کتاب در ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ابرابزار، اصلاح املا
 
←‏گفتاوردها: ابرابزار
خط ۱۲: خط ۱۲:
* «اگر نظام آموزشی ما درمورد انشا دگرگون نشود نه کتاب خواندن پیش می‌رود و نه نوشتن. اصلاً نوشتن با خواندن پدید می‌آید همان‌طور که حرف زدن با شنیدن.»
* «اگر نظام آموزشی ما درمورد انشا دگرگون نشود نه کتاب خواندن پیش می‌رود و نه نوشتن. اصلاً نوشتن با خواندن پدید می‌آید همان‌طور که حرف زدن با شنیدن.»
** ''[[بهاءالدین خرمشاهی]]''<ref>http://www.cgie.org.ir/fa/news/39168</ref>
** ''[[بهاءالدین خرمشاهی]]''<ref>http://www.cgie.org.ir/fa/news/39168</ref>
* «خانواده‌ها هزینه کردن برای کتاب را خیلی تأیید نمی‌کنند در حالی که در این میان و طی سال‌های گذشته به نسبت سایر کالاها کتاب کمترین‌گرانی را داشته است. ناشران هم که راضی نیستند کتاب را آنقدرگران کنند اما از این بابت امرار معاش می‌کنند. مصالح کتاب هرچه هست؛ اول کاغذ، صفحه آرایی کتاب و بعد صحافی و... هزینه‌بر است، آن وقت ناشر می‌تواند کتاب را
زیر قیمت تمام‌شده بگذارد؟ ناشر که نمی‌خواهد با خود دشمنی کند، ناشر اگر کتابی را که ارزان تمام شده‌گران بفروشد با سر، زمین می‌خورد. یعنی اول در آن کتاب شکست می‌خورد و بعد نام خود را نیز خراب می‌کند. بعد هم خانواده‌ها نمی‌خواهند برای کتاب هزینه کنند و اغلب زمان خرید کتاب کسری بودجه دارند، در حالی که اگر هر خانواده ایرانی سالی یک کتاب بخرد انقلاب آموزشی و فرهنگی در کشور اتفاق می‌افتد و تیراژ کتاب به ۱۰ هزار و ۲۰ هزار نسخه برمی‌گردد. تیراژی که در ۴۰ سال گذشته پنج هزار نسخه بود الان به ۵۰۰ و ۷۰۰ رسیده و در اوج آن به ۱۰۰۰ نسخه تنزل کرده است.»
** ''[[بهاءالدین خرمشاهی]]''<ref>http://www.cgie.org.ir/fa/news/39168</ref>

== منابع ==
== منابع ==



نسخهٔ ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۰۱

گفتاوردها دربارهٔ کتاب و مطالعه در ایران.

گفتاوردها

  • «در فضای اجتماعی ما به خاطر مسئله مذاکرات هسته‌ای، فشارهای اقتصادی و گرانی‌هایی که بیداد می‌کند آرامشی که افراد را به سوی کتاب ببرد، وجود ندارد. اگر پس از کار روزانه فرصتی هم برای کتاب خواندن باشد وقتی افراد به منزل بازمی‌گردند، ترجیح می‌دهند تلویزیون ببینند و گاه حتی پای تلویزیون به خواب می‌روند، اینجا دیگر جایی برای کتاب خواندن نمی‌ماند.»
  • «ما یک معضل بزرگ روانشناختی نیز داریم؛ مردم ما فکر نمی‌کنند که ذهن‌شان باید پرورش پیدا کند و به همان جهیزیه یا دارایی که ذهن‌شان دارد اکتفا می‌کنند. فکر نمی‌کنند که باید در رشته کارشان یا در رشته مورد علاقه‌شان بیشتر بدانند یعنی همه به این توجه دارند که باید لباس بهتری بپوشند، ماشین گران‌تری سوار شوند و خوراک خوبی داشته باشند.»
  • «هیچ‌کس فکر نمی‌کند که این ذهن کهنه شده، ذهن یک آدم ۶۰ ساله که کتاب نمی‌خواند حتی مثل یک فرد ۳۰ساله که کتاب می‌خواند نیست، اصلاً طراوت و تازگی ندارد، ذهن او توانایی مشکل‌گشایی یا حل مسئله ندارد اما چون ذهن او عادت کرده مثل خیلی چیزهایی که ما به آنها عادت می‌کنیم و این عادت همیشه همراه ما است، این عادت را ادامه می‌دهد.»
  • «بعد دیگر، گرانی کتاب است که یک متناقض‌نماست. من معتقدم کتاب نسبت به ۳۰، ۴۰ ساله پیش‌گران شده اما با مقیاس ۳۰، ۴۰ سال پیش، کتاب کمترین حدگرانی را داشته است. چیزهای دیگر یک هزار یا دو هزار برابرگران‌تر شده اما کتاب حدود صد برابر یا حتی بگوییم ۲۰۰ برابر گران شده است و این با هزار و دو هزار خیلی فرق دارد. پس کسی که بخواهد کتاب بخرد مثل آن کسی که می‌خواهد ماشین‌گران بخرد - البته این دو با هم قابل مقایسه نیستند- اما اگر کسی اراده کند چیزی را بخرد حتماً آن را تهیه می‌کند، حتی قرض می‌گیرد یا قناعت کرده، پس انداز می‌کند و می‌خرد.»
  • «اگر نظام آموزشی ما درمورد انشا دگرگون نشود نه کتاب خواندن پیش می‌رود و نه نوشتن. اصلاً نوشتن با خواندن پدید می‌آید همان‌طور که حرف زدن با شنیدن.»
  • «خانواده‌ها هزینه کردن برای کتاب را خیلی تأیید نمی‌کنند در حالی که در این میان و طی سال‌های گذشته به نسبت سایر کالاها کتاب کمترین‌گرانی را داشته است. ناشران هم که راضی نیستند کتاب را آنقدرگران کنند اما از این بابت امرار معاش می‌کنند. مصالح کتاب هرچه هست؛ اول کاغذ، صفحه آرایی کتاب و بعد صحافی و... هزینه‌بر است، آن وقت ناشر می‌تواند کتاب را

زیر قیمت تمام‌شده بگذارد؟ ناشر که نمی‌خواهد با خود دشمنی کند، ناشر اگر کتابی را که ارزان تمام شده‌گران بفروشد با سر، زمین می‌خورد. یعنی اول در آن کتاب شکست می‌خورد و بعد نام خود را نیز خراب می‌کند. بعد هم خانواده‌ها نمی‌خواهند برای کتاب هزینه کنند و اغلب زمان خرید کتاب کسری بودجه دارند، در حالی که اگر هر خانواده ایرانی سالی یک کتاب بخرد انقلاب آموزشی و فرهنگی در کشور اتفاق می‌افتد و تیراژ کتاب به ۱۰ هزار و ۲۰ هزار نسخه برمی‌گردد. تیراژی که در ۴۰ سال گذشته پنج هزار نسخه بود الان به ۵۰۰ و ۷۰۰ رسیده و در اوج آن به ۱۰۰۰ نسخه تنزل کرده است.»

منابع