انوری ابیوردی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۰: خط ۱۰:


* «ای برادر! بشنوی رمزی ز [[شعر]] و شاعری// تا ز ما مشتی گدا، کس را به مردم نشمری»
* «ای برادر! بشنوی رمزی ز [[شعر]] و شاعری// تا ز ما مشتی گدا، کس را به مردم نشمری»

* «ای خواجه مکن تا بتوانی طلب [[دانش|علم]]// کاندر طلب راتب هرروزه بمانی// رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز// تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی»


* «باش تا صبح دولتت بدمد// کاین هنوز از نتایج سحر است»
* «باش تا صبح دولتت بدمد// کاین هنوز از نتایج سحر است»

نسخهٔ ‏۱۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۱

انوری، علی‌بن محمدبن اسحاق ابیوردی ملقب به اوحدالدین.از شاعران نامی قرن ششم هجری است که از علم حکمت، ریاضی و نجوم نیز بهره داشت. انوری از مردم ابیورد، یکی از شهرهای خراسان است. وی در حدود سال (۵۸۷ هجری قمری) درگذشت.

دارای منبع

دیوان اشعار

  • «آلوده منت کسان کم شو// تا یک‌شبه در وثاق تو نان است»
  • «اگر محول حال جهانیان نه قضاست// چرا مجاری احوال برخلاف رضاست// هزار نقش برآرد زمانه و نبود// یکی چنان‌که در آیینه تصور ماست// کسی ز چون و چرا دم همی نیارد زد// که نقشبند حوادث ورای چون و چراست»
  • «ای برادر! بشنوی رمزی ز شعر و شاعری// تا ز ما مشتی گدا، کس را به مردم نشمری»
  • «ای خواجه مکن تا بتوانی طلب علم// کاندر طلب راتب هرروزه بمانی// رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز// تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی»
  • «باش تا صبح دولتت بدمد// کاین هنوز از نتایج سحر است»
  • «بی شرابی آتش اندر ما زده‌ست// کیست کو آتش در این آتش زند»
  • «ترف عدو ترش نشود زانكه بخت او// گاوی است نیك‌شیر ولیكن لگدزن است»
  • «درخت اگر متحرک شدی ز جای به جای// نه جور اره کشیدی و نی جفای تبر»
  • «دل ز بیم آن‌که بر تو باد سردی بگذرد// روز و شب چونان که ماهی را براندازی ز آب»
  • «دریغ آن دوستی! با من به یکبار// شدی در جنگ و خشم از سرگرفتی»
  • «شعر دانی چیست؟ دور از روی تو: حیض‌الرجال// قایلش گو خواه کیوان باش خواهی مشتری»
  • «طمع کی گربه در انبان فروشد// که بخل امروز با سگ در جوال است»
  • «فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان// آن‌گه شود پدید که نامرد و مرد کیست»
  • «گاو دوشای عمر او ندهد// زین پس از خشكسال حادثه شیر»
  • «گیرد از امن در حوالی تو// مرغ و ماهی چو در حرم احرام»
  • «هیچ دانی که باد هست امروز// رأی عالیت را کلام‌اللیل»

درباره انوری

  • «گفت انوری که از اثر بادهای سخت// ویران شود سراچه و کاخ سکندری// در روز حکم او نوزیده است هیچ باد// يا مرسل‌الریاح تو دانی و انوری»

پیوند به بیرون

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ