عمرو عاص: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
سفاک (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
مهدی (بحث | مشارکت‌ها)
خنثی‌سازی ویرایش 33269 ویژه:Contributions/سفاک (بحث کاربر:سفاک)
خط ۳۲: خط ۳۲:
*. پس دنيا و آخرت خود را به باد دادى و اگر خواهان حق بودى بر آنچه مى‏خواستى دست مى‏نهادى . اگر خدا مرا بر تو و پسر ابو سفيان مسلط ساخت سزاى كارى را كه كرديد بدهم ، و اگر مرا عاجز كردن توانيد و خود پايدار مانيد ، آنچه پيش روى شماست براى شما بدتر است كه آن عذاب خداست .
*. پس دنيا و آخرت خود را به باد دادى و اگر خواهان حق بودى بر آنچه مى‏خواستى دست مى‏نهادى . اگر خدا مرا بر تو و پسر ابو سفيان مسلط ساخت سزاى كارى را كه كرديد بدهم ، و اگر مرا عاجز كردن توانيد و خود پايدار مانيد ، آنچه پيش روى شماست براى شما بدتر است كه آن عذاب خداست .
**''نهج البلاغه نامه سی و نهم، از علی بن ابوطالب به عمرو پسر عاص''
**''نهج البلاغه نامه سی و نهم، از علی بن ابوطالب به عمرو پسر عاص''

[[علی بن ابیطالب]] او را دشمن اسلام و محارب و نسبت به رسول خدا، از دشمنان سرکش می‌دانند و گفته است:
{{نقل قول|اهل جفا که از روی اکراه اسلام آوردند، دشمنان سنت و قرآن و اهل بدعتها بودند، آن چنان کسانی که مردم از شر آنها پرهیز می کردند و آنها بندگان دنیا و رشوه خوار بودند، به من رسیده که پسر نابغه (عمرو عاص) با معاویه به شرطی که مملکت مصر را که بزرگتر از شام بود، به او بدهد، بیعت کرد! خوار باد دست این فروشنده که دین خود را به دنیا فروخت و خوار باد امانت این خریدار که با مال مسلمانان فاسق عذاری را یاری کرد.}}


{{ناتمام}}
{{ناتمام}}

نسخهٔ ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۴۰

در جنگ صفین

معاويه از مضمون سخنرانى علی پسر ابوطالب در ماجرای جنگ صفين آگاه شد.

معاویه پسر ابی‌سفیان:اين همان شبى است كه على فرداى آن كار جنگ را يكسره خواهد كرد. اكنون چه بايد كرد؟
عمرو پسر عاص:نه سربازان تو مانند سربازان او هستند ونه تو مانند او هستى. او به انگيزه دينى وعقيدتى نبرد مى‏كند، در حالى كه تو به انگيزه ديگر. تو خواهان زندگى هستى واو خواهان شهادت.سپاه عراق از پيروزى تو بر خود مى‏ترسد، در حالى كه سپاه شام از پيروزى على هراسى ندارد.
معاویه پسر ابی‌سفیان:پس چه بايد كرد؟
عمرو پسر عاص:بايد پيشنهادى كرد كه اگر بپذيرند دچار اختلاف شوند واگر نپذيرند نيز دچار دو دستگى گردند; آنان را به كتاب خدا دعوت كن تا ميان تو وآنان حاكم باشد. در اين صورت تو به خواسته خود نائل مى‏آيى. اين مطلب مدتها در ذهن من بود ولى از ابراز آن خوددارى مى‏كردم تا وقت آن برسد.

عمرو پسر عاص: در میسره سپاه على بن ابى طالب علیه السلام اقوام و بستگان من از قبیله ربیعه حضور دارند، اگر رخصت دهى نزد آنان روم ، تا شاید در بین آنان شك برانگیزم تا به سوى تو برگردند و سپاه على علیه السلام را ترك كنند.
معاویه پسر ابی‌سفیان: اى عمروعاص كار از این حرفها گذشته كه بتوان با مكر و حیله كارى كرد من مصلحت نمى دانم و لیكن تو هر گونه دوست دارى عمل كن .

عمروعاص بر استر خویش نشست ، به میسره سپاه على علیه السلام نزدیك شد

عمرو پسر عاص:اى خویشاوندان مادرم ! من عمروعاص هستم ، یكى از شما نزد من بیاید تا با او سخن بگویم .

مردى از قبیله عبدالقیس به نام عقیل بن شویره بیرون آمد.

عمرو پسر عاص:كیستى ؟
عقیل بن شویره: مردى از عبدالقیس كه در جنگ جمل سعادت خدمت امیرالمؤ منین على علیه السلام را داشتم و امروز در صفین هستم و امروز من با دیروز من هیچ فرقى نكرده است . اما تو اى شیخ قریش ، شرم ندارى از خداى تعالى نمى ترسى كه معاویه را بر على بن ابى طالب علیه السلام ترجیح دادى و دین خود را به امارت مصر فروختى ، چرا كمر خدمت به یارى معاویه طلیق بستى و بر ضد سرور و سادات مهاجرین و انصار، على بن ابى طالب علیه السلام جنگ راه انداختى . گیرم امارت مصر به تو رسید، از فرعون مصر بالاتر نخواهى شد.
عقیل بن شویره:اى عقیل ، مرد دیگرى را بگو بیاید تا با او سخن بگویم .
عقیل بن شویره: اى عمروعاص ! هر كس در این لشكر باشد در عداوت و كینه نسبت به تو معاویه مثل من است و تو را بر متابعت همدستى را معاویه ملامت خواهد كرد.

بدون منبع

  • «عدالت تنها عسلی است که آدمی به تلخی می خورد »

درباره او

در نهج البلاغه

  • شگفتا از پسر نابغه!شاميان را گفته است ، من مردى لاغ 3 گويم با لعب بسيار، عبث كارم ، و كوشا در اين كار . همانا ، آنچه گفته نادرست بوده ، و به گناه دهان گشوده ،(همانا بدترين گفتار ، سخن دروغ است كه چراغ آن بيفروغ است . )امّا او مى‏گويد و دروغ مى‏گويد . وعده مى‏دهد و خلاف آن مى‏پويد . مى‏خواهد و مى‏ستهد ، از او مى‏خواهند و زُفتى مى‏كند . پيمان را به سر نمى‏برد و پيوند خويشان را مى‏بّرد .
    • نهج البلاغه خطبه هشتاد و چهارم، از علی بن ابوطالب درباره ی عمرو پسر عاص
  • چون سخن جنگ در ميان باشد ، دلير است و بر امر و نهى چير ، و چون تيغ از نيام برآيد و وقت كارزار درآيد ،بزرگترين نيرنگ او اين است كه عورت خويش گشايد.!
    • نهج البلاغه خطبه هشتاد و چهارم، از علی بن ابوطالب درباره ی عمرو پسر عاص
  • او با معاويه بيعت نكرد ، مگر بدان شرط كه او را پاداشى رساند ، و در مقابل ترك دين خويش لقمه‏اى بدو خوراند .
    • نهج البلاغه خطبه هشتاد و چهارم، از علی بن ابوطالب درباره ی عمرو پسر عاص
  • تو دينت را پيرو دنياى كسى كردى كه گمراهى‏اش آشكار است و زشتى او پديدار . تو سر در پى او نهادى و به طلب زيادت او ايستادى . چون سگ كه پى شير رود ، و به چنگال آن نگرد و زيادت شكار او را انتظار برد.
    • نهج البلاغه نامه سی و نهم، از علی بن ابوطالب به عمرو پسر عاص
  • . پس دنيا و آخرت خود را به باد دادى و اگر خواهان حق بودى بر آنچه مى‏خواستى دست مى‏نهادى . اگر خدا مرا بر تو و پسر ابو سفيان مسلط ساخت سزاى كارى را كه كرديد بدهم ، و اگر مرا عاجز كردن توانيد و خود پايدار مانيد ، آنچه پيش روى شماست براى شما بدتر است كه آن عذاب خداست .
    • نهج البلاغه نامه سی و نهم، از علی بن ابوطالب به عمرو پسر عاص


ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
عمرو عاص
دارد.