کتاب در ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:
* «[[انقلاب ۱۳۵۷ ایران|۳۴ سال است]] که ممیزی با شدت در کشور ما اعمال شده و هر کتابی را که دولت یا مسوولان بی‌عیب تشخیص می‌دادند، اجازه انتشار می‌یافت. سؤال من این است که اگر قرار بود فساد فرهنگی و فساد اخلاقی و غیره، از طریق ممیزی کتاب برطرف شود، تا به حال باید این اتفاق می‌افتاد و بر طرف می‌شد؛ درحالی که اصلاً برطرف نشده است...هیچ تردیدی به خودتان راه ندهید که در تمام جوامعی که یک حداقلی از توسعه سیاسی و دموکراسی وجود دارد، چیزی به اسم ممیزی کتاب به هیچ شکلی وجود ندارد.»
* «[[انقلاب ۱۳۵۷ ایران|۳۴ سال است]] که ممیزی با شدت در کشور ما اعمال شده و هر کتابی را که دولت یا مسوولان بی‌عیب تشخیص می‌دادند، اجازه انتشار می‌یافت. سؤال من این است که اگر قرار بود فساد فرهنگی و فساد اخلاقی و غیره، از طریق ممیزی کتاب برطرف شود، تا به حال باید این اتفاق می‌افتاد و بر طرف می‌شد؛ درحالی که اصلاً برطرف نشده است...هیچ تردیدی به خودتان راه ندهید که در تمام جوامعی که یک حداقلی از توسعه سیاسی و دموکراسی وجود دارد، چیزی به اسم ممیزی کتاب به هیچ شکلی وجود ندارد.»
** ''[[صادق زیباکلام]]'' <ref>http://www.ibna.ir/fa/doc/note/212076/ممیزی-فساد-فرهنگی-توسعه</ref>
** ''[[صادق زیباکلام]]'' <ref>http://www.ibna.ir/fa/doc/note/212076/ممیزی-فساد-فرهنگی-توسعه</ref>
* «[[کتاب]] مثل هر محصول دیگری که انسان تولید می‌کند، ارزش استفاده دارد. استفاده‌اش در خواندن آن است. تا اینجا، مسئله کاملاً روشن است و هیچ رمزورازی در آن وجود ندارد. اما برای تولید کتاب، ناشر باید از یک‌سو ابزار تولید و مواد اولیه آن را داشته باشد و از سوی دیگر این مواد و ابزار را در اختیار کارگران عرصه کتاب بگذارد تا آنها آن را به کتاب تبدیل کنند و برای فروش به بازار ارائه دهند. به‌این‌ترتیب، کتاب با سرمایه ناشر و کارِ کارگر تولید و وارد بازار می‌شود. پس از فروش کتاب در بازار است که سرمایه و سود تولید کتاب به ناشر بازمی‌گردد.»
** ''[[محسن حکیمی]]'' <ref>http://www.sharghdaily.ir/Vijeh/4820/مهاجرت-سرمایه</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۵ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۵

گفتاوردها دربارهٔ کتاب و مطالعه در ایران و گفتاوردها از ایرانیان درباره کتاب.

Colored dice with white background
Colored dice with white background
آیا آمادگی این را داریم که به جای آنکه یک شب برویم پیتزا بخوریم، پول آنرا صرف خریدن کتاب کنیم؟ ما باید خودمان را اصلاح کنیم و نه اینکه تماماً نگاه ما این باشد که دولت باید اصلاح شود. نباید نگاه این گونه باشد که ما مردم همه آداب و رفتار و کردار و خلقیاتمان بسیار عالی است و مشکل فقط در دولت است! محمود سریع‌القلم
Colored dice with white background
Colored dice with white background
Colored dice with white background
Colored dice with white background

گفتاوردها

  • «در فضای اجتماعی ما به خاطر مسئله مذاکرات هسته‌ای، فشارهای اقتصادی و گرانی‌هایی که بیداد می‌کند آرامشی که افراد را به سوی کتاب ببرد، وجود ندارد. اگر پس از کار روزانه فرصتی هم برای کتاب خواندن باشد وقتی افراد به منزل بازمی‌گردند، ترجیح می‌دهند تلویزیون ببینند و گاه حتی پای تلویزیون به خواب می‌روند، اینجا دیگر جایی برای کتاب خواندن نمی‌ماند.»
  • «ما یک معضل بزرگ روانشناختی نیز داریم؛ مردم ما فکر نمی‌کنند که ذهن‌شان باید پرورش پیدا کند و به همان جهیزیه یا دارایی که ذهن‌شان دارد اکتفا می‌کنند. فکر نمی‌کنند که باید در رشته کارشان یا در رشته مورد علاقه‌شان بیشتر بدانند یعنی همه به این توجه دارند که باید لباس بهتری بپوشند، ماشین گران‌تری سوار شوند و خوراک خوبی داشته باشند.»
  • «هیچ‌کس فکر نمی‌کند که این ذهن کهنه شده، ذهن یک آدم ۶۰ ساله که کتاب نمی‌خواند حتی مثل یک فرد ۳۰ساله که کتاب می‌خواند نیست، اصلاً طراوت و تازگی ندارد، ذهن او توانایی مشکل‌گشایی یا حل مسئله ندارد اما چون ذهن او عادت کرده مثل خیلی چیزهایی که ما به آنها عادت می‌کنیم و این عادت همیشه همراه ما است، این عادت را ادامه می‌دهد.»
  • «بعد دیگر، گرانی کتاب است که یک متناقض‌نماست. من معتقدم کتاب نسبت به ۳۰، ۴۰ ساله پیش‌گران شده اما با مقیاس ۳۰، ۴۰ سال پیش، کتاب کمترین حدگرانی را داشته است. چیزهای دیگر یک هزار یا دو هزار برابرگران‌تر شده اما کتاب حدود صد برابر یا حتی بگوییم ۲۰۰ برابر گران شده است و این با هزار و دو هزار خیلی فرق دارد. پس کسی که بخواهد کتاب بخرد مثل آن کسی که می‌خواهد ماشین‌گران بخرد - البته این دو با هم قابل مقایسه نیستند- اما اگر کسی اراده کند چیزی را بخرد حتماً آن را تهیه می‌کند، حتی قرض می‌گیرد یا قناعت کرده، پس انداز می‌کند و می‌خرد.»
  • «اگر نظام آموزشی ما درمورد انشا دگرگون نشود نه کتاب خواندن پیش می‌رود و نه نوشتن. اصلاً نوشتن با خواندن پدید می‌آید همان‌طور که حرف زدن با شنیدن.»
  • «خانواده‌ها هزینه کردن برای کتاب را خیلی تأیید نمی‌کنند در حالی که در این میان و طی سال‌های گذشته به نسبت سایر کالاها کتاب کمترین‌گرانی را داشته است. ناشران هم که راضی نیستند کتاب را آنقدرگران کنند اما از این بابت امرار معاش می‌کنند. مصالح کتاب هرچه هست؛ اول کاغذ، صفحه آرایی کتاب و بعد صحافی و... هزینه‌بر است، آن وقت ناشر می‌تواند کتاب را زیر قیمت تمام‌شده بگذارد؟ ناشر که نمی‌خواهد با خود دشمنی کند، ناشر اگر کتابی را که ارزان تمام شده‌گران بفروشد با سر، زمین می‌خورد. یعنی اول در آن کتاب شکست می‌خورد و بعد نام خود را نیز خراب می‌کند. بعد هم خانواده‌ها نمی‌خواهند برای کتاب هزینه کنند و اغلب زمان خرید کتاب کسری بودجه دارند، در حالی که اگر هر خانواده ایرانی سالی یک کتاب بخرد انقلاب آموزشی و فرهنگی در کشور اتفاق می‌افتد و تیراژ کتاب به ۱۰ هزار و ۲۰ هزار نسخه برمی‌گردد. تیراژی که در ۴۰ سال گذشته پنج هزار نسخه بود الان به ۵۰۰ و ۷۰۰ رسیده و در اوج آن به ۱۰۰۰ نسخه تنزل کرده است.»
  • «نمی‌‎پذیرم که میانگین ایرانیان پولی برای کتاب خریدن ندارند. چرا که ایرانیان برای غذا و تفریح پول به اندازه کافی دارند ولی برای مطالعه و بالا بردن سطح فکری پول خرج نمی‌‎کنند. انسان از آنجا که احساس نیاز می‌‏کند کتاب می‌‏خواند و یا به مناظره‌ها گوش می‌کند. احساس نیاز است که انسان‌ها را رشد می‌‏دهد. این آگاهی در جامعه باید رشد یابد و افراد از خود بپرسند آیا نیازی به کتاب خواندن دارند یا نه. فرهنگ شفاهی در ایران احساس بی‌نیازی به کتاب را تقویت کرده است و فکر می‌‎کنیم فقط باید گوش دهیم و نباید بخوانیم و مطالعه کنیم و این نخواندن هم فکر، هم رفتار، هم خلقیات و هم انرژی ‏ای که باید برای تغییر بگذاریم را به حالت انجماد رسانده است. هرکس که به وجدان خودش رجوع کند این نتیجه را می‌‎گیرد که بی‌تردید سطح و کیفیت فرهنگ عمومی ما تا ده سال گذشته کاهش یافته است. در این مدت ادب، تربیت، مدنیت و سطح اجتماعی تقلیل یافته و سطح اعتماد کم شده است. یک دلیلش این است که به مصرف‏گرایی و کاهش مطالعه و مناظره روی آوردیم و سطح فکرمان را ارتقا‌ نمی‌بخشیم. یکی از پیامدهای بسیار مثبت کتاب خواندن این است که خود‌شناسی انسان افزایش می‌‏یابد و اینجاست که برای من معماست این جامعه ‏ای که اینقدر ادعای اخلاقی و عرفانی دارد چقدر وقت برای بیرون از خودش می‌‏گذارد تا اینکه برای خودش. این یک پارادوکس در فرهنگ عمومی ما ایرانیان است.»
  • «کتاب بهترین دوستم و مطالعه کتاب جز اولویت‌های زندگی من است و من تقریباً از هر فرصتی برای مطالعه استفاده می‌کنم.»
  • «تکنولوژی یک امر ضروری برای جوامع امروزی است اما به نظر من این ابزار ضررهای زیادی را هم در کنار فوایدشان دارند که یکی از آنها همین دور شدن از دنیای کتاب است.»
  • «من به خواندن کتاب‌های کاغذی علاقه زیادی دارم اما برخی کتاب‌ها هستند که کمیاب و نایاب هستند که می‌شود آنها را از طریق اینترنت پیدا کرد و خواند. البته یک مشکلی که در کشور ما وجود دارد مساله کپی رایت کتاب‌هایی است که در فضای مجازی برای دانلود گذاشته می‌شود، چه خوب است که با رعایت این قانون حق مؤلف و ناشر را هم در نظر بگیریم.»
  • «اگر کتاب که همان غذای روح است جزیی از اولویت‌های زندگی هر شخصی قرار بگیرد یا هرکس به این درک برسد که مطالعه کتاب هم همانند غذا خوردن، تفریح کردن و... ضرورت دارد بنابراین خودش را ملزم می‌کند که حداقل هر سه ماه یکبار مبلغی را برای خرید یک کتاب خوب درنظر بگیرد.»
  • «هرکدام از ما در زنگی خرج‌های اضافه‌ای داریم که اگر آنها را حذف کنیم به راحتی می‌توانیم کتابی را که دوست داریم بخریم و مطالعه کنیم.»
  • «من خودم ترجیح می‌دهم به جای این‌که کتاب‌هایی با طرح جلد زشت را بخرم کتاب‌هایی را برای کتابخانه‌ام تهیه کنم که شاید قدیمی باشند اما حداقل طرح‌های زیبا، ساده و جذاب دارند.»
  • «کتاب خواندن را بسیار دوست دارم و در طول روز همیشه سعی می‌کنم مطالعه کتاب را در برنامه کاری‌ام داشته باشم، البته کتاب خواند به شکل کلاسیک آن برای من بسیار خوشایندتر از آنچه به عنوان اینترنت یا کتاب الکترونیک خوانده می‌شود، است.»
  • «گرانی کتاب موجب شده که دوستداران کتاب از آن دور شوند، باید تمهیداتی در نظر گرفته شود تا دسترسی به کتاب برای عموم مردم آسان تر شود.»
  • «همیشه سعی می‌کنم آثار و ادبیات کهن ایران را مطالعه کنم و الان هم مشغول مطالعه آثار شاعرانی چون خاقانی، دیوان حافظ، مثنوی هستم و توصیه من به دوستداران کتاب نیز مطالعه آثار بزرگان کشور خودمان است و از میان نویسندگان خارجی نیز سروانتس را پیشنهاد می‌کنم.»
  • «ادبیات کهن ایران گنجی پایان ناپذیر است و خیلی متأسف می‌شوم وقتی می‌بینم جوانی نسبت به این ارزش‌های ادبی و فرهنگی اطلاعات کافی ندارد.»
  • «خواندن کتاب‌های کاغذی حس دیگری به انسان دست می‌دهد که اصلاً قابل توصیف نیست زیرا با در دست گرفتن کتاب می‌توانیم وزن و بوی آن را حس کنیم.»
  • «روزگار بی‌کتاب را به یک انسان تشنه تشبیه می‌کنم که در صحرا حرکت می‌کند و آب نمی‌نوشد.»
  • «من از بچه‌های قدیم هستم و به خواندن کتاب عادت کرده‌ام. در گذشته کتاب خواندن جزو تفریحات من محسوب می‌شد اما اکنون جز ملزومات زندگی‌ام شده است».
  • «مردم به راحتی پولشان را برای خرید پوشاک یا خوراکی خرج می‌کنند اما راحت برای خرید کتاب پول نمی‌دهند، گاهی به راحتی درآمد خود را صرف خرید لباس‌های مارک دار می‌کنند اما وقتی به کتاب می‌رسند می‌گویند گران است و نمی‌خریم».
  • «[دنیای بی کتاب مثلِ...؟] «چهاردیواری بدون پنجره است».
  • «من هرزمانی که فکر می‌کنم از هیاهوی زمانه دور هستم کتاب می‌خوانم و سعی می‌کنم به جای رفتن به اینترنت و دیدن تلویزیون کتاب بخوانم چون برای من لذت بیشتری به همراه دارد.»
  • «به نظرم مدارس و به طور کلی آموزش و پرورش نقش مهمی در تشویق کودکان و نوجوانان به سمت کتابخوان کردنشان دارد. در زمان کودکی معلم‌های ما برای ما فعالیت‌های فوق برنامه می‌گذاشتند و می‌گفتند که هرکس چکیده‌ای از یک کتاب خاص را برای ما بیاورد، یک جایزه خوب به او می‌دهیم. همین مساله باعث می‌شد ما به کتاب خواندن علاقه پیدا کنیم اما در حال حاضر این اتفاق خیلی کم در مدارس پیش می‌آید.».
  • «من در خانواده​ای به دنیا آمدم که فرهنگی بودند و بنابراین کتاب، جزء لاینفک زندگی ما بود به همین دلیل، من خیلی زود با کتاب انس گرفتم و حالا که سال​ها از آن زمان می‌گذرد می​بینم که خانواده، تا چه اندازه​ای می​تواند بر روی فرهنگ مطالعه یک فرد تاثیر داشته باشد؛ به نوعی معتقدم که اگر فرد در کودکی خود، با کتاب آشنا شود، این آشنایی، درونی شده و تا همیشه با او همراه خواهد بود. من از همان زمان کودکی متوجه شدم که علاقه بسیاری به مطالعه دارم و خدا را شکر که این علاقه تا به امروز نیز با من مانده و روز به روز بیشتر هم می‌شود.»
  • «معمولا زمان‌هایی که مشغول کار هستم نمی‌توانم آنچنان که باید کتاب بخوانم اما در زمان‌های فراغت یکی از تفریحات من رفتن به شهر کتاب است که طبیعتا منجر به خرید کتاب و خواندن آن می‌شود.»
  • «یادم است زمانی که مدرسه می‌رفتیم برای تولد دوستانمان به آن‌ها کتاب هدیه می‌دادیم اما الان دیگر نه تنها در یک جمع دوستانه بلکه در جمع‌های دیگر نیز چرخه کتاب هدیه دادن حذف شده است و این به نظر من اصلا اتفاق خوبی نیست.»
  • «به نظرم در زمینه کتابخوانی در سطح جامعه باید فرهنگ سازی شود. برخی توانایی خرید کتاب را ندارند و می‌توان آن‌ها را با یک فرهنگ سازی صحیح به سمت کتابخانه‌ها هدایت کرد. در حال حاضر کتابخانه‌های ما در سطح شهر پر شده از افرادی که برای درس خواندن به آنجا می‌روند و افراد عادی کمتر برای مطالعات متفرقه به کتابخانه‌ها رجوع می‌کنند.»
  • «فکر می‌کنم تکنولوژی‌هایی مثل کامپیوتر یا تلفن همراه برای سلامت انسان مضر هستند به همین علت خیلی علاقه‌ای به آن‌ها ندارم اما پسرم از طرفداران پروپا قرص کتاب‌های الکترونیک است.»
  • «در جامعه‌ای که معرفت و اندیشه غریب است، کتاب نیز مظلوم است و ارجی ندارد.»
    • محمد خاتمی ۱۷/۲/۱۳۸۰ در نمایشگاهِ بین‌المللی کتابِ تهران، منبع: روزنامهٔ همشهری، شمارهٔ ۲۳۹۷، ۱۸/۲/۸۰ صفحات ۱ و ۲
  • «در خانه ما برنج اصلاً مصرف نداشت. فقط سالی یک‌بار پلو می‌پختیم؛ که آن‌هم نوروز بود... در محیط محله ما کسی کتاب نمی‌خواند جز سه- چهار نفر روحانی اهل منبر... جز همان کتاب‌های خانه، پدرم هرگز کتاب تازه‌ای نخرید... من اصلاً متوجه نبودم که ما مردم فقیری هستیم. از همان زندگی که به آن عادت کرده بودیم، راضی بودم... اولین بار که حسرت را تجربه کردم موقعی بود که دیدم پسرخاله پدرم که هر دو هشت ساله بودیم، چند تا کتاب دارد که من هم می‌خواستم و نداشتم. به نظرم ظلمی از این بزرگ‌تر نمی‌آمد که آن بچه که سواد نداشت آن کتاب‌ها را داشته باشد و من که سواد داشتم، نداشته باشم... شب رفتم توی زیرزمین و ساعت‌ها گریه کردم؛ و از همان زمان عقدهٔ کتاب پیدا کردم که هنوز هم دارم! از خوراک و لباس و همه چیز زندگی‌ام صرفه‌جویی می‌کنم و کتاب می‌خرم و از هر تفریحی پرهیز می‌کنم و به جای آن کتاب می‌خوانم....»
  • «یکی از مشکلات کشور ما عدم اطلاع نیروهای متخصص از اتفاقات علمی- تخصصی است که در جامعه جریان دارد. کسانی که نیازمند کتاب‌هایی هستند، کتاب‌هایی که دانشگاه تهران چاپ کرده و آنها از وجود این کتاب‌ها بی‌اطلاعند بسیارند و یا یک طرح تحقیقاتی در دانشگاهی انجام شده که ممکن است نتایجی داشته باشد که در طرح بعدی در دانشگاه دیگری مورد نیاز باشد. در این زمینه در کشور ما سامانه‌های اطلاع‌رسانی و میزان گستردگی اطلاعات دچار کمبود است.»
  • «از نظر من، مساله فرهنگ در ایران مساله قیمت و بهای اقتصادی آن نیست. همان‌طور که معتقدم کتاب نخواندن مردم ما هم، دلیل اقتصادی ندارد، چنانکه اگر کتاب رایگان اینترنتی هم در اختیارشان باشد نمی‌خوانند. بیشتر مردم ما به مساله ممیزی و سانسور در هنر و مسایل فرهنگی واکنش دارند و به همین دلیل است که بسیاری از اوقات به سینما نمی‌روند.»
  • «نوع نگاه به سیاست و اقتصاد و نیز شکاف‌‌هایی که بین واقعیت و شعارها وجود دارد، از عوامل اصلی رویگردانی مردم از کتاب و کتابخوانی هستند. در کنار این عوامل، فشارهای اقتصادی هم تا حدودی در پرهیز مردم از پرداخت هزینه بابت کتاب، موثر است. طایفه‌ای که بیشتر با کتاب و کتابخوانی سر و کار دارند، طایفه معلمان و اساتید و دانشجویان هستند. ضمن اینکه واقعیت این است که کتاب در جامعه ما، کالای گرانی است. با توجه به وضعیت اقتصادی فعلی، نمی‌توان مشکل گرانی کتاب را در کاهش اقبال کردم به کتابخوانی نادیده گرفت.»
  • «در جامعه ما، بنا به دلایلی، انگیزه ی «دانستن عمیق» کاهش پیدا کرده است. فن‌آوری‌های نوین اطلاعاتی، موجب اکتفا کردن مردم به یک درک سطحی از مسائل شده است...فضای سایبری و اینترنتی تا حدودی می‌تواند خلاء مطالعاتی مردم را پر کند ولی میل به مطالعه عمیق را، که نوعاً با کتابخوانی محقق می‌شود، خیلی برنمی‌انگیزد.»
  • «برخی معتقدند با توجه به این که در دنیایی زندگی می‌کنیم که همه چیز به سمت شتاب‌زدگی و اجمال پیش می‌رود، آثار مطول دیگر به آن شکلی که باید خواننده ندارند اما من این مسئله را قبول ندارم. زیرا فکر می‌کنم مخاطبی که به کتاب علاقه‌مند است انواع کتاب‌ها را می‌خواند، چه بسا در شرایط کنونی هم چنان مجموعه ارزشمند «کلیدر» یا همین‌طور آثاری شبیه به آن در وادی تألیف و ترجمه بارها تجدید چاپ شده و از سوی مخاطبان با اقبال مواجه شده است.»
  • «آنچه می‌تواند مخاطب را جذب خواندن یک کتاب کند کم‌برگ بودن یا مطول بودن آن نیست بلکه این محتوای کتاب است که می‌تواند تعیین‌کننده میزان استقبال مخاطب باشد.»
  • «باید قبول کنیم که در جامعه ما با شرایط فعلی، فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی، آن‌گونه که باید جا نیفتاده است و اگر فردی اظهار کند که من تازه‌ترین کتاب‌هایی که در این زمینه منتشر شده را مطالعه کردم، بازخورد مناسبی از جامعه دریافت نمی‌کند؛ این مراودات علمی فقط در عرصه فرهنگی و آن هم تنها بین خود آن افراد فرهنگی وجود دارد که در حوزه کاری کتاب و فرهنگ و هنر فعال هستند، اما سایرین چنین تشویقی نشده‌اند و برای این افراد چنین چیزی امتیاز به حساب نمی‌آید.»
  • «در دوره جوانی ما کتابفروشی یا کتابخانه‌ای که کتاب‌های سینمایی داشته باشد وجود نداشت. یادم است که کتاب‌ها حتی کرایه‌ای بودند و بیشتر رمان و داستان. در آن سالها شاید بیش از سه یا چهار کتاب در مورد سینما وجود نداشت.»
  • «متأسف می‌شوم وقتی می‌بینم جوان‌ها نسبت به ادبیات کهن کشورمان بی‌توجه هستند و به همین دلیل آن‌ها را تشویق به مطالعه آثار شاعران و ویسندگان پارسی گوی می‌کنم.»
  • «معتقدم تربیت اجتماعی ما به سمت کتاب‌خوانی نبوده و عواملی که موجب می‌شود یک فرد کتابخوان شود در جامعه وجود ندارد یا خیلی کم است.
  • «ادبیات کهن ایران گنجینه‌ای قوی است و جوان‌ها باید آن را بخوانند تا بدانند که چه قدر مفاهیم متعالیان هم با چه ریتم و آهنگ زیبایی بیان شده است. واقعاً حیف است و من توصیه می‌کنم همه مردم برای شروع به مطالعه کتاب حتماً از ادبیات کشور خودمان شروع کنند.»
  • «هر کتابی در یک سن خاص و در یک موقعیت خاص برای آدم نقش قاطعی پیدا می‌کند.»
  • «اگر خواننده‌ای اهل گزینش باشد و کمی آگاهانه کتاب انتخاب کند، هر کتابی نقش خود را بر ذهن انسان حک می‌کند، بعضی بیش‌تر و بعضی کم‌تر، اما بعضی کتاب‌ها هستند که به نظر من هر خواننده جدی، بخصوص اگر اهل نوشتن باشد، باید پیوسته به آن‌ها مراجعه کند؛ مثل آثار کلاسیک ادبیات خودمان از جمله «شاهنامه» فردوسی و دیوان حافظ و آثار کلاسیک ادبیات غرب، مثل آثار هومر، تراژدی‌های یونان، رمان‌های قرن نوزدهم و همین‌طور کتاب‌های مقدس مثل قرآن، اوستا، عهد قدیم و عهد عتیق. با یک یا دو بار خواندن نمی‌توان به ژرفای این کتاب‌ها رسید و به نظرم آدم ناچار است مدام این کتاب‌ها را بخواند.»
  • «تأسف اصلی اینجاست که مردمان این سرزمین که اولین آیه وحی‌شان قسم به قلم و خواندن بوده، این‌روزها از موضوعات فرهنگی، از کتاب‌خواندن، فیلم‌دیدن، موسیقی شنیدن و سینمارفتن فاصله گرفته‌اند. چقدر تأسف‌آور است که فرمان الهی «بخوان!» در سرفهرست پیام‌های الهی به مردمان است و مردم ما «نمی‌خوانند» و از قِبَل همین نخواندن است که ضعف فرهنگی، چالش‌های اقتصادی را هم برایمان به ارمغان آورده.»
  • «درست است که مشکلات فرهنگی با پول حل نمی‌شود اما پول می‌تواند شرط لازم ایجاد یک نشاط فرهنگی در جامعه باشد و نگاه دلواپسانه را از فراز فرهنگ بردارد با این اطمینان که انقلاب اسلامی ما محکم‌تر از آن است که با انتشار یک کتاب یا اکران یک فیلم، دچار مشکل شود.»
  • «می‌خواستم بگویم «مخاطب‌ها آن‌قدر به ما و کتاب‌هامان بی‌اعتماد شده‌اند که همه‌مان در یک پروسه خواسته و ناخواسته داریم داستان‌هامان را فقط برای مخاطب خاص خاص خاص یعنی برای خودمان می‌نویسیم. گواه ادعایم، تیراژهای اکنون کتاب‌هامان است.»
  • «کتابداری الکترونیک باید یک هویت جداگانه داشته باشد و این در صورتی امکان‌پذیر می‌شود که ما نشر الکترونیک داشته باشیم. اما اصلاً در ایران آیا ناشری به نام نشر الکترونیک داریم؟»
  • «البته با این اینترنت کم سرعتی که داریم بحث کتابخانه مجازی فعلاً شوخیه.»
  • «در ایران اگر کسی بخواهد از راه نوشتن زندگی کند، زندگی اش منوط به حق تالیفی است که از کتاب‌هایش می‌گیرد و متاسفانه در ایران و خصوصاً در سالهای اخیر که تیراژ کتاب‌ها فوق‌العاده پایین آمده، حق تالیفی که نویسنده از راه نویسندگی دریافت می‌کند اصلاً کفاف زندگی اش را نمی‌دهد. این در حالی است که متاسفانه در ایران تیراژ کتاب‌ها هر روز پایین‌تر می‌آید.»
  • «۳۴ سال است که ممیزی با شدت در کشور ما اعمال شده و هر کتابی را که دولت یا مسوولان بی‌عیب تشخیص می‌دادند، اجازه انتشار می‌یافت. سؤال من این است که اگر قرار بود فساد فرهنگی و فساد اخلاقی و غیره، از طریق ممیزی کتاب برطرف شود، تا به حال باید این اتفاق می‌افتاد و بر طرف می‌شد؛ درحالی که اصلاً برطرف نشده است...هیچ تردیدی به خودتان راه ندهید که در تمام جوامعی که یک حداقلی از توسعه سیاسی و دموکراسی وجود دارد، چیزی به اسم ممیزی کتاب به هیچ شکلی وجود ندارد.»
  • «کتاب مثل هر محصول دیگری که انسان تولید می‌کند، ارزش استفاده دارد. استفاده‌اش در خواندن آن است. تا اینجا، مسئله کاملاً روشن است و هیچ رمزورازی در آن وجود ندارد. اما برای تولید کتاب، ناشر باید از یک‌سو ابزار تولید و مواد اولیه آن را داشته باشد و از سوی دیگر این مواد و ابزار را در اختیار کارگران عرصه کتاب بگذارد تا آنها آن را به کتاب تبدیل کنند و برای فروش به بازار ارائه دهند. به‌این‌ترتیب، کتاب با سرمایه ناشر و کارِ کارگر تولید و وارد بازار می‌شود. پس از فروش کتاب در بازار است که سرمایه و سود تولید کتاب به ناشر بازمی‌گردد.»

منابع

  1. http://www.cgie.org.ir/fa/news/39168
  2. http://www.cgie.org.ir/fa/news/39168
  3. http://www.cgie.org.ir/fa/news/39168
  4. http://www.cgie.org.ir/fa/news/39168
  5. http://www.cgie.org.ir/fa/news/39168
  6. http://www.cgie.org.ir/fa/news/39168
  7. http://www.tabnak.ir/fa/news/303691/نقد-سبک-زندگی-ایرانی
  8. http://www.ibna.ir/vdchq6niw23nvkd.tft2.html
  9. http://www.ibna.ir/vdchq6niw23nvkd.tft2.html
  10. http://www.ibna.ir/vdchq6niw23nvkd.tft2.html
  11. http://www.ibna.ir/vdchq6niw23nvkd.tft2.html
  12. http://www.ibna.ir/vdchq6niw23nvkd.tft2.html
  13. http://www.ibna.ir/vdchq6niw23nvkd.tft2.html
  14. http://www.ibna.ir/vdcco4qim2bqxo8.ala2.html
  15. http://www.ibna.ir/vdcco4qim2bqxo8.ala2.html
  16. http://www.ibna.ir/vdcco4qim2bqxo8.ala2.html
  17. http://www.ibna.ir/vdcco4qim2bqxo8.ala2.html
  18. http://www.ibna.ir/vdccpeqip2bqxm8.ala2.html
  19. http://www.ibna.ir/vdccpeqip2bqxm8.ala2.html
  20. http://www.ibna.ir/vdcjxae8vuqeyoz.fsfu.html
  21. http://www.ibna.ir/vdcjxae8vuqeyoz.fsfu.html
  22. http://www.ibna.ir/vdcjxae8vuqeyoz.fsfu.html
  23. http://www.ibna.ir/vdcbazb5frhbgwp.uiur.html
  24. http://www.ibna.ir/vdcbazb5frhbgwp.uiur.html
  25. http://www.ibna.ir/vdcjahevvuqehiz.fsfu.html
  26. http://www.ibna.ir/vdcivzarvt1aur2.cbct.html
  27. http://www.ibna.ir/vdcivzarvt1aur2.cbct.html
  28. http://www.ibna.ir/vdcivzarvt1aur2.cbct.html
  29. http://www.ibna.ir/vdcivzarvt1aur2.cbct.html
  30. http://ketabnak.com/index.php?subcat=700
  31. http://news.ut.ac.ir/Images/News/Larg_Pic/Interview/interview10/Dr.Golabchi.htm
  32. http://www.khabaronline.ir/detail/357526/culture/3252
  33. http://www.khabaronline.ir/detail/357526/culture/3252
  34. http://www.banifilm.ir/Modules/News/NewsDetail.aspx?Ser_Id=6&News_Id=46635
  35. http://www.banifilm.ir/Modules/News/NewsDetail.aspx?Ser_Id=6&News_Id=46635
  36. http://www.ibna.ir/vdchqzniw23nvzd.tft2.html
  37. http://www.ibna.ir/vdcfved0mw6dxxa.igiw.html
  38. http://www.ibna.ir/vdccs4qi42bqxe8.ala2.html
  39. http://www.ibna.ir/vdccs4qi42bqxe8.ala2.html
  40. http://www.ibna.ir/vdccs4qi42bqxe8.ala2.html
  41. http://entesharatnegah.com/Pages/News-کتابهای_تثیرگذار_نگاه_عبدالله_کوثری_-2398.aspx
  42. http://entesharatnegah.com/Pages/News-کتابهای_تثیرگذار_نگاه_عبدالله_کوثری_-2398.aspx
  43. http://www.sharghdaily.ir/News/68549/در-انتظار-نشاط-فرهنگی
  44. http://www.sharghdaily.ir/News/68549/در-انتظار-نشاط-فرهنگی
  45. http://tehranmiladtower.ir/news/939-2013-11-23-11-27-01
  46. http://iranianstudies.org/fa/گفتگو-با-کامران-فانی،-عضو-هیات-علمی-کتا/
  47. http://iranianstudies.org/fa/گفتگو-با-کامران-فانی،-عضو-هیات-علمی-کتا/
  48. http://www.sharqparsi.com/2014/05/article16224
  49. http://www.ibna.ir/fa/doc/note/212076/ممیزی-فساد-فرهنگی-توسعه
  50. http://www.sharghdaily.ir/Vijeh/4820/مهاجرت-سرمایه