سیمون دو بووار: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات افزودن: gl:Simone de Beauvoir |
جز ربات افزودن: eu:Simone de Beauvoir اصلاح: sk:Simone de Beauvoirová |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
[[en:Simone de Beauvoir]] |
[[en:Simone de Beauvoir]] |
||
[[es:Simone de Beauvoir]] |
[[es:Simone de Beauvoir]] |
||
[[eu:Simone de Beauvoir]] |
|||
[[fr:Simone de Beauvoir]] |
[[fr:Simone de Beauvoir]] |
||
[[gl:Simone de Beauvoir]] |
[[gl:Simone de Beauvoir]] |
||
خط ۴۵: | خط ۴۶: | ||
[[pl:Simone de Beauvoir]] |
[[pl:Simone de Beauvoir]] |
||
[[pt:Simone de Beauvoir]] |
[[pt:Simone de Beauvoir]] |
||
[[sk:Simone de |
[[sk:Simone de Beauvoirová]] |
||
[[sl:Simone de Beauvoir]] |
[[sl:Simone de Beauvoir]] |
||
[[sv:Simone de Beauvoir]] |
[[sv:Simone de Beauvoir]] |
نسخهٔ ۱۸ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۴۷
سیمون دوبووار، (به فرانسوی Simone De Beauvoir) فیلسوف، نویسنده، فمینیست و اگزیستانسیالیست فرانسوی بود. زادروز: (۹ ژانویه ۱۹۰۸ میلادی) در پاریس. وی در (۱۴ آوریل ۱۹۸۶ میلادی) درگذشت.
دارای منبع
جنس دوم
- «ازدواج سرنوشتی است که جامعه سنتی به زن عرضه میکند. زن مجرد خواه محروممانده از پیوند، خواه طغیانکرده بر آن، و یا حتی بیاعتنا به این نهاد، بر اساس ازدواج تعریف میشود…
ازدواج به دو دلیل به زن تحمیل شده است: ۱- زن باید کودکانی به جامعه بدهد. ۲- زن وظیفه دارد نیازهای جنسی مرد را برآورد و مراقبت از خانه او را به عهده گیرد.
برای هر دو طرف ازدواج در آن واحد، هم لازم است و هم سود، اما در موقعیتهای این دو طرف، موازنه وجود ندارد. برای دختران جوان، ازدواج یگانه وسیلهای است که بتوانند جزو اجتماع شوند و اگر «روی دست بمانند» از نظر اجتماع تحقیر شدهاند.
…دختر جوان مطلقا منفعل است؛ پسرها ازدواج میکنند، زن میگیرند. پسرها در ازدواج، انبساط و تاکید وجود خود را میجویند نه حق وجودداشتن را. ازدواج برای آنها نوعی شیوه زندگی است نه سرنوشت.»- جنس دوم، ج۲، ص۲۲۹-۲۳۲
- «زنان را فقط به این دلیل به اتهام جادوگری به آتش کشیدند که زیبا بودند.»
- «زنبودن برای من چه معنایی داشتهاست؟ تا چهلسال تمام وانمود میکردم که زن بودن تفاوتی ایجاد نمیکند. روشنفکر بودم و روشنفکر یعنی روشنفکر. من با روشنفکر شدن، هویت بزرگسالی خود را بر الگوی تعارض و مخالفتی عمدی قرار داده بودم. من به عنوان روشنفکر میتوانستم احساس حاد زنانه طرد شدگیام را با پناه بردن به سنت فردگرایی افراطی، نه به عنوان یک زن که به عنوان یک فرد، مانع شوم. همانگونه که قبلا تن نداده بودم که به من برچسب «کودک» بزنند، حالا نیز خود را «زن» نمیدانستم. من، من بودم.
وقتی بالاخره شروع به تحقیق کردم تا ببینم زن بارآمدنم به واقع چه تاثیر متفاوتی در سرنوشت من داشتهاست، به یکباره همه چیز برایم روشن شد. این دنیا، دنیایی مردانه بود. کودکی من با اسطورههایی گذشته بود که مردان ساخته بودند و واکنش من در برابر آنها اصلا شبیه آن نبود که اگر پسر میبودم میداشتم. این انقلاب شخصی من در یک جمله خلاصه میشود: من که میخواستم درباره خودم حرف بزنم، به این نتیجه رسیدم که برای این کار نخست باید وضع زنان را به طور کلی توصیف کنم. جنس دوم خلق شد، من چهل ساله بودم.»
بدون منبع
- «جهانبینی مسیحی در ستمکاری به زنان کوتاهی نکردهاست.»
- «خوشبینی، احتیاط را از دست میدهد.»
پیوند به بیرون
- متن انگلیسی کتاب جنس دوم (نسخهٔ آزاد).
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |