سگ: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) |
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
== سگ در شعر فارسی == |
== سگ در شعر فارسی == |
||
* «از پدر مرده ملاف ای جوان// گرنه سگی چون خوشی از استخوان» |
* «از پدر مرده ملاف ای جوان// گرنه سگی چون خوشی از استخوان» |
||
** ''[[امیر خسرو]]'' |
** ''[[امیر خسرو]]'' |
||
* «اگر برکهای پر کنند از گلاب// سگی در وی افتاد کند منجلاب» |
* «اگر برکهای پر کنند از گلاب// سگی در وی افتاد کند منجلاب» |
||
** ''[[ناشناس]]'' |
** ''[[ناشناس]]'' |
||
* «با بدانديش هم نكویی كن// دهن سگ به لقمه دوخته به» |
* «با بدانديش هم نكویی كن// دهن سگ به لقمه دوخته به» |
||
** ''[[سعدی]]'' |
** ''[[سعدی]]'' |
||
* «بترس از سگی کو کند [[روباه|روبهی]]» |
* «بترس از سگی کو کند [[روباه|روبهی]]» |
||
** ''[[ادیب پیشاوری]]'' |
** ''[[ادیب پیشاوری]]'' |
||
* «بخت بد با كسی كه یار بود// سگ گزدش ار [[شتر]] سوار بود» |
* «بخت بد با كسی كه یار بود// سگ گزدش ار [[شتر]] سوار بود» |
||
** ''[[ناشناس]]'' |
** ''[[ناشناس]]'' |
||
* «چه خطر بود سگی را که قدم زند به جایی// که [[پلنگ]] در وی الا ز ره خطر نیاید» |
* «چه خطر بود سگی را که قدم زند به جایی// که [[پلنگ]] در وی الا ز ره خطر نیاید» |
||
** ''[[خاقانی]]'' |
** ''[[خاقانی]]'' |
||
* «چه خوش گفت آن نهاوندی به طوسی// كه مرگ [[خر]] بود سگ را عروسی» |
* «چه خوش گفت آن نهاوندی به طوسی// كه مرگ [[خر]] بود سگ را عروسی» |
||
** ''[[نظامی]]'' |
** ''[[نظامی]]'' |
||
* «زانهمه بانگ و علالای سگان// هیچ واماند ز راهی كاروان؟» |
* «زانهمه بانگ و علالای سگان// هیچ واماند ز راهی كاروان؟» |
||
** ''[[مولوی]]'' |
** ''[[مولوی]]'' |
||
* «سگ آن به كه خواهندهٔ نان بود// چو سیرش كنی دشمن جان بود» |
* «سگ آن به كه خواهندهٔ نان بود// چو سیرش كنی دشمن جان بود» |
||
** ''[[سعدی]]'' |
** ''[[سعدی]]'' |
||
* «سگ اصحاب كهف روزی چند// پی نیكان گـرفت مردم شد» |
* «سگ اصحاب كهف روزی چند// پی نیكان گـرفت مردم شد» |
||
** ''[[سعدی]]'' |
** ''[[سعدی]]'' |
||
* «سگ بر آن آدمی شرف دارد// كه چو [[خر]] دیده بر علف دارد» |
* «سگ بر آن آدمی شرف دارد// كه چو [[خر]] دیده بر علف دارد» |
||
** ''[[نظامی]]'' |
** ''[[نظامی]]'' |
||
* «سگ به دريای هفتگانه مشوی// كه چو تر شد پليدتر باشد» |
* «سگ به دريای هفتگانه مشوی// كه چو تر شد پليدتر باشد» |
||
** ''[[سعدی]]'' |
** ''[[سعدی]]'' |
||
* «سگ تازی که [[آهو]]گیر گردد// بگیرد آهویش، چون پیر گردد» |
* «سگ تازی که [[آهو]]گیر گردد// بگیرد آهویش، چون پیر گردد» |
||
** ''[[نظامی]]'' |
** ''[[نظامی]]'' |
||
* «سگ گیرنده چون دندان كند باز// تو حالی استخوانی پیشش انداز» |
* «سگ گیرنده چون دندان كند باز// تو حالی استخوانی پیشش انداز» |
||
** ''[[سعدی]]'' |
** ''[[سعدی]]'' |
||
* «سگ و [[پلنگ|یوز]] در پیش [[شاهین]] و [[شاهین|باز]]// همی راند بر دشت روز دراز» |
* «سگ و [[پلنگ|یوز]] در پیش [[شاهین]] و [[شاهین|باز]]// همی راند بر دشت روز دراز» |
||
** ''[[فردوسی]]'' |
** ''[[فردوسی]]'' |
||
* «سگ هماره حمله بر مسكين كند// تا تواند زخم بر مسكين زند» |
* «سگ هماره حمله بر مسكين كند// تا تواند زخم بر مسكين زند» |
||
** ''[[مولوی]]'' |
** ''[[مولوی]]'' |
||
* «شبان [[بره]] آن به كه دارد نگاه// از آن سگ كه با [[گرگ]] شد آشنا» |
* «شبان [[بره]] آن به كه دارد نگاه// از آن سگ كه با [[گرگ]] شد آشنا» |
||
** ''[[ابن یمین]]'' |
** ''[[ابن یمین]]'' |
||
* «[[شیر]] اگر مفلوج باشد همچنان از سگ به است» |
|||
** ''[[سعدی]]'' |
|||
* «طمع کی [[گربه]] در انبان فروشد// که بخل امروز با سگ در جوال است» |
* «طمع کی [[گربه]] در انبان فروشد// که بخل امروز با سگ در جوال است» |
||
** ''[[انوری]]'' |
** ''[[انوری]]'' |
||
* «که [[خرگوش]] هر مرز را بیشگفت// سگ آن ولایت تواند گرفت» |
* «که [[خرگوش]] هر مرز را بیشگفت// سگ آن ولایت تواند گرفت» |
||
** ''[[نظامی]]'' |
** ''[[نظامی]]'' |
||
* «كه سگ را به خانه دلیری بود// چو بیگانه شد، بانگ او كم شود» |
* «كه سگ را به خانه دلیری بود// چو بیگانه شد، بانگ او كم شود» |
||
** ''[[فردوسی]]'' |
** ''[[فردوسی]]'' |
||
* «مرد عالیهمم نخواهد بند// سگ بود، سگ به لقمهای خرسند» |
* «مرد عالیهمم نخواهد بند// سگ بود، سگ به لقمهای خرسند» |
||
** ''[[سنایی]]'' |
** ''[[سنایی]]'' |
||
* «مر سگان را عید باشد مرگ [[اسب]]// روزی وافر بود بی جهد و كسب» |
* «مر سگان را عید باشد مرگ [[اسب]]// روزی وافر بود بی جهد و كسب» |
||
** ''[[مولوی]]'' |
** ''[[مولوی]]'' |
||
* «مهتاب كه نور پاك دارد// از بانگ سگی چه باك دارد» |
* «مهتاب كه نور پاك دارد// از بانگ سگی چه باك دارد» |
||
** ''[[مولوی]]'' |
** ''[[مولوی]]'' |
||
* «مه فشاند نور و سگ عوعو كند// هركسی بر خلقت خود میتند» |
* «مه فشاند نور و سگ عوعو كند// هركسی بر خلقت خود میتند» |
||
** ''[[مولوی]]'' |
** ''[[مولوی]]'' |
||
* «كی شود دریا به پوز سگ نجس// كی شود خورشید از پف منطمس» |
* «كی شود دریا به پوز سگ نجس// كی شود خورشید از پف منطمس» |
||
** ''[[مولوی]]'' |
** ''[[مولوی]]'' |
||
* «ملک او از طعنه دشمن کجا یابد خلل// آب دریا از دهان سگ کجا گردد پلید» |
* «ملک او از طعنه دشمن کجا یابد خلل// آب دریا از دهان سگ کجا گردد پلید» |
||
** ''[[معزی]]'' |
** ''[[معزی]]'' |
||
* «مه نور میفشاند و سگ بانگ میزند// مه را چه جرم؟ خاصیت سگ چنین بود» |
* «مه نور میفشاند و سگ بانگ میزند// مه را چه جرم؟ خاصیت سگ چنین بود» |
||
** ''[[مولوی]]'' |
** ''[[مولوی]]'' |
||
* «نخورد [[شیر]] نیم خورده سگ// ور به سختی بمیرد اندر غار» |
* «نخورد [[شیر]] نیم خورده سگ// ور به سختی بمیرد اندر غار» |
||
** ''[[سعدی]]'' |
** ''[[سعدی]]'' |
||
* «نهادست این گنبد تیزتک// پی [[موش]]، [[گربه]]؛ پی گربه، سگ// مپندار صیاد کز دام جست// که صیاد را نیزِ صیاد هست» |
* «نهادست این گنبد تیزتک// پی [[موش]]، [[گربه]]؛ پی گربه، سگ// مپندار صیاد کز دام جست// که صیاد را نیزِ صیاد هست» |
||
** ''[[ادیب پیشاوری]]'' |
** ''[[ادیب پیشاوری]]'' |
نسخهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۲۷
سگ (نام علمی: Canis Familiaris) یکی از پستانداران از راستهٔ سگسانان است. سگ دست کم از ۱۴٬۰۰۰ سال پیش و بنا به شواهدی تازه از ۱۵۰٬۰۰۰ سال پیش اهلی شدهاست.
ضربالمثل
- «آب دریا از دهان سگ نجس نمیشود»
- «از سگجونی مثل هفتجوش است.»
- «از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه.»
- «استخوان، قوم و خویش سگ است و سگ، قوم وخویش استخوان.»
- «بستن سنگ و گشودن سگ.»
- «به بهلول گفتند: ریش تو بهتر است یا دم سگ؟ گفت: اگر از پل جستم ریش من و گرنه دم سگ.»
- «به نفرین سگ، نان در تنور نمیافتد.»
- «تازی كه پیر شد، از آهو حساب میبرد.»
- «حرف او و چاقوی جیب سگ یکی است»
- «خرگوش هرمزد را سگ هرمزد گیرد.»
- «دستی که از من بریده شد میخواهد سگ بخورد، میخواهد گربه.»
- «دلم خوشه زن بگم (بیگ) اگر چه کمتر از سگم.»
- «دیگی که واسه ما نمیجوشه سر سگ توش بجوشه.»
- «زن سلیطه، سگ بیقلادهاست.»
- «سر سگ بودن بهتر از دم شیر بودن است»
- «سگ اخته میکند.»
- «سگ است آنکه با سگ رود در جوال.»
- «سگ استخوان سوخته را بو نمیکند.»
- «سگان از ناتوانی مهربانند وگرنه سگ کجا و مهربانی.»
- «سگ بابا نداشت سراغ حاجعموش را میگرفت.»
- «سگ بادمش زیر پاشو جارو میکنه.»
- «سگ باش، کوچک خونه نباش.»
- «سگ باقلاده شکار نمیکند.»
- «سگ بعد از شستن نجستر است.»
- «سگ پاچه صاحبش را نمیگیره.»
- «سگ پارس میکند و خرس (بیخیال) میگذرد.» ضربالمثل رومانی
- «سگ چیه که پشمش چی باشه.»
- «سگ در حضور به از برادر دور.»
- «سگ در خانهٔ صاحبش پارس می كند.»
- «سگ در خانهٔ صاحبش شیره.»
- «سگ داد و سگ توله گرفت.»
- «سگ دستش نمیشه داد که اخته کنه.»
- «سگ را پیش یوز ادب میكند»
- «سگ را چو در تنگی بگیرند بگزد»
- «سگ را که چاق کنند هار میشه.»
- «سگ را میزند كه شیر هوای كار خود را داشته باشد.»
- «سگ زرد برادر شغاله.»
- «سگ، زرد و سیاه ندارد.»
- «سگ زنده بهتر از شیر مرده است»
- «سگ سفید ضرر پنبهفروشه.»
- «سگ، سگ را ندرد»
- «سگ سوزن خورده.»
- «سگ سیر دنبال کسی نمیره.»
- «سگ سیر قلیه ترش»
- «سگش بهتر از خودشه.»
- «سگ صاحبش را نمیشناسد.» (کنایه از شلوغ بودن جایی)
- «سگ که چاق شد گوشتش خوراکی نمیشه.»
- «سگ كه سیر شد سركش میشود»
- «سگ گر و قلاده زر؟»
- «سگ، گوشت سگ را نمیخورد.» ضربالمثل ارمنی
- «سگ لاید و كاروان گذرد»
- «سگ لاینده گیرنده نباشد.»
- «سگ ماده در لانه، شیر است.»
- «سگ نازیآباده، نه خودی میشناسه نه غریبه.»
- «سگ نمکشناس به از آدم ناسپاس.»
- «سگ هم سرمایه میخواهد.»
- «سگی به بامی جسته، گردش به ما نشسته.»
- «سگی که برای خودش پشم نمیکند برای دیگران کشک نخواهد کرد.»
- «سگی که پاچه از قصابخونه بدزده، نون خودش را بریده.»
- «سگی که برای خودش پشم نمیکند برای دیگران کشک نخواهد کرد.»
- «سگی که پارس کنه، نمیگیره.»
- «سگی كه پارس میكند گاز نمیگیرد.»
- «شغال بیشه مازندران را نگیرد جز سگ مازندرانی»
- «كاه را پیش سگ و استخوان را پیش خر میریزد.»
- «کلهپز برخاست سگ جایش نشست»
- «مثل سگ پشیمونه.»
- «مثل سگ و گربه»
- «مثل سگ هفت جان دارد»
- «مرگ خر عروسی سگ است.»
- «مواظب باش سگ پاچهات را نگیرد.»
- «نه خود خورد، نه كس دهد؛ گـَنده شود، به سگ دهد.»
سگ در شعر فارسی
- «از پدر مرده ملاف ای جوان// گرنه سگی چون خوشی از استخوان»
- «اگر برکهای پر کنند از گلاب// سگی در وی افتاد کند منجلاب»
- «با بدانديش هم نكویی كن// دهن سگ به لقمه دوخته به»
- «بترس از سگی کو کند روبهی»
- «زانهمه بانگ و علالای سگان// هیچ واماند ز راهی كاروان؟»
- «سگ آن به كه خواهندهٔ نان بود// چو سیرش كنی دشمن جان بود»
- «سگ اصحاب كهف روزی چند// پی نیكان گـرفت مردم شد»
- «سگ به دريای هفتگانه مشوی// كه چو تر شد پليدتر باشد»
- «سگ گیرنده چون دندان كند باز// تو حالی استخوانی پیشش انداز»
- «سگ هماره حمله بر مسكين كند// تا تواند زخم بر مسكين زند»
- «كه سگ را به خانه دلیری بود// چو بیگانه شد، بانگ او كم شود»
- «مرد عالیهمم نخواهد بند// سگ بود، سگ به لقمهای خرسند»
- «مهتاب كه نور پاك دارد// از بانگ سگی چه باك دارد»
- «مه فشاند نور و سگ عوعو كند// هركسی بر خلقت خود میتند»
- «كی شود دریا به پوز سگ نجس// كی شود خورشید از پف منطمس»
- «ملک او از طعنه دشمن کجا یابد خلل// آب دریا از دهان سگ کجا گردد پلید»
- «مه نور میفشاند و سگ بانگ میزند// مه را چه جرم؟ خاصیت سگ چنین بود»
- «نهادست این گنبد تیزتک// پی موش، گربه؛ پی گربه، سگ// مپندار صیاد کز دام جست// که صیاد را نیزِ صیاد هست»