0-595-85361-8|pages=348–}}
</ref><ref name="Russell1997">
{{cite book|author=Bertrand Russell|title=Last Philosophical Testament: 1943–68|url=http://books.google.com/books?id=r1jBN5iehKsC&pg=PA91|year=1997|publisher=Psychology Press|isbn=978-0-415-09409-2|pages=91–}}</ref>
{{cite book|author=Bertrand Russell|title=Last Philosophical Testament: 1943–68|url=http://books.google.com/books?id=r1jBN5iehKsC&pg=PA91|year=1997|publisher=Psychology Press|isbn=978-0-415-09409-2|pages=91–}}</ref>
** ''[[w:برتراند راسل|برتراند راسل]]، من یک خداناباورم یا یک ندانم گرا؟''
** ''[[w:برتراند راسل|برتراند راسل]]، من یک خداناباورم یا یک ندانم گرا؟''
* «یک ندانم گرا فکر می‌کند که دانستن حقایقی در مورد خدا و زندگی بعدی آن‌گونه که مسیحیت و دیگر مذاهب به آن‌ها می‌پردازند، غیر ممکن است. یا اگر غیر ممکن نیست، در حال حاضر غیر ممکن است»<ref name="Ewell2006">{{cite book|author=Ken Ewell|title=Traveling with Philosophes|url=http://books.google.com/books?id=jYgDxc90buUC&pg=PA348|date=27 August 2006|publisher=iUniverse|isbn=978-0-595-85361-8|pages=348–}}</ref><ref name="Russell1997">
* «یک ندانم گرا فکر می‌کند که دانستن حقایقی در مورد خدا و زندگی بعدی آن‌گونه که مسیحیت و دیگر مذاهب به آن‌ها می‌پردازند، غیر ممکن است. یا اگر غیر ممکن نیست، در حال حاضر غیر ممکن است»<ref name="Ewell2006">{{cite book|author=Ken Ewell|title=Traveling with Philosophes|url=http://books.google.com/books?id=jYgDxc90buUC&pg=PA348|date=27 August 2006|publisher=iUniverse|isbn=978-0-595-85361-8|pages=348–}}
</ref><ref name="Russell1997">
{{cite book|author=Bertrand Russell|title=Last Philosophical Testament: 1943–68|url=http://books.google.com/books?id=r1jBN5iehKsC&pg=PA91|year=1997|publisher=Psychology Press|isbn=978-0-415-09409-2|pages=91–}}</ref>
{{cite book|author=Bertrand Russell|title=Last Philosophical Testament: 1943–68|url=http://books.google.com/books?id=r1jBN5iehKsC&pg=PA91|year=1997|publisher=Psychology Press|isbn=978-0-415-09409-2|pages=91–}}</ref>
** ''[[w:برتراند راسل|برتراند راسل]]، ندانم‌گرا بودن چیست؟''
** ''[[w:برتراند راسل|برتراند راسل]]، ندانم‌گرا بودن چیست؟''
* «بدترین لحظه برای کافر زمانی است که واقعاْ می‌خواهد سپاسگذاری کند، امّا نمی داند از کی.»
* «بدترین لحظه برای کافر زمانی است که واقعاْ می خواهد سپاسگذاری کند ، امّا نمی داند از کی.»
** ''[[دانته گابریل روستی]]'' <small>برگرفته از فرهنگ گفته‌های طنز آمیز، رضی هیرمندی، ۵۰۴</small>
** ''[[دانته گابریل روستی]]'' <small>برگرفته از فرهنگ گفته‌های طنز آمیز، رضی هیرمندی، ۵۰۴</small>
* «کسانی که وجود یک آفریدگار را نفی می‌کنند، نباید مورد مدارا قرارگیرند، زیرا وعده‌ها، پیمان‌ها و سوگندهایی که رشتهٔ پیوند جامعهٔ بشری هستند، هیچ اعتباری برای یک خداناباور نداشته، کنارگذاشتن خدا حتی در ذهن، همهٔ آن‌ها را باطل می‌کند. افزون بر این، کسانی که با خداناباوری خود با هر گونه دینی مبارزه کرده، قصد نابودی آن را دارند، نمی‌توانند مدعی حق مدارا باشند»
** ''[[جان لاک]]'' ''در نامه‌ای پیرامون مدارا''


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۰۴

ندانم‌گرایی، ندانم‌گویی، لاادری‌گری، یا مسلک لاادریه، دیدگاهی فلسفی است که دانستن درستی یا نادرستی برخی ادعاها به‌طور ویژه ادعاهای مربوط به امور فراطبیعی مانند الهیات و زندگی پس از مرگ و وجود خدا و موجودات روحانی و یا حتی حقیقت نهایی را نامعلوم و یا با توجّه به شکل «ندانم‌گویی» در اساس ناممکن می‌داند.

گفتاوردها

  • «من نمی‌توانم بدانم که خدایی هست یا نه، همان‌طور که شما هم نمی‌توانید»[۱]
  • «نمی‌دانم خدایی وجود دارد یا نه اما ممکن است روزی شواهدی برای وجودش بیابیم»[۱]
  • «اگر من توانایی فهم عینی خدا را داشته باشم، دیگر معتقد نخواهم بود اما از آن‌جایی که نمی‌توانم چنین کاری کنم، پس باید اعتقاد داشته باشم»[۲]
  • «به عنوان یک فیلسوف، اگر بخواهم برای شنونده‌های فلسفی محض سخن بگویم باید بگویم که خود را یک ندانم‌گرا توصیف می‌کنم چرا که فکر نمی‌کنم برهانی قاطع وجود داشته باشد که کسی بتواند اثبات کند که خدایی وجود ندارد.

از سوی دیگر اگر بخواهم بر فردی معمولی در خیابان اثری صحیح بگذارم فکر می‌کنم که باید بگویم من یک خداناباور هستم چرا که وقتی می‌گویم نمی‌توانم اثبات کنم که خدایی وجود ندارد مجبورم که هم‌چنین به همان‌سان بگویم که نمی‌توانم اثبات کنم که خدایان هومری وجود ندارند»[۳][۴]

  • «یک ندانم گرا فکر می‌کند که دانستن حقایقی در مورد خدا و زندگی بعدی آن‌گونه که مسیحیت و دیگر مذاهب به آن‌ها می‌پردازند، غیر ممکن است. یا اگر غیر ممکن نیست، در حال حاضر غیر ممکن است»[۳][۴]
  • «بدترین لحظه برای کافر زمانی است که واقعاْ می خواهد سپاسگذاری کند ، امّا نمی داند از کی.»

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Graham Oppy (4 September 2006). Arguing about Gods. Cambridge University Press, 15–. ISBN 978-1-139-45889-4. 
  2. Kierkegaard, Søren. Philosophical Fragments. Ch. 3
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ Ken Ewell (27 August 2006). Traveling with Philosophes. iUniverse, 348–. ISBN 978-0-595-85361-8. 
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ Bertrand Russell (1997). Last Philosophical Testament: 1943–68. Psychology Press, 91–. ISBN 978-0-415-09409-2. 

پیوند به بیرون

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ