عبدالکریم سروش: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویکیپدیا}} |
{{ویکیپدیا}} |
||
[[w:عبدالکریم سروش|عبدالکریم سروش]]، اندیشمند دینی، متکلم (وی نظریات خودش را کلام جدید مینامد و مرام کلامی خود را نو معتزلی)، فیلسوف، شاعر و مترجم ایرانی است. |
|||
==منبعدار== |
==منبعدار== |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
*«وقتی که خداوند ملائکه را نزد لوط فرستاد و نزد ابراهیم و گفتند که ما آمدهایم که عذاب بر قوم لوت و بر جامعه لوت نازل کنیم ابراهیم فوق العاده پریشان شد و با خداوند مشغول مجادله شد. تعبیری که در قرآن است همین است. «یجادلنا فی قوم لوط»، اصلا اعتراض کرد یک اعتراض جدال آمیز. [...] اینکه انسان با خداوند احتجاج و جدال بکند و به او اعتراض بکند و از او شکایت بکند اینها کاملا به رسمیت شناخته شدهاست. در منطق دینی آن هم نه افراد لاابالی و متفرقه بلکه عارفان، عاشقان و محبان خداوند، اینها حق داشتند و عمل میکردند. جدال میکردند و اعتراض میکردند و شکایت میکردند. آنچه که ما شنیدهایم و آنچه که تا کنون در ذهن ما نقش بستهاست این است که در مقابل خداوند دهانها باید بسته باشد. کسی در دلش هم نباید تصور اعتراض بکند. چه جای اینکه به زبان بیاورد و چه جای اینکه جدی بگیرد. ولی اصلا این طور نیست. و این همان نقطه آغازین است برای باز کردن یک افق تازه که انسان محق است. نه در مقابل آدمیان دیگر و نه در مقابل جامعه انسانی بلکه در مقابل خدائی که او را آفریدهاست. این عقل و اختیار که خداوند به انسان دادهاست معنای بسیاری دارد. معنای آن این است که این اختیار تا هر جائی که برود میتواند برود. عقل تا هر جا که میرود میتواند برود.» |
*«وقتی که خداوند ملائکه را نزد لوط فرستاد و نزد ابراهیم و گفتند که ما آمدهایم که عذاب بر قوم لوت و بر جامعه لوت نازل کنیم ابراهیم فوق العاده پریشان شد و با خداوند مشغول مجادله شد. تعبیری که در قرآن است همین است. «یجادلنا فی قوم لوط»، اصلا اعتراض کرد یک اعتراض جدال آمیز. [...] اینکه انسان با خداوند احتجاج و جدال بکند و به او اعتراض بکند و از او شکایت بکند اینها کاملا به رسمیت شناخته شدهاست. در منطق دینی آن هم نه افراد لاابالی و متفرقه بلکه عارفان، عاشقان و محبان خداوند، اینها حق داشتند و عمل میکردند. جدال میکردند و اعتراض میکردند و شکایت میکردند. آنچه که ما شنیدهایم و آنچه که تا کنون در ذهن ما نقش بستهاست این است که در مقابل خداوند دهانها باید بسته باشد. کسی در دلش هم نباید تصور اعتراض بکند. چه جای اینکه به زبان بیاورد و چه جای اینکه جدی بگیرد. ولی اصلا این طور نیست. و این همان نقطه آغازین است برای باز کردن یک افق تازه که انسان محق است. نه در مقابل آدمیان دیگر و نه در مقابل جامعه انسانی بلکه در مقابل خدائی که او را آفریدهاست. این عقل و اختیار که خداوند به انسان دادهاست معنای بسیاری دارد. معنای آن این است که این اختیار تا هر جائی که برود میتواند برود. عقل تا هر جا که میرود میتواند برود.» |
||
**منبع: ''سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش در دانشگاه نیوجرسی آمریکا''، ۲۶ آبان ۱۳۸۸. |
**منبع: ''سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش در دانشگاه نیوجرسی آمریکا''، ۲۶ آبان ۱۳۸۸. |
||
==بدون منبع== |
|||
==منسوب== |
|||
==پیوند به بیرون== |
|||
{{ویکیپدیا}} |
|||
<references/> |
نسخهٔ ۲۱ نوامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۱:۱۰
عبدالکریم سروش، اندیشمند دینی، متکلم (وی نظریات خودش را کلام جدید مینامد و مرام کلامی خود را نو معتزلی)، فیلسوف، شاعر و مترجم ایرانی است.
منبعدار
- «در جایی که تشتت آرا و تیرگی بیشتر است، مثل علوم انسانی، آزادی ضرورت بیشتری مییابد. وقتی هنوز تکلیف مساله روشن نیست، به آرای دیگران محتاج تریم تا وقتی که مساله کمابیش روشن شدهاست. آزادی برای آن نیست که آدمیان سخنشان را بگویند تا دلخور نشوند. برای آن است که همه محتاج یکدیگرند و باید برای روشن شدن حق و زدودن باطل، به یکدیگر مدد برسانند. تیرگی نخستین مقدمه روشنایی واپسین است.»
- عبدالکریم سروش، فربه تر از ایدئولوژی، مقاله عقل و آزادی.
- «بعلاوه نگاه تاریخی به ما میگوید در آنجایی هم که مساله امروز روشنتر شدهاست، برای آن است که از سابقه آزادی برخوردار بودهاست، یعنی افکار از همین مجرا و از همین جاده عبور کردهاند و پس از اینکه تلاطمها را پشت سر گذاشتهاند اکنون به آبهای آرام رسیدهاند. چنین نبوده که همان حقایقی که ما امروز آنها را روشن و استوار میپنداریم به آسانی و منفعلانه به دست آمده باشند و از کوره صرافیها و نقادیها و مشاجرات و مضاربات عبور نکرده باشند.»
- عبدالکریم سروش، فربه تر از ایدئولوژی، مقاله عقل و آزادی.
- «این نکته را بنده همیشه عرض کردهام که دورانی که ما در آن زندگی میکنیم دوران توجه به حقوق آدمی است. دورانی از تاریخ است که حقوقمداری در آن اصل شدهاست و حقوق را در مقابل تکالیف به کار میبریم. دوره بلندی بر انسان گذشت که بیش از آنکه به حقوق خود بیندیشد به تکالیف خود میاندیشید و همین که بالغ میشد و خود را باز مییافت میپرسید تکالیف من چیست؟ بزرگان و رهبران دینی و فکری جامعه هم همواره در پی تلقین و تقلید تکالیف بودهاند. [...] ادیان و دست کم ادیانی که در دوره ما آنها را صحیح میدانیم یعنی ادیان ابراهیمی، همه در دوران و در پارادایم تکلیف ظهور کردهاند و زبانشان زبان تکلیف است و زبان حق نیست. زبان تکلیف و زبان حق، حقیقتا تفاوت دارند.»
- منبع: سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش در دانشگاه نیوجرسی آمریکا، ۲۶ آبان ۱۳۸۸.
- «وقتی که خداوند ملائکه را نزد لوط فرستاد و نزد ابراهیم و گفتند که ما آمدهایم که عذاب بر قوم لوت و بر جامعه لوت نازل کنیم ابراهیم فوق العاده پریشان شد و با خداوند مشغول مجادله شد. تعبیری که در قرآن است همین است. «یجادلنا فی قوم لوط»، اصلا اعتراض کرد یک اعتراض جدال آمیز. [...] اینکه انسان با خداوند احتجاج و جدال بکند و به او اعتراض بکند و از او شکایت بکند اینها کاملا به رسمیت شناخته شدهاست. در منطق دینی آن هم نه افراد لاابالی و متفرقه بلکه عارفان، عاشقان و محبان خداوند، اینها حق داشتند و عمل میکردند. جدال میکردند و اعتراض میکردند و شکایت میکردند. آنچه که ما شنیدهایم و آنچه که تا کنون در ذهن ما نقش بستهاست این است که در مقابل خداوند دهانها باید بسته باشد. کسی در دلش هم نباید تصور اعتراض بکند. چه جای اینکه به زبان بیاورد و چه جای اینکه جدی بگیرد. ولی اصلا این طور نیست. و این همان نقطه آغازین است برای باز کردن یک افق تازه که انسان محق است. نه در مقابل آدمیان دیگر و نه در مقابل جامعه انسانی بلکه در مقابل خدائی که او را آفریدهاست. این عقل و اختیار که خداوند به انسان دادهاست معنای بسیاری دارد. معنای آن این است که این اختیار تا هر جائی که برود میتواند برود. عقل تا هر جا که میرود میتواند برود.»
- منبع: سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش در دانشگاه نیوجرسی آمریکا، ۲۶ آبان ۱۳۸۸.
بدون منبع
منسوب
پیوند به بیرون