سکوت: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Sialkgraph (بحث | مشارکتها) |
Sialkgraph (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
* «کم آواز هر گز نبینی خجل//جوی مشک بهتر ز یک توده گل» |
* «کم آواز هر گز نبینی خجل//جوی مشک بهتر ز یک توده گل» |
||
** ''[[سعدی]]'' |
** ''[[سعدی]]'' |
||
* «گر سخن همه سیم است چون زر است خاموشی//سعی کن گرت هوش است زر به سیم نفروشی» |
|||
** ''وامق یزدی'' |
|||
{{شعر}} |
|||
{{ب|گوش اگر داری درین بستان سرا هر غنچهای|میکند با صد زبان تلقین خاموشی ترا}} |
|||
{{ب|خموش هرکه شد از قال و قیل وارسته است|نمیزنند دری را که از برون بسته است}} |
|||
{{پایان شعر}} |
|||
* ''[[صائب تبریزی]]'' |
|||
{{شعر}} |
|||
{{ب|چو چشمه تا به کی در جوش باشی|که دریا گردی ار خاموش باشی}} |
|||
{{پایان شعر}} |
|||
* ''[[عطار نیشابوری]]'' |
|||
{{شعر}} |
|||
{{ب|از آن سوسن به آزادی رسیده است|که او با ده زبان گنگی گزیده است}} |
|||
{{پایان شعر}} |
|||
* ''[[عطار نیشابوری]]'' |
|||
{{شعر}} |
|||
{{ب|خاموشی بحر است و گفتن همچوجو|بحر میجوید ترا جو را مجو}} |
|||
{{پایان شعر}} |
|||
* ''[[مولوی]]'' |
|||
{{شعر}} |
|||
{{ب|تا چند سخن تراشی و رند زنی|تا کی به هدف تیر پراکنده زنی}} |
|||
{{ب|گر یک سبق از علم خموشی خوانی|بسیار بر این گفت و شنو خنده زنی}} |
|||
{{پایان شعر}} |
|||
* ''[[صائب تبریزی]]'' |
|||
==حدیث== |
==حدیث== |
||
*سکوت مؤمن تفکر و سکوت منافق غفلت است. |
*سکوت مؤمن تفکر و سکوت منافق غفلت است. |
نسخهٔ ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۵۴
گفتاورد
- «برای سخن سنج بودن باید سکوت کرد.»
- «از سکوت اگر به خشم آمدی سکوت کن.»
- «بهترین اشخاص کسانی هستند که اگر از آنها تعریف کردید خجل شوند و اگر بد گفتید سکوت کنند.»
- «حقیقت واقعی در سکوت نهفتهاست.»
- «در پایان ما سخنان دشمنان را بیاد نخواهیم داشت اما سکوت دوستان را فراموش نخواهیم کرد.»
- «سعی کن درست صحبت کنی و گرنه عاقلانه این است که سکوت کنی.»
- «عشاق دلباخته معمولأ در سکوت بهسر میبرند.»
- «هروقت در مورد احساست شک داری خاموش باش.»
- «سکوت درى از درهاى دانایی است . سکوت محبّت آورد و بر هر خيرى رهنماست.»
ضربالمثل
- «اگر کلام دو شِکِل بیرزد سکوت ده شِکِل میارزد.» ضربالمثل عبری
- «سکوت بهترین آرایهٔ یک زن است.» ضربالمثل عبری
- «سکوت حفاظی است برای خرد.» ضربالمثل عبری
- «سکوت علامت رضا است.»
- «سکوت گوهر ظریفی است برای یک زن که اغلب مورد استفاده قرار نمیگیرد.» ضربالمثل عبری
- «سکوت هرگز اشتباه نمیکند.» ضربالمثل هندی
- «هیچکس به خردمندی دیوانهای که سکوت اختیار کردهاست، نیست.» ضربالمثل آلمانی
سکوت در اشعار
به ادب و تربیت نفس خود پرداختم و برایآن | ادبی بهتر از تقوای الهی در تمام حالاتش نیافتم | |
و اگر از پس این امر برنیامد | برای آن چیزی بهتر از دم فروبستن از دروغ نیافتم | |
و از غیبت مردمان، همانا غیبت آنان را | خداوند با عظمت در کتابها حرام کرده است | |
ای نفس، اگر سخن تو | نقرهاست، سکوت طلاست |
آدمی مخفی است در زیر زبان | این زبان پردهاست بر درگاه جان | |
چونک بادی پرده را درهم کشید | سرّ صحن خانه شد بر ما پدید | |
کاندر آن خانه گهر یا گندم است | گنج زر یا جمله مار و کژدم است | |
یا در او گنج است و ماری بر کران | زانک نبود گنج زر بی پاسبان | |
بی تأمّل او سخن گفتی چنان | کز پس پانصد تأمّل دیگران |
- مثنوی معنوی، دفتر دوم، صفحه ۲۴۱
- «پس خموشی به دهد آن را ثبوت// پس جـواب احمقان آمد سکوت»
- «سکوت معنویان را بیا و کار بساز//لباس مدعیان را بسوز و دور انداز»
- «سکوت معنویان چیست عجز و خاموشی//لباس مدعیان چیست گفتگوی دراز»
- «کم آواز هر گز نبینی خجل//جوی مشک بهتر ز یک توده گل»
- «گر سخن همه سیم است چون زر است خاموشی//سعی کن گرت هوش است زر به سیم نفروشی»
- وامق یزدی
گوش اگر داری درین بستان سرا هر غنچهای | میکند با صد زبان تلقین خاموشی ترا | |
خموش هرکه شد از قال و قیل وارسته است | نمیزنند دری را که از برون بسته است |
چو چشمه تا به کی در جوش باشی | که دریا گردی ار خاموش باشی |
از آن سوسن به آزادی رسیده است | که او با ده زبان گنگی گزیده است |
خاموشی بحر است و گفتن همچوجو | بحر میجوید ترا جو را مجو |
تا چند سخن تراشی و رند زنی | تا کی به هدف تیر پراکنده زنی | |
گر یک سبق از علم خموشی خوانی | بسیار بر این گفت و شنو خنده زنی |
حدیث
- سکوت مؤمن تفکر و سکوت منافق غفلت است.
- ازعلی بن ابیطالبتحف العقول، ص۲۱۲
- کمال ادب و مروت در هفت چیز است: عقل، بردباری، صبر، ملایمت، سکوت، خوشاخلاقی و مدارا.
- جعفر ین محمد الصادق،بحار الأنوار ، ج ۸۴ ، ص ۳۲۵، ح ۱۴
- پروردگارم هفت چیز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشکار، گذشت از کسی که به من ظلم نموده، بخشش به کسی که مرا محروم کرده، رابطه با کسی که با من قطع رابطه کرده، و سکوتم همراه با تفکّر و نگاهم برای عبرت باشد.
- حضرت محمد،پیامبر اسلام،کنزالفوائد، ص ۱۸۴
- سکوت (به موقع)، لباس وقار بر اندامت میپوشاند و از رنج معذرتخواهی رهایت میکند.
- علی بن ابیطالب، عیون الحکم والمواعظ، ص ۲۱،
- امام رضا(ع) فرمود: از نشانههای فهمیدن دین خویشتنداری و خاموشی است.
- علی بن موسی،اصول کافی جلد ۱ صفحه: ۴۵ روایة: ۴
- خموشی بوستان تفکر است
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |