بهار (شهر): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ویکی سازی، ابرابزار |
جز بهار (شهر) |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
== گفتاوردها == |
== گفتاوردها == |
||
* «... این شهر سرسبز در گذشته دارای باغات [[انگور]] و از مشاغل مهم سکنه آنجا کشتکار [[هندوانه]]، [[خربزه]] بود درصد کمی از اهالی به شغل کاروانی و دورگردی [[چرچی|(چرچیگری)]] اشتغال داشتند.<ref>چرچیها افرادی بودند که برخی احتیاجات مردم روستا و شهرهای دور و نزدیک را تأمین میکردند و این کار اغلب با چارپا و گاری انجام میگرفت گاهی مواقع هم بیش از یک ماه این سفرها بطول میانجامید</ref>{{مدرک}} |
* «... این شهر سرسبز در گذشته دارای باغات [[انگور]] و از مشاغل مهم سکنه آنجا کشتکار [[هندوانه]]، [[خربزه]] بود درصد کمی از اهالی به شغل کاروانی و دورگردی [[چرچی|(چرچیگری)]] اشتغال داشتند.<ref>چرچیها افرادی بودند که برخی احتیاجات مردم روستا و شهرهای دور و نزدیک را تأمین میکردند و این کار اغلب با چارپا و گاری انجام میگرفت گاهی مواقع هم بیش از یک ماه این سفرها بطول میانجامید</ref>{{مدرک}} |
||
* سهم عمر «فرهنگ عامیانه بهار» |
|||
** قدما را عقیده بر این بود که لکلک یک سال و زاغ ۱۰ سال عمر میکند. بعد از خلقت موجودات نوبت سهم عمر آنها رسید و خداوند عمر یکسال و عمر ۱۰ سال را به زاغ و لکلک داد تا خودشان بین خود تقسیم کنند. زاغ موذی بود به لکلک گفت یکسال را میخواهی یا ۱۰ سال را؟ ولی نحوه سخن را طوری ادا کرد که یکسال طولانی و ۱۰ سال خیلی سریع تلفظ گشت. لکلک به خیال اینکه یکسال بیش از ۱۰ سال است گفت من یکسال را میپذیرم و چنین شد که زاغ ۱۰ سال عمر دارد و لکلک یکسال <ref>مجموعه دانشی از باورهای مردم قدیم این دیار در بر میگرفت ولی با گذشت زمان این عقاید از اذهان ذوده میشود.</ref>. |
|||
== جستارهای وابسته == |
== جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۴۱
بهار یکی از شهرهای مرکز استان همدان، در ۱۵ کیلومتری شمال آن قرار گرفتهاست.
گفتاوردها
- «... این شهر سرسبز در گذشته دارای باغات انگور و از مشاغل مهم سکنه آنجا کشتکار هندوانه، خربزه بود درصد کمی از اهالی به شغل کاروانی و دورگردی (چرچیگری) اشتغال داشتند.[۱][نیازمند منبع]
- سهم عمر «فرهنگ عامیانه بهار»
- قدما را عقیده بر این بود که لکلک یک سال و زاغ ۱۰ سال عمر میکند. بعد از خلقت موجودات نوبت سهم عمر آنها رسید و خداوند عمر یکسال و عمر ۱۰ سال را به زاغ و لکلک داد تا خودشان بین خود تقسیم کنند. زاغ موذی بود به لکلک گفت یکسال را میخواهی یا ۱۰ سال را؟ ولی نحوه سخن را طوری ادا کرد که یکسال طولانی و ۱۰ سال خیلی سریع تلفظ گشت. لکلک به خیال اینکه یکسال بیش از ۱۰ سال است گفت من یکسال را میپذیرم و چنین شد که زاغ ۱۰ سال عمر دارد و لکلک یکسال [۲].
جستارهای وابسته
پانویس