۲۸
ویرایش
(ابرابزار) |
جز (←آ) |
||
* «آب از سرش گذشتهاست.»
* «آب پاکی را روی دستش ریخت.»
* «
* «آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم/ یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم.»
* «آب در جوغَن (هاون) کُتیدَن (کوفتن).»
* «آب را گلآلود میکند که [[ماهی]] بگیرد.»
* «آب را باید از سرچشمه بست.»
*سرچشمه شاید که بستن به بیل، چو پر شد نشاید گرفتن به پیل )سعدی)
* «آب زیر پوستش افتاده.»
* «آب که یه جا بماند، میگندد.»
|
ویرایش