طاهره قرةالعین: تفاوت میان نسخهها
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== منسوب به طاهره قرةالعین == |
== منسوب به طاهره قرةالعین == |
||
{{شعر}} |
{{شعر}} |
||
{{ب|گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو|شرح دهم غم |
{{ب|گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو|شرح دهم غم ترا نکته به نکته مو به مو}} |
||
{{ب|از پی دیدن رخت همچو صبا فتادهام|کوچهبهکوچه، دربهدر، خانهبهخانه، کوبهکو}} |
|||
⚫ | |||
{{ب|دور دهان تنگ تو، عارض عنبرین خطت|غنچه بهغنچه، گل بهگل، لاله بهلاله، بو بهبو}} |
|||
{{ب|میرود از فراق تو خون دل از دو دیدهام|دجلهبهدجله، یمبه یم، چشمهبهچشمه، جوبهجو}} |
|||
{{ب|مهر ترا دل حزین بافته بر قماش جان|رشته بهرشته، نخبهنخ، تار بهتار، پوبهپو}} |
|||
{{ب|در دل خویش «طاهره» گشت و نجست جز ترا|صفحه بهصفحه، لابهلا، پرده بهپرده، توبهتو<ref name=zamaneh/>}} |
|||
{{پایان شعر}} |
|||
<div style="text-align: center;"> |
|||
*** |
|||
</div> |
|||
* در پاسخ به خواستگاری ناصرالدینشاه قاجار<ref name=zamaneh>[http://www.radiozamaneh.org/ravi/2007/05/post_71.html رادیو زمانه، چهره به چهره، رو به رو...، تاریخ روشنگری زنان در ایران]</ref>: |
* در پاسخ به خواستگاری ناصرالدینشاه قاجار<ref name=zamaneh>[http://www.radiozamaneh.org/ravi/2007/05/post_71.html رادیو زمانه، چهره به چهره، رو به رو...، تاریخ روشنگری زنان در ایران]</ref>: |
||
{{شعر}} |
{{شعر}} |
||
{{ب|تو که غافل از [[شراب|می]] و شاهدی، پی قتل عابد و [[زاهد]]ی|چهکنم که کافر و جاهدی بهخلوص نیت اصفیا}} |
|||
{{ب|تو و ملک وجاه سکندری|من و رسم و راه قلندری}} |
|||
{{ب|اگر آن خوش است تو در |
{{ب|تو و ملک وجاه سکندری، من و رسم و راه قلندری|اگر آن خوش است تو در خوری، اگر این بد است ، مرا سزا}}{{پایان شعر}} |
||
⚫ | |||
<div style="text-align: center;"> |
|||
*** |
|||
</div> |
|||
{{شعر}} |
|||
{{ب|در ره عشقت ای صنم، شیفته بلا منم|چند مغایرت کنی با غمت آشنا منم}} |
|||
{{ب|پرده بهروی بستهای، زلف بههم شکستهای|از همهخلق رستهای از همگان جدا منم}} |
|||
{{ب|شیر تویی شکر تویی شاخه تویی ثمر تویی|شمس تویی قمر تویی ذره منم هبا منم}} |
|||
{{ب|«طاهره» خاکپای تو، مست [[شراب|می]] لقای تو|منتظر عطای تو معترف خطا منم}} |
|||
⚫ | |||
== درباره طاهره قرةالعین == |
== درباره طاهره قرةالعین == |
نسخهٔ ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۴۷
زرینتاج قزوینی (فاطمه یا امالسلمه) مشهور به طاهره قُرةالعَین یا طاهره بَرَغانی (زادهٔ ۱۲۳۳ قمری برابر با ۱۸۲۳ میلادی در قزوین - درگذشتهٔ ۱۲۶۸ قمری برابر با ۱۸۵۰ میلادی) شاعر و دینشناس بانفوذ کیش بابی در ایران بود.
منسوب به طاهره قرةالعین
گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو | شرح دهم غم ترا نکته به نکته مو به مو | |
از پی دیدن رخت همچو صبا فتادهام | کوچهبهکوچه، دربهدر، خانهبهخانه، کوبهکو | |
دور دهان تنگ تو، عارض عنبرین خطت | غنچه بهغنچه، گل بهگل، لاله بهلاله، بو بهبو | |
میرود از فراق تو خون دل از دو دیدهام | دجلهبهدجله، یمبه یم، چشمهبهچشمه، جوبهجو | |
مهر ترا دل حزین بافته بر قماش جان | رشته بهرشته، نخبهنخ، تار بهتار، پوبهپو | |
در دل خویش «طاهره» گشت و نجست جز ترا | صفحه بهصفحه، لابهلا، پرده بهپرده، توبهتو[۱] |
- در پاسخ به خواستگاری ناصرالدینشاه قاجار[۱]:
تو که غافل از می و شاهدی، پی قتل عابد و زاهدی | چهکنم که کافر و جاهدی بهخلوص نیت اصفیا | |
تو و ملک وجاه سکندری، من و رسم و راه قلندری | اگر آن خوش است تو در خوری، اگر این بد است ، مرا سزا |
در ره عشقت ای صنم، شیفته بلا منم | چند مغایرت کنی با غمت آشنا منم | |
پرده بهروی بستهای، زلف بههم شکستهای | از همهخلق رستهای از همگان جدا منم | |
شیر تویی شکر تویی شاخه تویی ثمر تویی | شمس تویی قمر تویی ذره منم هبا منم | |
«طاهره» خاکپای تو، مست می لقای تو | منتظر عطای تو معترف خطا منم |
درباره طاهره قرةالعین
درباره طاهره تابه حال بالغ بر دویست اثر به رشته تحریر درآمده و یا در انجمن اندیشمندان و دانشگاهها سخنرانی گردیدهاست و علم و قضل و جمال و کمال طاهره را ستودهاند یا سرودهاند.[۲]
- طبری مینویسد: درفقه، اصول، کلام، ادبیات عرب دستی قوی داشت و درکربلا هنگام اقامت در اندرون خانه حاج کاظم رشتی ازپس پرده تدریس میکرد و به سبب شعر و نثر استادانه خویش درسراسرایران معروف است. وی پس ازدعوی باب به او پیوست و جز۱۸ تن پیروان اولیه او یا حروف حی است.[۳]
- در کتاب «شیعی گری و ترقیخواهی» چاپ سال ۱۹۹۹ درواشنگتن نوشته شدهاست:
"حضور طاهره قرة العین» در آن روزگار ظلمت گرفته به پایهای از شهرت و مقبولیت انجامید که حتی دشمنان نیز از پذیرش آن خود داری نتواستند کرد. قرة العین حواری پر دل، برجسته و با کمال بود که رفع حجاب را باقاطعیت پی گرفت و خود شخصاً آنرا رها کرد و بی پروا به نشر عقاید حود پرداخت و بر اثر همین آزادگی بود که جان خویش را از کف داد."[۴]
- اقبال لاهوری شاعر پاکستان و پارسی گوی در دیوان خود چندین جا از طاهره یاد کرده و به اشعار وی اقتداء میکرد. اقبال در یک چکامه در شان و مقام طاهره با عنوان «خاتون عجم» میسراید[۵]:
پیش خود دیدم سه روح پاکباز | آتش اندر سینه شان گیتی نواز | |
غالب و حلاج و خاتون عجم | شورها افکنده در حال حرم |
- مهدی قاسمی پژوهشگر واندیشمند ایرانی مینویسند:
«گمان من این است که در ماوراء مسائل مذهبی حق این بانوی ارجمند در قلمرو نوآوریها و ارزشهای اجتماعی وسیاسی و فرهنگی، خاصه درروزگاربسته وتیرهای که او میزیست معطل مانده وحتی پایمال شدهاست. بر پژوهشگران تاریخ و جامعه شناسی فرض است که با پرهیز از تعصبات مذهبی و حذر از شیوههای یکسونگری و یک بعدی این کاستی جبران شود»[۶]
- محمود عنایت مینویسد:
«من شرح حال قرةالعین را هر جا یافتهام با دقت و با علاقه و شوق خواندهام و هنوز هم هر جا در این باب اثری ببینم و یا بشنوم باز خواهم شنید و این کار را مکرا کردهام. قرةالعین یکی از شگفت ترین زنان تاریخ است، برای شناخت و شناساندن او بقدر کفایت کار نشده. قضاوت ما در باره «قرة العین» هر چه باشد یک نکته مسلم است و آن ثبات عقیده اوست. جامعه انسانی معمولا ثبات عقیده را قطع نظر از حقانیت یا عدم حقانیت آن میشناسد».[۷]
- مفتی بغداد در ترجمه حال او میگوید: «من دراین زن فضل و کمالی دیدم که در بسیاری از مردان ندیدهام. او دارای عقل و استحانت و حیا و صیانت بسیار بود.»
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ رادیو زمانه، چهره به چهره، رو به رو...، تاریخ روشنگری زنان در ایران
- ↑ طاهره قرةالعین
- ↑ احسان طبری. برخی بررسیها در باره جهان بینیها و بینشهای اجتماعی در ایران. ۳۸۹.
- ↑ کتاب «شیعی گری و ترقیخواهی» چاپ سال ۱۹۹۹ درواشنگتن
- ↑ دیوان اقبال لاهوری شاعر پاکستان و پارسی گوی
- ↑ مهدی قاسمی پژوهشگر واندیشمند ایرانی
- ↑ طاهره قرةالعین
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |