نوشتن: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
←گفتاوردها: ابرابزار |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
== گفتاوردها == |
== گفتاوردها == |
||
* «نویسندگی تنها شغلی است که اگر با آن پول در نیاوردید، کسی مسخره تان نمیکند!.» |
* «نویسندگی تنها شغلی است که اگر با آن پول در نیاوردید، کسی مسخره تان نمیکند!.» |
||
**''[[ژول رونار]]'' <small>برگرفته از فرهنگ گفتههای طنز آمیز، رضی هیرمندی، ۱۲۹۱</small> |
** ''[[ژول رونار]]'' <small>برگرفته از فرهنگ گفتههای طنز آمیز، رضی هیرمندی، ۱۲۹۱</small> |
||
* «کار کردن بهطور مستمر از اساس کار نویسندگی است. نمیگویم نویسنده باید هر روز بنویسد که اگر چنین کند خیلی خوب است ولی فکر میکنم نوشتن کاری بسیار جدی است و انرژی فوقالعاده از فرد میطلبد و تا وقتی به شکل مهمترین و حیاتیترین مسئله فرد درنیاید نمیتواند به بار بنشیند. نویسنده متفنن یا نویسندهای که گرفتاریها و دغدغههای دیگری دارد نمیتواند آثار قابل ملاحظهای در میان آثارش داشته باشد.» |
* «کار کردن بهطور مستمر از اساس کار نویسندگی است. نمیگویم نویسنده باید هر روز بنویسد که اگر چنین کند خیلی خوب است ولی فکر میکنم نوشتن کاری بسیار جدی است و انرژی فوقالعاده از فرد میطلبد و تا وقتی به شکل مهمترین و حیاتیترین مسئله فرد درنیاید نمیتواند به بار بنشیند. نویسنده متفنن یا نویسندهای که گرفتاریها و دغدغههای دیگری دارد نمیتواند آثار قابل ملاحظهای در میان آثارش داشته باشد.» |
||
** ''[[فریبا وفی]]'' ''گفتگو با فصل نو''[http://faslenou.persiangig.com/adabiyat/128401.htm] |
** ''[[فریبا وفی]]'' ''گفتگو با فصل نو''[http://faslenou.persiangig.com/adabiyat/128401.htm] |
||
* «نویسنده شدم چون در [[نیویورک]] زندگی میکردم، بسیاری از چیزهای بزرگ را دیدم و شنیدم و حس کردم؛ چیزهای سرگرمکننده و گاه خطرناکی که در شهر بیدروپیکری مانند نیویورک روی هم انباشته شده است. من نویسنده شدم چون نخواستم سرسپرده باشم.» |
* «نویسنده شدم چون در [[نیویورک]] زندگی میکردم، بسیاری از چیزهای بزرگ را دیدم و شنیدم و حس کردم؛ چیزهای سرگرمکننده و گاه خطرناکی که در شهر بیدروپیکری مانند نیویورک روی هم انباشته شده است. من نویسنده شدم چون نخواستم سرسپرده باشم.» |
||
** ''[[دان دلیلو]]'' |
** ''[[دان دلیلو]]''<ref>http://vista.ir/article/369707/نویسنده-شدم-چون-نخواستم-سرسپرده-باشم</ref> |
||
* «بدعنق تر و حتّی خطرناک تر از نویسنده کسی را سراغ ندارم.» |
* «بدعنق تر و حتّی خطرناک تر از نویسنده کسی را سراغ ندارم.» |
||
** ''[[ویلیام چهارم پادشاهی متحده]]'' |
** ''[[ویلیام چهارم پادشاهی متحده]]'' <small>برگرفته از فرهنگ گفتههای طنز آمیز، رضی هیرمندی، ۱۳۱۳</small> |
||
* «هر چه بیشتر در فنِّ نوشتن کار میکنم، بیشتر پی میبرم که، هیچ چیز جالب تر از صداقت نیست. آنچه مردم انجام میدهند، و آنچه مردم میگویند، همچنان شگفت آور است، یا تقارنِ عجیب اش، یا شور و هیجانش، گوارایی یا درد و ناگوارایی اش باعثِ تعجّب من میباشد. چه کسی میتواند همهٔ چیزهای حیرتآوری را که واقعاً اتفاق میافتد از خود ابداع کند؟» |
|||
** ''[[ویلیام زینسر]]'' <small>در ''On writing well''</small> |
|||
== منابع == |
== منابع == |
||
<references/> |
<references/> |
نسخهٔ ۴ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۱۰
نوشتن و نویسندگی بیانی از زبان، که در یک نگارش متن از راهِ بکارگیری مجموعهای از علائم و نمادها (شناخته شده به عنوان یک سیستم نوشتاری) انجام میگیرد و این از تصویر، مانند غارنویسی و نقاشی، و ضبط زبان از طریق یک رسانه غیر متنی مانند صدا نوار مغناطیسی متمایز است.
نویسنده کسی است که با استفاده از کلمات در سبکهای گوناگون برای ارتباطِ ایدهها مینویسند. نویسندگان شکلهای گوناگون هنری و ادبی تولید میکنند؛ نوشتن خلاق مانند رمان، داستان کوتاه، شعر، نمایشنامه، مقالات، اخبار، فیلمنامه، و یا مقالات.
گفتاوردها
- «نویسندگی تنها شغلی است که اگر با آن پول در نیاوردید، کسی مسخره تان نمیکند!.»
- ژول رونار برگرفته از فرهنگ گفتههای طنز آمیز، رضی هیرمندی، ۱۲۹۱
- «کار کردن بهطور مستمر از اساس کار نویسندگی است. نمیگویم نویسنده باید هر روز بنویسد که اگر چنین کند خیلی خوب است ولی فکر میکنم نوشتن کاری بسیار جدی است و انرژی فوقالعاده از فرد میطلبد و تا وقتی به شکل مهمترین و حیاتیترین مسئله فرد درنیاید نمیتواند به بار بنشیند. نویسنده متفنن یا نویسندهای که گرفتاریها و دغدغههای دیگری دارد نمیتواند آثار قابل ملاحظهای در میان آثارش داشته باشد.»
- «نویسنده شدم چون در نیویورک زندگی میکردم، بسیاری از چیزهای بزرگ را دیدم و شنیدم و حس کردم؛ چیزهای سرگرمکننده و گاه خطرناکی که در شهر بیدروپیکری مانند نیویورک روی هم انباشته شده است. من نویسنده شدم چون نخواستم سرسپرده باشم.»
- «بدعنق تر و حتّی خطرناک تر از نویسنده کسی را سراغ ندارم.»
- ویلیام چهارم پادشاهی متحده برگرفته از فرهنگ گفتههای طنز آمیز، رضی هیرمندی، ۱۳۱۳
- «هر چه بیشتر در فنِّ نوشتن کار میکنم، بیشتر پی میبرم که، هیچ چیز جالب تر از صداقت نیست. آنچه مردم انجام میدهند، و آنچه مردم میگویند، همچنان شگفت آور است، یا تقارنِ عجیب اش، یا شور و هیجانش، گوارایی یا درد و ناگوارایی اش باعثِ تعجّب من میباشد. چه کسی میتواند همهٔ چیزهای حیرتآوری را که واقعاً اتفاق میافتد از خود ابداع کند؟»
- ویلیام زینسر در On writing well