هنر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۲۸۷: | خط ۲۸۷: | ||
== هـ == |
== هـ == |
||
*هنر اسلامی از پايدارترين هنرها است. |
*«هنر اسلامی از پايدارترين هنرها است.» |
||
** ''[[سبحان مهرداد محمدپور]]'' |
** ''[[سبحان مهرداد محمدپور]]'' |
||
* هنر چاشنی زندگی است. |
* هنر چاشنی زندگی است. |
||
خط ۳۰۴: | خط ۳۰۴: | ||
* «همیشه بوده هنر [[کودک]]، [[اصفهان]] [[مادر]]// اگر نبود صفاهان نبود فضل و هنر» |
* «همیشه بوده هنر [[کودک]]، [[اصفهان]] [[مادر]]// اگر نبود صفاهان نبود فضل و هنر» |
||
** ''[[وحید دستگردی]]'' |
** ''[[وحید دستگردی]]'' |
||
*«هر هنرمندی در قبال آثاری كه توليد می كند مسئول است و وظيفه سنگی را بر عهده دارد.» |
|||
** ''[[سبحان مهرداد محمدپور]]'' |
|||
* «هنر از احتیاج زاده میشود و از ثروت میمیرد.» |
* «هنر از احتیاج زاده میشود و از ثروت میمیرد.» |
نسخهٔ ۲۱ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۵۴
آ - الف - ب - پ - ت - ث - ج - چ - ح - خ - د - ذ - ر - ز - ژ - س - ش - ص - ض - ط - ظ - ع - غ - ف - ق - ک - گ - ل - م - ن - و - هـ - ی
آ
- آن چه می خواهم بگویم این است که اصولاً زندگی بسیار بیشتر از هنر تقلید می کند تا هنر از زندگی.
- «آنجاکه تشریف و هنر نبوند جفت یکدگر// ویران شود آن بوم و بر، دشمن بر آن کشور زند»
- «آنجاکه طبیعت توقف میکند، هنر آغاز میشود.»
- «آنچه هنگام مردن بر اندوه میافزاید بیهنری فرزند و کارهای بیهوده و ناپسند اوست و هرآنچه از غم میکاهد، هنرمندی و اندوختهداشتن کردار نیک و پسندیدهاش میباشد.»
- «آنکه عیب از هنر نداند باز// زو، هنرمند کی پذیرد ساز»
- «آه از آن روز که بیکسب هنر شام شود// وای از آن شام که بیمطرب و ساغر گذرد»
الف
- «ابداع آگاهانه هنر سبب هويت بخشی به فرهنگ و هنر كشور می شود.»
- «اختلاف رأی در باره خوبی یا بدی یک اثر هنری، نشان میدهد که آن اثر پرمعنی و جاندار است.»
- «ارزش هنرمند را باید هنرشناس معین کند نه مردم کوچه و بازار، بهتعریف این و آن غره نشوید و خود را هنرمند نشمارید، بگذارید مقام و شخصیت شما بیآنکه به دیگران تحمیل گردد، شناخته شود.»
- «از این روست که از عالمان همهٔ ادیان و متفکران و دانشمندان و هنرمندان سراسر جهان و از همهٔ نهادهای بینالمللی و منطقهای مجدّانه میخواهم که برای پیشبرد این مهم، در برابر امواج غیریتسازییهای مصنوعی که ابزار دست قدرتهای خشونتگراست بایستند و بخصوص برای بیرون بردن حریم قدسی پیامبران و مقدسات همهٔ ادیان از عرصهٔ منازعات سیاسی و فرهنگی بهاقدامات مؤثر بینالمللی و تلاشهای جدید حقوقی بیندیشند.»
- «از مردم بداصل نخیزد هنر نیک// کافور نخیزد ز درختان سپیدار»
- «از هنر خویش گشا سینه را// مایه مـکن نسبت دیرینـه را»
- «اگر توصیه و سفارش و شعار از بیرون وجود هنرمند بخواهد بر او تحمیل شود، به ناچار ذوق را خواهد کشت. تعهد هنرمند باید از باطن چشمهسار هنر او بیرون بجوشد، نه آنکه از بیرون چون لعابی نازک از زنگ بر هنر او بنشیند. غلیان درد است که باید پیمانه وقت هنرمند را پر کند، در هنر او، نه آنکه هنرمند بیآنکه دردمند باشد، بخواهد ذوق خویش را در خدمت سیاست قرار دهد.»
- «اگر خواهی هنر را سختبازو// زر بیسنگ باید در ترازو»
- «اگر فیلمی موفقیتآمیز باشد، میگویند کاسبی است؛ اگر ناموفق باشد، هنر خوانده میشود.»
- «اگر مردم میدانستند برای احراز مقام استادی چه رنجها بردهام و چه روزها و چه شبها جان کندهام هرگز از دیدن شگفیهای هنریام متعجب نمیشدند.»
- «اگر هنر داری بیاور وگرنه هنرنمائی مکن که رسوائی بهبار خواهی آورد.»
- «امروزه، مفهوم هنر چیز دیگری است، هنر غربی حدیث نفس است نه حدث شیدایی حق،هنر غرب بیان خودپرستی انسان امروز است هنری شیطانی است. حال آنکه هنر حقیقی حدیث شیدایی است... ماشین حجابی است که بین روح انسان و مصنوعات او حائل شدهاست و اجازه نمیدهد که جلوات حسنات روح در صفات ظاهر شود، ولکن به مصداق،«پریرو تاب مستوری ندارد» جلوهگری لازمه ذاتی هنر است و اگر در صناعت جایی برای تجلی نیابد، لاجرم روزنه دیگری برای اظهار و اشراق خواهد یافت.»
- «انسان وقتی هنرمند شد قلب او بقدر کافی وحشی است، چه ضرری دارد اگر لباس خوب بپوشد و خود را بهصورت شخص عاقل در بیاورد.»
- این شکم بیهنر پیچ پیچ//صبر ندارد که بسازد بههیـچ»
- «اینکه انسان بتواند چیزهایی را که سبب آزار دیگران است در خود از بین ببرد هنر است.»
ب
- با اثر هنری چنان رفتار کنید که با شهریاران رفتار می کنید .بگذارید نخست او با شما آغاز سخن کند.
- منسوب به آرتور شوپنهاور
- «بالاترین مزد هنرمند لذتی است که از توفیق خود میبرد.»
- «برتر ز خویها خرد است و هنر// مردم بی این دوچیز نیاید به کار»
- «بس کسا کاندر گهر و اندر هنر دعوی کند// همچو خر در یخ بماند چون گَهِ برهان بود»
- «بهترین نوع حکومت برای یک هنرمند، فقدان حکومت است.»
- «به چشم علت تو هرچه هست معیوب است// درست و راست نگر تا همه هنر یابی»
- «بههمان شدتی که بقال بهکاسبی ذوق دارد، هنرمند از معامله بیزار است.»
- بد نیست به یاد داشته باشیم که برای مردم نام بردن ده هنرمند هر قرن آسان تر است از ده سیاستمدار آن است.
پ
- «پشت هنر آن روز شکستست درست// کین بیهنران پشت بهبالش دادند»
ت
- «تاریخ یک ملت مانند گلزاری است که مردمان هنرمند و حساس، گلهای زیبای آن میباشند.»
- «تا سفرهای تو دیدند و هنرهای تو خلق// برنهادند از تعجب قصه شاهان به طاق»
- «تجربه نشان دادهاست افرادی که دارای نبوغ هنری فوقالعاده بودهاند در ریاضیات استعداد نداشتهاند؛ هیچکس نمیتواند در هر دو رشته ممتاز گردد.»
- «تشخیص دادن عیوب خیلی بهتر از دیدن هنرها است.»
- «تکامل باید هدف اولیه همه هنرمندان حقیقی باشد.»
- «تمام هنرها برادر یکدیگرند، هریک از هنرها بر هنرهای دیگر روشنائی میافکند.»
- «تنها کسی که هنر دارد و کاری از او ساختهاست میتواند بهفردای خویش اطمینان کند.»
- «تو نیکی از آن شهر و کشور مجوی// که دارد در آن بیهنر آبروی»
ج
چ
- «چو هنر سوز تو گه دود برآرد ز جهان // که بسوزی تو و دود از تو نخیزد، هنر است»
- «چون غرض آمد هنر پوشیده شد// صد حجاب از دل به سوی دیده شد»
ح
خ
- «خدایا، هنر چهقدر فرازمند، عمر چه کوتاه!»
- «خواجهای گفت که جز غم چه هنر دارد عشق// گفتم ای خواجهٔ غافل، هنری خوشتر از این»
- خیر من این مبلغ را در ازای عمری دانش اندوزی مطالبه می کنم.
- جیمز مک نیل ویسلر در قضیه اقامه دعوی علیه راسکین و در پاسخ به این سوال که:شما در ازای دو روز کار دویست و ده پوند مطالبه می کنید؟
د
- «دانشمندان، علما و بزرگان هرکدام نردبانی برای ترقی دارند، لیکن شاعران و هنرمندان این مدارج را پروازکنان میپیمایند.»
- «در این دنیای پست و درمانده که کوچکترین شور و اشتیاق مواجه با حرمان میشود یگانه روزنهٔ گریز، هنر است و بس.»
- «در این دیار بسی شاعران باهنرند// که نور فکرت ایشان دهد به کان گوهر»
- «درخت هنر همچو شاخ گوزن// فرومانده بیبرگ و نشو و نما»
- «درهنر کوش که زر چیزی نیست// گنج زر پیش هنر چیزی نیست»
ذ
ر
ز
- «زیبائی دنیا بسته بههنرهای زیبا است؛ هنر، مایه غرور و وسیله تسلیت و تشفی خاطر است.»
- «ز دشمن کی حذر جوید هنرجوی// ز دریا کی بپرهیزد گهرجوی»
- «زیب اتراک جهان فخر هنرمندان عصر // آن که چرخ بیهنر با بخت او پرخاش کرد»
- زندگی زیباست اما شکل ندارد.کار هنر شکل دادن به زندگی است.
- زندگی کوتاه است و هنر طولانی.
س
- «سادگی، صداقت و عدم تصنع در هر اثر هنری بزرگترین اصول زیبائی است.»
- «سنت در هنر بهمنزله کتاب الفبا است، اما جز این ارزشی ندارد.»
ش
- «شاد ماندن بههنگام گیر و دار یک کار ملالآور و بیش از اندازه پرمسؤلیت، هنر کوچکی نیست.»
- «شاعری والاترین هنرهاست»
- « شرف به فضل و هنر باشد و ترا همه هست// بدین نعیم مزور چرا همی نازی// ز چیست کاهل هنر را نمیکنی تمییز// تو نیز هم به هنر در زمانه ممتازی»
- «شرف و قیمت و قدر تو به فضل و هنر است// نه به دیدار و به دینار و به سود و به زیان»
ص
ض
ط
ظ
ع
- «عمر، کم، فصل ادب بسیار است// کسب آن کن که تو را ناچار است»
غ
- «غالب اشخاص هنر را حس میکنند بعضیها میفهمند، ولی عدهای بسیار کم، هم حس میکنند و هم میفهمند.»
- «غافل منشین، نه وقت ِ بازیست// وقت هنر است و سرفرازیست»
ف
- «فضل و هنر ضایع است تا ننمایند// عود بر آتش نهند و مشک بسایند»
- «فقط عقیده مرد هنرمند قابل توجهاست، حتی در مورد روش و اخلاق.»
ق
- «قدر اهل هنر کسی داند// که هنرنامهها بسی خواند»
- «قدرت در روزگار ما بیمقصد، بیمسؤولیت و حتی بیخواست و آرزو است. قدرت چیزی جز خود را نمیخواهد و قدرتی که در پی دستیابی بهقدرت است، مصداق بارز «نهیلیسم» است و این است فاجعه بزرگ روزگار ما که در جنگها، اشغالها، آوارگی انسانها، پایمال کردنِ حق و حقوق ملتها و ترور و خشونت تجلی میکند و این است راز و رمز مصیبتی که در اثر استخدام علم، هنر و دین توسط قدرت و اشتهای سیریناپذیر قدرتهای ریز و درشت روزگار ما برای استیلا برآنچه آن را «غیرخودی» و «دیگری» میدانند نصیب ما شدهاست و جهان ما را ناامن و از نعمت محبت و همدلی محروم کردهاست.»
ک
- «کسب هنر بر همهکس از غنی و فقیر لازم است، چه بسا فقیران نیازمند که از راه هنرمندی بهمقام ثروت و بینیازی رسیدهاند و چه بسا فرزندان اغنیا که بهثروت مغرور و از صناعات و آداب محروم گشته و بهروزگار مذلت و درویشی افتاده و مورد زحمت دوستان و محل شماتت دشمنان شدهاند.»
- «کسیکه هنگام ظاهر شدن در صحنه، ما را وادار کند که فراموش کنیم او یک هنرپیشه است، بهترین هنرمند است.»
گ
ل
م
- «ما آموختیم تا همچون پرندگان در آسمان بال بگشائیم و پهنه اقیانوس را چون ماهیان درنوردیم، اما هنر سادهٔ زندگی برادرانه را یاد نگرفتیم.»
- «ما نسل بدبختی هستیم، بههمین جهت از بیچارگی ناچاریم بهکمک دروغهائی هنر خود را از واقعیتهای زندگی دور نگهداریم.»
- «مرد آزاده، پروردن هنرهای عالی را اساس مصاحبت با دوستان خود قرار میدهد و بهوسیله مصاحبت با دوستان خود، فضایل اخلاقی را در نفس خویش بهکمال میرساند.»
- «مسکنت در کوی هنرمندان و رنجبران راه ندارد و شادمانی در خانهای است که مهربانی در آنجا حکومت میکند.»
- «من میتوانم ادعا کنم که در هنر ِ تحمل ِ بار ِ مقدرات، اعم از شادی و تعب، آنقدر مسلط شدهام که مصائب در نهاد من وجد و نشاطی ایجاد میکند که قرین سعادت است.»
- «موسیقی لذت بخش ترین هنرها است ولی چیزی به ما نمی آموزد، اما آن چه که به فکر و روح آدمی غذا می دهد و آموزنده است، شعر و شاعری است.»
- من همواره به هنرمندی که قبل از مردن به موفقیت دست می یابد سوظن دارم.
ن
- «نمیدانم چه سری بین هنرمندان حقیقی وجود دارد که هیچکدام بهدنیا روی خوش نشان نمیدهند.»
و
- «والاترین هنر در جهان آنست که مرید باشی. این موهبت با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست. مریدی یگانهاست و همتایی ندارد. در هر پیوند دیگری، چیزی شبیه آن نخواهی یافت، نه چیزی مثل آن نمیتواند وجود داشته باشد.»
- «وقتی از میکل آنژ سؤال شد، چرا تا بهحال ازدواج نکردهای؟ بدون تأمل جواب داد: من با هنر خود ازدواج کردهام و آثاری که از خود بهجای میگذارم در حکم فرزندان من هستند...»
- «ولیکن پا به دانش نه در این راه// که علم آمد فراوان، عمر، کوتاه»
هـ
- «هنر اسلامی از پايدارترين هنرها است.»
- هنر چاشنی زندگی است.
- هیج هنرمند بزرگی چیزها را چنان که واقعاً هستند نمی بیند.اگر چنین می دید دیگر هنرمند نبود.
- هربار که چهره ای می کشم دوستی را از دست می دهم.
- «هدف هنر امروز، زندگی است نه زیبائی.»
- «هر هنرمندی در قبال آثاری كه توليد می كند مسئول است و وظيفه سنگی را بر عهده دارد.»
- «هنر از احتیاج زاده میشود و از ثروت میمیرد.»
- «هنر برتر از پول است»
- «هنر برتر از گوهر آمد پدید»
- «هنر بهتر آنکو بود گوهری // چو رخشانی زهره و مشتری»
- «هنر بهتر از گوهر نابکار// که گیرد تو را مرد داننده خوار»
- «هنر بهتر از گوهر نامدار»
- «هنر بهتر از ملک و مال پدر»
- «هنرپیشه باید هنر خود را آشکار و خود را پنهان کند، این است هدف هنر.»
- «هنر تلخیهای زندگی را افزون میسازد و این تلخیها، زندگی را شیرین میکند.»
- «هنر خوب است اگر احساسات خوب را ترویج کند، احساسات هنگامی خوب است که شعور ِ ممیز ِ نیک و بد به خوبی آنها حکم دهد و این شعور در میان مردم یک عصر مشترک است، هنر جهانی یک محک درونی دارد که پا برجا و بیخطاست و آنهم وجدان پاک نام دارد.»
- «هنر در دسترس همگان قرار ندارد اما رقص و موسیقی برای همگان هست.»
- «هنر، دشمنی دارد بهنام جهالت.»
- «هنر دیدنیها را بازگو نمیکند، بلکه آنچه را که دیدنی نیست، قابل دیدن میکند.»
- «هنر را نمیتوان با سفارش پدید آورد، تنها چکمه را میتوان سفارش داد.»
- «هنر زیور بشر است و بشر زیور کیهان.»
- «هنر قدرت و توانائی نیست، بلکه تسلی خاطر است.»
- «هنر کلید فهم زندگی است.»
- «هنر محصول تحریک احساسات، و هدف آن نیز انتقال احوال نفسانی و عواطف انسانی است.»
- «هنر ِ من باید برای سعادت بیچارهگان اختصاص یابد.»
- «هنرمند عاشق طبیعت است و بههمین جهت، هم برده و هم ارباب آن است.»
- «هنرمند متعلق بهآثارش میباشد و آثارش متعلق بهدیگران.»
- «هنرمند هرجا بود سرفراز// کجا باهنر شد اسیر نیاز»
- «هنر نوعی رستگاری است، ما را از خواستن ، یعنی درد و رنج آزادی میبخشد، تصاویر زندگانی را دلربا میکند.»
- «هنرور باید برای عدهای بیشمار مفید باشد نه برای عدهای معدود.»
- «هنر هرکجا افکند سایهای// چو ظل همایش دهد پایهای»
- «هنر یادِ بهشت است و نوحهٔ انسان در فراق؛ هنر زبان غربت بنیآدم است در فرقت دارالقرار؛ و از همین روی همه باآن انس دارند. چه در کلام جلوه کند و چه در نقش... انسی دیرینه بر قدمت جهان ِهنر زبان بیزبانی است و زبان همزبانی.»
- «هیچ پدیدهای تحت تأثیر ِ سنتگرایی، بهاندازه قلمرو هنر آسیب پذیرد نیست.»
- «هیچ گنجی بهاز هنر نیست و هیچ هنری بزرگوارتر از دانش نیست و هیچ پیرایهای بهتر از شرم نیست و هیچ دشمنی بدتر از خوی بد نیست.»
ی
- «یک هنردوست ممکن است هنرمند نشود، ولی یک هنرمند محققأ باید هنردوست باشد.»
- «یک هنرمند بزرگ، چیزها را همانطور که هستند نمیبیند، اگر میدید هنرمند نبود.»
- «یکی از والاترین اهداف هنر موسیقی نشر مذهب و ترغیب ارواح جاودان است.»
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |